0

بر سایه سار حکمتهای پیشوای یازدهم

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

بر سایه سار حکمتهای پیشوای یازدهم

در بخش پایانی کتاب شریف «تحف العقول» [1] که به سخنان حضرات معصومین علیهم السلام اختصاص دارد تعدادی از رهنمودهای امام حسن عسگری علیه السلام آورده شده است که ما در این نوشته، تعدادی از آنها را به همراه توضیحاتی به تشنگان معارف وحیانی و علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت تقدیم می کنیم.


 

پارساترینِ مردم

امام حسن عسگری علیه السلام پارساترین انسان را کسی معرفی می کند که در موارد شبهه ناک؛ یعنی مواردی که حکم آن روشن نیست دست نگه می دارد و از وارد شدن در آن کار خودداری می کند. امر شبهه ناک کاری است که حلال بودن آن برای شخص ، معلوم نیست؛ یعنی نمی داند حلال است که انجام آن جایز باشد و یا حرام که ترک آن واجب. برای مثال فرد نمی داند این سخنی که درباره فلان کس می خواهد به زبان جاری کند غیبت اوست که حرام باشد یا غیبت نیست و گفتنش جایز است. کسی که مراقب است روحش از گزند هر گناهی در امان باشد در این موارد از انجام آن کار صرف نظر می کند.

«أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ»

باید توجه کرد که حلال و حرام بودن غیر از نجس و پاک بودن است. آنچه در تعالیم دینی به آن توصیه شده توقف در مواردی است که حلال یا حرام بودن آن مشخص نیست (که البته در بسیاری از موارد پس از پرسیدن حکم آن روشن می شود)؛ نه اجتناب از هر چه که نجس یا پاک بودن آن روشن نیست (که در تمام این موارد حکم به پاک بودن آن چیز می شود).

متاسفانه برخی با برداشت کاملا نادرست از این تعالیم بلند، توقف در شبهات را به معنی پرهیز از هر چه که احتمال می دهند نجس شده می گیرند که این کار نه تنها عبادت و پارسایی نیست؛ بلکه قدم در وادی وسواس است؛ وسواسی که امام صادق علیه السلام فرد مبتلای به آن را مطیع شیطان نامید.[2]

زاهدترین مردم، آن کسی است که به آسانی از حرام یعنی آنچه که خدا برای او ممنوع کرده است می گذرد ؛ نه آنکه در ظاهر از حلال می گذرد و در آن به خود سخت می گیرد؛ ولی در برابر حرام تسلیم است و گذشتن از حرام برای او مانند کندن کوه است

عابدترینِ مردم

در ادامه امام حسن عسگری علیه السلام عابدترین مردم را کسی معرفی می کند که تمام واجباتش را انجام می دهد.

«أَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ أَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ»

درست است که انجام مستحبات، کاری پسندیده و مورد سفارش خدا و اولیای اوست اما مهمتر از مستحبات انجام واجبات است که در این کلام گوهربار، عابدترین مردم کسی معرفی نشده که تمام مستحبات را انجام می دهد؛ بلکه از کسی به عنوان عابدترین نام برده شده که واجباتش ترک نمی شود و این برای اهمیتی است که واجبات در رشد و تکامل انسان دارند.

ممکن است شما هم افرادی را دیده باشید که صدقه مستحبی فراوانی را در طول سال می دهند اما دریغ از پرداختِ ریالی خمس!

 

زاهدترینِ مردم

امام حسن عسگری علیه السلام بی رغبت ترین مردم به دنیا را کسی معرفی می کند که حرام را ترک می کند:

«أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرَامَ»

بر اساس این روایت شریف، زاهدترین مردم، آن کسی است که به آسانی از حرام یعنی آنچه که خدا برای او ممنوع کرده است می گذرد ؛ نه آنکه در ظاهر از حلال می گذرد و در آن به خود سخت می گیرد؛ ولی در برابر حرام تسلیم است و گذشتن از حرام برای او مانند کندن کوه است.

 

امام حسن عسگری

کوشاترینِ مردم

در کلام امام عسگری علیه السلام، کوشاترین فرد در راه خودسازی و رسیدن به کمالات، کسی است که گناه را ترک می کند؛ نه کسی که از یک طرف، خود را با اذکار و نمازهای مستحبی خسته می کند و از طرف دیگر هر کجا که گناه نقدی رخ نشان داد بی درنگ مشغول آن می شود.

«أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ»

 

حق، مدار عزت و ذلت

امام حسن عسگری علیه السلام حق را عامل و مدار عزت یابی افراد و دور افتادن از آن را ریشه ای ترین عامل ذلت و خواری بیان داشته و می فرماید:

«مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِیزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِیلٌ إِلَّا عَزَّ»

هر عزیزی که حق را وانهاد ذلیل شد و هر ذلیلی که گِرد حق گشت عزت یافت.

 

دو ویژگی که بالاتر ندارند

امام حسن عسگری علیه السلام از دو ویژگی نام می برند که برتر از آنها کمالی برای انسان یافت نمی شود: یکی ایمان به خدا است و دیگری فایده داشتن به حال دیگر مومنان.

«خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَیْ‏ءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَانِ»

قرار گرفتن «نفع به برادران (دیگر مومنان)» در کنار «ایمان به خدا» بیانگر اهمیت بالای این کار و داشتن مقامی در نزدیکی ایمان به خدا برای آن است. اینکه برخی تمام ایمان و اسلام را در دینداری فردی خلاصه کرده و از رساندن فایده ای به دیگر مومنان (با فرض اینکه برایشان ممکن است) دریغ می ورزند بدانند که از مهمی در ردیف ایمان به خدا غفلت ورزیده اند و از فواید آن خود را محروم ساخته اند.

درست است که انجام مستحبات، کاری پسندیده و مورد سفارش خدا و اولیای اوست اما مهمتر از مستحبات انجام واجبات است که در این کلام گوهربار، عابدترین مردم کسی معرفی نشده که تمام مستحبات را انجام می دهد؛ بلکه از کسی به عنوان عابدترین نام برده شده که واجباتش ترک نمی شود و این برای اهمیتی است که واجبات در رشد و تکامل انسان دارند

بهتر از زندگی و بدتر از مرگ

انسانها در طول زندگی خود به داشته هایی می رسند که زندگی بی آنها برایشان مانند زندان یا جهنمی دردناک می شود که تحمل یک لحظه آن هم برایشان سخت است و دشوار.

«خَیْرٌ مِنَ الْحَیَاةِ مَا إِذَا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَیَاةَ»

این داشته ها برای برخی، کمالات انسانی و راهکارهای رسیدن به آن مانند عبادتهای دینی و فضایل اخلاقیست و برای عده ای فقط مادیاتی مانند زیبایی ظاهر ثروتهای مادیست که اگر آن زیبایی گرفته شد یا آسیب دید و یا این دارایی بر باد رفت دیگر حاضر به زندگی نخواهند بود. 

بدتر از مرگ هم حادثه و یا پیشامدیست که خواسته (در اثر عوامل خود ساخته) یا ناخواسته (در اثر عوامل به ظاهر نامعلوم) رخ می نماید و زندگی را چنان بر کام فرد تلخ می کند که او مرگ را بر چنین زندگی ایی ترجیح می دهد.

«وَ شَرٌّ مِنَ الْمَوْتِ مَا إِذَا نَزَلَ بِكَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ»

و این هم مانند مورد قبلی به بزرگی و بزرگواری روح افراد بستگی دارد؛ یکی وقتی خط لب و ابرویش آسیب می بیند و یا پست و مقامش از کف می رود مرگ برایش شیرین تر از زندگی می شود و دیگری وقتی منکری در جامعه گسترش می یابد آرزوی مرگ می کند.

اینجاست که می توان به گوشه ای از عظمت روح و این کلام امام حسین علیه السلام پی بُرد که در رجزخوانی نبرد حماسی خود فرمود:

الْقَتْلُ أَوْلَى مِنْ رُكُوبِ الْعَار ؛ کشته شدن شرف دارد بر زندگی در خفت و خواری ؛ یعنی مرگ بهتر از زندگی در زیر پرچم یزیدیان است.[3]

 

 

پی نوشت:

1.       نوشته مرحوم ابن شعبه حرّانی در قرن چهارم

2.       کافی 1/12/ح10

3.       مثیرالاحزان 1/72

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

پنج شنبه 9 بهمن 1393  11:34 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها