Fat chance : این عبارت رو وقتی شما بکار می برین که طرف مقابل شما یه چیزی می گه که از نظر شما انجام دادنش سخت یا غیر ممکنه.
مثل:
علی:پویا من دیروز تو خیابون لیلا اوتادی رو دیدم و رفتم باهاش چندتا عکس انداختم
پویا:نه بابا! شوخی می کنی ! من که باورم نمیشه.
تو جمله ی بالا عبارت "نه بابا" میشه همون fat chance
ضمنا از fat chance وقتی می خواین با نظر یا ایده ی کسی مخالفت کنین و بگین احتمالش صفره ، ازش استفاده می کنید.
Fat chance he has of getting a promotion
احتمال اینکه اون ترفیع بگیره خیلی کمه(احتمالش صفره)
Give sb the creeps: حال کسی رو خراب کردن(بهم زدن) یا از کسی یا چیزی نفرت داشتن ، کسی رو ترسوندن
This old house gives me the creeps
این خونه ی قدیمی منو خیلی می ترسونه
My neighbor gives me the creeps
من از همسایمون نفرت دارم(همسایمون حالمو بهم می زنه)
Go belly up: ورشکست شدن
Top dollars: مقدار هنگفتی پول
paid top dollar for the tickets they
اونا واسه(خرید) بلیت کلی پول هزینه کردن.
Sharp as tack: خیلی باهوش
Belly up: ورشکست شدن
This company is belly up. After the fire the firm went belly up
Talk over: بحث کردن
Come into my office so we can talk this over :بحث با شخص
I want to talk John over with my staf : بحث در مورد چیزی
Give sb the axe: اخراج کردن – به رابطه ی خود پایان دادن
The boss give his secretary the axe today
امروز رئیس منشی شو اخراج کرد.
Mary gave John the axe after she saw him with another woman
ماری بعد از اینکه جان رو با زن دیگه ای دید بهاش قطع رابطه کرد