0

پاسخگویی به مجموعه شبهات در مورد امر خلافت

 
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخگویی به مجموعه شبهات در مورد امر خلافت

این شبهه که بیشتر از سوی معاویه و یاران او مطرح می‏شد مقبولیت مردمی و مشروعیت حکومت امام علی (علیه السلام) را هدف قرار داده بود تا مردم را از امام (علیه السلام) جدا سازند. بنابراین امام علی (علیه السلام) در پاسخ به معاویه اجماع مردم بر حکومتش را گوشزد می‏کند و به شبهه سازی او پاسخ می‏دهد:«این مردمی که با ابابکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آن را که حاضر است نرسد که دیگری را اختیار کند و آن را که غایب بوده است نرسد که آن چه حاضران پذیرفته‏اند؛ نپذیرد.

2- شبهه و اتهام عدم مشورت با اصحاب

یکی از وجوه مظلومیت امیر‏المؤمنین (علیه السلام) شبهه‏ای است که گروه ناکثین می‏پراکندند. آنان علی (علیه السلام) را به استبداد در حکومت و مشورت نکردن با بزرگان متهم می‏ساختندحال آنکه می‏خواستند نظرهای رسوب یافته و دور از حقیقتشان را به علی (علیه السلام) تحمیل کنند.
علی (علیه السلام) نیز کسی نبود که تسلیم فشارهای آنان شود. زیرا اگر می‏خواست چنین کند حکومت بصره و کوفه را از آنها دریغ نمی‏کرد. از این رو به آنان می‏فرماید: «لقد نقمتما يسيراً و أرجآتما كثيراً، ألا تخبراني أي شيئٍ كان لكما فيه حق دفعتكما عنه»،
به اندک چیزی خشمناک شدید و خوبی‏های فراوان را از یاد بردید. ممکن است به من خبر دهید که کدام حقی را از شما باز داشته‏ام و بر شما ستم کرده‏ام؟»
 
3- شبهه در شایستگی امیر‏المؤمنین (علیه السلام) در امر خلافت
 
دردناک‏ترین شبهه‏ای که دشمنان علی (علیه السلام) در جامعه انتشار می‏دادند شبهه در صلاحیت امام (علیه السلام) برای خلافت و رهبری بود. در حالی که فتنه‏گران، مقام والا و شایستگی علی (علیه السلام) را می‏شناختند و بدان اقرار داشتند. آنان به مقام امامت و خلافت با نگاه دنیوی و مادی می‏نگریستند و بر این اساس می‏گفتند که رسالت با امامت و خلافت نمی‏باید در یک خاندان جمع گردد. از این رو علی (علیه السلام) به دفعات به پاسخگویی این شبهات پرداخت و با این تفکر منحط مبارزه نمود.علی (علیه السلام) در دفاع از اهل بیت (علیه السلام) این گونه لب به سخن می‏گشاید: « راه هدایت به پای‌مردی ما طلب شود و کوری و گمراهی به ما از میان می‏رود. هر آینه پیشوایان از قریش هستند. نهال پیشوایی را در خاندان هاشم کشته‏اند. پیشوایی، غیر ایشان را سزاوار نیست و ولایت و امامت را کسی جز ایشان شایسته نباشد.در فراز دیگری امیر‏المؤمنین علیه السلام قاطعانه از حق و حریم عترت نبوی علیهما السلام به دفاع برمی‏خیزد. « در این امت، هیچ کس را به آل محمد علیهما السلام مقایسه نتوان کرد. کسانی را که مرهون نعمت‏های ایشان‏اند با ایشان برابر نتوان داشت که آل‌محمد علیهما السلام اساس دین‏اند و ستون یقین‏اند که‏افراط کاران به آنان راه اعتدال گیرند و واپس ماندگان به مدد ایشان به کاروان دین بپیوندند. ویژگی‏های امامت در آنهاست و وراثت نبوت منحصر در ایشان است. اکنون حق به کسی بازگشته که شایستۀ آن است و به جایی باز آمده که از آن جا رخت بر بسته بود.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  11:12 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

فریب‏کاری و تظاهر به اسلام در مقابل علی علیه السلام

دنیاپرستان و فتنه‏گران برای آن که بتوانند در ساحت جامعه به حیات خود ادامه دهند و مردم را بفریبند، خود را پایبند به قوانین تثبیت شدۀ جامعه نشان می‏دهند. بهترین شعارها را برمی‏گزینند. موجه‏ترین چهره‏ها را به خدمت می‏گیرند و با ظاهرسازی به نام اسلام به مبارزه با اسلام ناب برمی‏خیزند. هر سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین به این حربه در مقابل علی علیه السلام تمسک جستند و سعی در مشوّش کردن چهرۀ امیر‏المؤمنین علیه السلام نمودند. امام علی علیه السلام در پاسخ به نامه‏ای از معاویه که در آن خود را از یاوران رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم برشمرده بود و خود را مدافع دین خدا وانمود می‏سازد، چنین می‏فرماید: « اما بعد نامه‏ات به من رسید. در آن نوشته بودی که خداوند محمد (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) را برای دین خود اختیار کرد و او را به کسانی که خود نیرویشان داده بود یاری کرد. روزگار شگفت چیزی را از ما نهان ساخته بود و تو اکنون آشکارش ساختی، می‏خواهی ما را از نعمتی که خداوند به ما ارزانی داشته و پیامبر خود را به میان ما فرستاده است خبر دهی؟»در نامۀ دیگری به معاویه می‏نویسند: « و قد دعوتنا الي حكم القرآن و لست من أهله» ، تو ما را به حکم قرآن فراخواندی حال آن که خود اهل قران نیستی ما دعوت تو را اجابت نکردیم بلکه حکم قرآن را گران نهادیم.»امام علیه السلام در برابر شورش و غوغای نهروانیان که جاهلانه و کینه‌توزانه به آیۀ لا حکم الا لله استناد می‏جستند فرمود: كلمهًْ حق يراد بها الباطل؛ این سخن حقی است که به آن باطلی اراده شده است.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  11:12 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

نافرمانی سپاهیان:

 
یکی از مظلومیت‏های امیر‏المؤمنین علیه السلام در دوران خلافت سرپیچی و نافرمانی سپاهیان و لشگریان حضرت بود. امام علی علیه السلام این مردمان را به سه گروه تقسیم می‏کند. به اکراه آمدگان، بهانه ‏آورندگان، و نشستگان و به جنگ‌نيامدگان
چنین نیروهایی قدرت ابتکار را از حاکم می‏گیرندو در هنگامه‏‏های سخت نه تنها پشتیبان مؤثری نخواهند بود بلکه مایۀ قوت و قدرت فتنه جویان‏اند. امام علیه السلام در توصیف به اکراه آمدگان که باری مضاعف برای سپاه امام بودند می‏فرماید: شما را به یاری برادرانتان فرا خواندم نالیدید همانند اشتری که از درد ناف بنالد و گرانی و سستی ورزیدید همانند پشت ریش که بار بر او نهاده باشند. سپس اندك سپاه ناتوان و مضطرب به نزد من روانه داشته‏اید، چنان با بی‌میلی قدم برمی‏دارند که گویی به دیار مرگشان می‏برند. این چنین است که حضرت مظلومانه و غمگینانه بدانها خطاب می‏کند که در این روزهای چون شب ظلمانی چگونه به شما اعتماد کنم که هرگز آن ستونی نبوده‏اید که بر آن تکیه توان داد و یاران توانمندی نیستید که به هنگام نیاز نیازی برآورید.امام علیه السلام دربارۀ گروه دوم یعنی بهانه ‏آورندگان و عافیت اندیشان سست عنصر که در هنگامۀ سختی برای توجیه حضور نیافتن خویش در صحنه بهانه‏هایی به دروغ ‏می‏تراشند به آنان می‏گوید:«چون درگرمای تابستان به کارزارتان فراخواندم می‏گویید که در این گرمای سخت چه جای نبرد است. مهلتمان ده تا گرما فروکش کند. و چون سرمای زمستان به کارزار فراخوانم می‏گویید که در این سوز سرما چه جای نبرد است مهلتمان ده تا از شدت سرما کاسته شود. این همه که از سرما و گرما می‏گریزید به خدا سوگند که از شمشیر گریزان‌ترید.گروه سوم نشستگان و جنگ گریزان‏اند. هرگاه نوای جهادی برمی‏خیزد آنان به سوراخی می‏خزند و خود را کنار می‏کشند. علی علیه السلام مظلومانه و غریبانه در مزمّت اینان چنین شکوه می‏کند:... به خدا سوگند ! خوار و ذلیل کسی است که شما یاری‌گرش باشید. هر که شما را چون تیر به سوی خصم افکند تیر شکسته و بی پیکان به سوی او افکنده است. به خدا سوگند در عرصۀ آرامش خانه شمارتان بسیار و در زیر پرچم نبرد اندک است.
امام علیه السلام در فراز دیگری از نهج‏البلاغه عمق درد را در خطاب به کوفیان نافرمان چنین فریاد می‏کند: مرگ بر شما باد که با نافرمانی‏های خود، اندیشه‏ام را تباه کردید تا آن جا که قریش گفتند پسر ابوطالب مردی دلیر است ولی از آیین لشکرکشی و فنون نبرد آگاه نیست. خدا پدرشان را بیامرزد آیا در میان رزم‌آوران رزم دیده تر از من می‏شناسند یا کسی را که بیش از من قدم به میدان جنگ نهاده باشد.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  11:13 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

سستی در اندیشه و عمل

یکی از اسباب مظلومیت رهبری و یکی از ابزاری که دنیاپرستان و فتنه جویان از آن بهره می‏جویند ایجاد و تقویت سستی در اندیشه و عمل سپاهیان حق است. چنانچه یکی از مسائلی که مولا علی علیه السلام از آن می‏نالد و سپاهیان خود را مذمت می‏کند همین موضوع است. درد جانکاه علی علیه السلام چنان است که خطاب به آنها فریاد می‏کند: [b]« ما ابالكم ما تنتظرون بنصركم ربكم؟ أما دين يجمعكم و لا حميهًْ تحمشكم؟»

ای بی‏ریشه‏ها! چرا در یاری پروردگارتان درنگ می‏کنید؟ آیا دینی نیست که شما را با یکدیگر متحد سازد؟ آیا غیرت و حمیتی نیست که شما را به خشم آورد ؟ در خطاب دیگری مولا علیه السلام دنیاپرستی و تظاهر آنها به دین را به ایشان یادآور می‏شود و می‏گوید : در ترک آخرت و دوستی دنیا یک دل شده‏اید. دین شما اقرار است به زبان و نه به دل. در بی التفاتی و آسودگی نسبت به اوامر خدا همانند کارگری هستید که کار خود به پایان رسانده و خشنودی سرور خویش حاصل کرده است.هنگامی که سفیان بن عوف به دستور معاویه بر شهر انبار (در شرق فرات) تاختسستی در اندیشه و عمل
یکی از اسباب مظلومیت رهبری و یکی از ابزاری که دنیاپرستان و فتنه جویان از آن بهره می‏جویند ایجاد و تقویت سستی در اندیشه و عمل سپاهیان حق است. چنانچه یکی از مسائلی که مولا علی علیه السلام از آن می‏نالد و سپاهیان خود را مذمت می‏کند همین موضوع است. درد جانکاه علی علیه السلام چنان است که خطاب به آنها فریاد می‏کند: [b]« ما ابالكم ما تنتظرون بنصركم ربكم؟ أما دين يجمعكم و لا حميهًْ تحمشكم؟»
ای بی‏ریشه‏ها! چرا در یاری پروردگارتان درنگ می‏کنید؟ آیا دینی نیست که شما را با یکدیگر متحد سازد؟ آیا غیرت و حمیتی نیست که شما را به خشم آورد ؟ در خطاب دیگری مولا علیه السلام دنیاپرستی و تظاهر آنها به دین را به ایشان یادآور می‏شود و می‏گوید : در ترک آخرت و دوستی دنیا یک دل شده‏اید. دین شما اقرار است به زبان و نه به دل. در بی التفاتی و آسودگی نسبت به اوامر خدا همانند کارگری هستید که کار خود به پایان رسانده و خشنودی سرور خویش حاصل کرده است.هنگامی که سفیان بن عوف به دستور معاویه بر شهر انبار (در شرق فرات) تاخت و بسیاری را کشت و زنان مسلمان و اهل ذمه را مورد تهاجم و تجاوز قرار داد، علی علیه السلام از این واقعه بسیار غمگین و آشفته شد و فرمود اگر مسلمانی از این اندوه بمیرد سزاوار است. آنگاه با ناراحتی خطاب به نامردان سپاه خود فریاد زد: وقتی می‏نگرم که شما را آماج تاخت و تاز خود قرار می‏دهند و از جای نمی‏جنبید، بر شما می‏تازند و شما به پيکار دست نمی‏زنید می‏گویم که قباحت و ذلت نصیبتان بادو بسیاری را کشت و زنان مسلمان و اهل ذمه را مورد تهاجم و تجاوز قرار داد، علی علیه السلام از این واقعه بسیار غمگین و آشفته شد و فرمود اگر مسلمانی از این اندوه بمیرد سزاوار است. آنگاه با ناراحتی خطاب به نامردان سپاه خود فریاد زد: وقتی می‏نگرم که شما را آماج تاخت و تاز خود قرار می‏دهند و از جای نمی‏جنبید، بر شما می‏تازند و شما به پيکار دست نمی‏زنید می‏گویم که قباحت و ذلت نصیبتان باد.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  11:13 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

تفرقه در صفوف مردم و نافرمانی:

 
یکی از عوامل مهم تداوم نیافتن حکومت علی علیه السلام و افزایش مظلومیت آن حضرت تفرقه در صفوف یاران آن حضرت است. از همان ابتدای حکومت چندگانگی و چندرنگی در میان یاران علی علیه السلام موج می‏زد. گروه‏ها، اشخاص و قبایل گوناگون هر یک با انگیزه و مقصدی گوناگون نه بر طاعت امیر‏المؤمنینعلیه السلام که بر طاعت خویش بودند. چنانچه علی علیه السلام بدانها می‏گوید: چه سود که در شما افزون هستید در حالی که اتفاق در میانۀ دلهایتان اندک است.
آن هنگام که خبر چیرگی بسر بن ارطاهًْ بر یمن به امام رسید در جمع مردم سخن راند و مایۀ نگون‌بختی آنان را تفرقه و نافرمانی اعلام نمود: «به خدا سوگند پندارم که این قوم به زودی بر شما چیره شود زیرا آنها با آن که بر باطلند دست در دست هم دارند و شما با آن که بر حق هستید پراکنده‏اید. شما امامتان را که حق با اوست نافرمانی می‏کنید و آنان پیشوای خود را با آن که بر باطل است فرمان بردارند.
در جای دیگری سوگمندانه می‏فرماید: «أيها الناس، المجتمعهًْ أبدانهم، المختلفهًْ أهوائهم، كلامكم يوهي الصَّمَّ الصِّلاب و فعلكم يطع فيكم الاعداء»ای مردمی که به تن‏ها مجتمع‏اید و به آرا پراکنده! سخنانتان هنگامی که لاف دلیری می‏زنید صخره‏های سخت را نرم می‏کند. در حالی که کردارتان، دشمنانتان را در شما به طمع می‏اندازد.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  11:14 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

شایعه پراکنی و ایراد تهمت علیه علی علیه السلام

 
 
ازجملۀ ابعاد مظلومیت امیر‏المؤمنین شایعه‏هایی است که علیه آن حضرت ساخته شد و تهمت‏های ناجوانمردانه‏ای است که به آن حضرت نسبت داده می‏شد. علی علیه السلام در دوران خلافت خود با توطئه‏هایی این چنین روبرو بود. تا آنجا که ناجوانمردانه علی علیه السلام را به دروغ‌گویی متهم می‏کردند تا هم نادانی خود را بپوشانند و هم از نفوذ کلام او بکاهند. علی علیه السلام اینگونه با مظلومیت به تهمت‏ها پاسخ می‏دهد.
« به من خبر رسیده که گفته‏اید علی دروغ می‏گوید. خدایتان بکشد. به چه کسی دروغ می‏بندم. آیا به خدا دروغ می‏بندم. در حالی که من نخستین کسی هستم که به او ایمان آورده‏ام یا بر پیامبر دروغ می‏بندم در حالی که من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کرده‏ام؟ به خدا سوگند! که نه چنین است بلکه آن چه می‏گفتم معنی آن را در نمی‏یافتید زیرا شایستۀ دریافت آن نبودید.»
در میان دشمنان علی (علیه السلام) بنی‏امیه و معاویه بیشترین سهم را در تهمت و شایعه پراکنی علیه آن حضرت داشتند. تبلیغات روانی آنها به حدی بود که ناآگاهان و حتی برخی کسانی که آن حضرت را می‏شناختند را هم تحت تأثیر قرار می‏داد. چنانچه پس از شهادت آن حضرت در محراب نماز برخی مردم شام با تعجب می‏پرسیدند مگر علی (علیه السلام) نماز هم می‏خواند.
در شام با دسيسه چینی‏های عمروعاص علی (علیه السلام) را به شوخ طبعی بسیار متهم می‏کردند تا او را برای حکومت ناصالح قلمداد کنند. همان چیزی که پس از رحلت پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) یکی از دستاویزها برای غصب خلافت بود. امیر‏المؤمنین (علیه السلام) این کینه و نیرنگ فریب کارانی چون عمروعاص را چنین بیان می‏فرمایددر شگفتم از پسر نابغه (عمروعاص)! به شامیان می‏گوید که من بسیار مزاح می‏کنم و فردی شوخ طبع و اهل بازیچه‏ام. این سخنی است باطل و گناه‏آلود که عمرو بر زبان آورده است. بدانید که بدترین گفتار دروغ است و او می‏گوید و دروغ می‏گوید.آري، اين‌چنين بود كه امام(علیه السلام) از هر سو آماج تهمت‌ها و نيرنگ‌ها و دسيسه‌ها و نافرماني‌ها و بي‌خردي‌ها و ناجوانمردي‌ها قرار داشت. ابعاد فتنه‌اي كه مظلوميت مضاعفي براي اميرمؤمنان رقم زده بود.

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  11:15 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها