0

مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

 
nargesi
nargesi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 3783
محل سکونت : ...

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

1- به نظر شما علت اصلی طلاق در جامعه کنونی ما چیست؟

چون قبحش از بین رفته! قبلنا ملت خجالت میکشیدن ب زبون بیارن واژشو! ولی الآن حتی جشنم میگیرن واسش!!!!! در کمال تأسف البته!

 

2- چرا با گذشت زمان آمار طلاق رو به افزایش است؟

بعضی از ازدواجا رو اصول نیس ، بدون شناخت کامل صرفا از روی مثلا علاقه تحت هر شرایطی ازدواج میکنن... بعدش ک وارد زندگی شدن و فهمیدن ب درد هم نمیخورن: فورا طلاق! مابقیم :

تحملا کم شده! دخالت بی مورد خانواده ها! دروغ خیلی خیلی زیاد شده! خیانت ک فوران میکنه! محبتا مصنوعی شده! و از طرفی وقتی مهریه سنگین میگیرن، پس تا ی کوچولو ضعفی از طرف مقابل میبینن، فورا تهدید ب طلاق میکنن و در نهایتم عملی می کنن!! و هزینه های بالای زندگی و حقوق کم همسر!!!

 

 

3- آیا زندگی مدرن بر این افزایش تأثیری دارد؟

میشه گفت دلیل عمدش همینه! از جمله رواج استفاده از ماهواره حتی تو روستاها! من خودم ب شخصه دلیل عمده از بین رفتن قبح طلاقو در دیدن فیلمای ماهواره میدونم!

 

4- نقش دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق چیست؟

مسلما تأثیر بسزایی داره... ولی متأسفانه کمرنگ شده در جوامع امروز! بایست درست فرهنگ سازی کرد شاید از آمار کم شد!

شنبه 4 بهمن 1393  9:06 PM
تشکرات از این پست
shirdel2 liasam omiddeymi1368 mohsen_alavi
nargesi
nargesi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 3783
محل سکونت : ...

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

در مورد راهکارم

ابتدا باید پایشو محکم کرد! باشناخت کامل و دور از هرگونه احساسات و هرنوع دروغی...

حتی الامکان با رضایت خانواده ها باشه ک بعدا همینا باعث طلاق نشن!

بعد ازدواجم باید تا میتونن خوبیای طرفو ببیننو چشماشونو رو عیباش ببندن...

تو ی سری مسائلم ک باید با سیاست و درایت خودشون، طرف مقابلو اصلاح کنن...

شنبه 4 بهمن 1393  10:08 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

بنام خدا

 

1- به نظر شما علت اصلی طلاق در جامعه کنونی ما چیست؟ علل و عوامل مهم طلاق را میتوان، ضعف ايمان، ناراحتى‏هاى روحى و روانى، فساد اخلاقى، ناتوانى جنسى، بى‏كارى، دوستان ناباب، دخالتهاى بى مورد ديگران، ازدواجهاى اجبارى و عدم تربیت صحیح خانوادگی و عوامل اجتماعی مثل پذیرش اجتماعی،ناهماهنگی طبقاتی و فقر اقتصادی و.. دانست.مطلب اين است كه زوجيت و زندگى زناشويى، يك علقه طبيعى است نه قراردادى، و قوانين خاصى در طبيعت براى او وضع شده است. پيمان ازدواج، بر خلاف ديگر عقدهاى اجتماعى، بر اساس يك خواهش طبيعى از طرفين بايد تنظيم شود.پيمانى كه اساسش بر محبت و يگانگى است نه بر همكارى و رفاقت، قابل اجبار و الزام نيست. با زور و اجبار قانونى، مى‏توان دو نفر را ملزم ساخت كه با يك‏ديگر همكارى كنند و پيمان همكارى خود را بر اساس عدالت محترم شمرده، ساليان دراز به همكارى خود ادامه دهند؛ اما ممكن نيست، با زور و اجبار قانونى، دو نفر را وادار كرد كه يك‏ديگر را دوست داشته باشند.مكانيزم طبيعى ازدواج، كه اسلام قوانين خود را بر اساس آن وضع كرده است، اين است كه زن در منظومه خانوادگى محبوب و محترم باشد. بنابراين اگر به عللى زن از اين مقام خود سقوط كرد و شعله محبت مرد، نسبت به او خاموش و مرد نسبت به او بى‏ علاقه شد، پايه و ركن اساسى خانوادگى خراب شده است؛ يعنى، يك اجتماع طبيعى، به حكم طبيعت از هم پاشيده است. اسلام به چنين وضعى با نظر تأسف مى‏نگرد؛ ولى پس از آن كه مى‏بيند اساس طبيعى اين ازدواج متلاشى شده است، نمى‏تواند از لحاظ قانونى، آن را يك امر باقى و زنده فرض كند. (شهيد مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 312، 311 ،315 )

2- چرا با گذشت زمان آمار طلاق رو به افزایش است؟ زندگى اجتماعى امروزى بيش از پيش موجبات جدايى و تفرقه و از هم گسستن پيوندهاى خانوادگى را فراهم آورده است. شهرنشينى و مهمتر از آن پديده پايتخت نشينى، خود مشكلات خاص جوامع پيشرفته را در پى دارد. هر چه مشكلات خانوادگى، اجتماعى، فرهنگى در شهرها افزايش يابد، خواه ناخواه مسائل زنان هم دچار اوج و فرودهايى خواهد شد. افزايش طلاق در جوامع شهرى معمولاً با تحصيلات بيشتر زنان و آشنايى آنان با مراكز قانونى همراه است. حتى گاه اين آشنايى به شكايت از مرد و دستگيرى آنان با مراكز قانونى منجر مى‏شود. اما زنان كم سواد و يا بى‏سواد در شهرهاى كوچك و روستاها معمولاً به دليل ترس از شوهر و يا واكنش اطرافيان، نداشتن استقلال مالى و پشتوانه اقتصادى و عاطفى پس از طلاق، گاه با وجود داشتن مشكلات خانوادگى غير قابل حل، به ساختن و سوختن تن مى‏دهند و اصلاً نمى‏دانند چگونه بايد اقدام به طلاق كنند. اين در حالى است كه امكان دارد برخى زنان در شهرهاى بزرگ به كوچكترين بهانه‏ اى به سبب آشنايى با قانون بتوانند خود را مطلقه كنند. ولى بروز اين مسأله در روستاها از شدت كمترى برخوردار است.آمارها نشان مى‏دهد كه با رشد طلاق در شهرها و روستاها  به دلايلى چون: مهاجرت، مشكلات اقتصادى، فرهنگى و حتى گاه بحران هويت از اين معضل بى‏ بهره نمانده‏ اند. حتى روستاهايى كه آمار طلاق قبلاً در آنها صفر بوده است، اسم طلاق را بارها و بارها شنيده‏ اند.

3- آیا زندگی مدرن بر این افزایش تأثیری دارد؟ متأسفانه هر چه فرهنگ مدرن كشورهاى ديگر در جامعه ما گسترش يابد، آمار فروپاشى و انحلال خانواده هم افزايش مى‏يابد.ماهواره و اینترنت و شبکه های اجتماعی تلفن همراه و ازدياد روز افزون پخش فيلمهاى آمريكايى از شبكه‏ هاى مختلف سيما با گرايشهاى فمنيستى كه در آن زنان و دختران با ظاهرى فريبنده و دور از حيطه خانواده و آزاد از هر قيد و بند به فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و حتى به نقشهاى غير متعارف مشغولند، همچنين پخش برخى فيلمهاى داخلى كه ندانسته به جنگ با خانواده سنتى برخاسته‏ اند، تأثير بسزايى در پذيرش فرهنگ آنان و بالطبع ازدياد طلاق را به دنبال دارد. بنابراين با توجه به تأثيرات تعليمى و تبليغى اين دستگاه‏ها مى‏توانند وسيله‏ اى براى ستيز با فرهنگ بيگانه يا ترويج آن باشند.
رسانه‏ ها مى‏توانند با استفاده از حوزه‏ هاى فكرى و كانونهاى انديشه در ارتقاى سطح فرهنگى، دانش اجتماعى و زدودن فقر اطلاعات حقوقى و غيرحقوقى خانواده‏ ها، نقش مهم داشته باشند
.
(رواق اندیشه، شماره 30)

4- نقش دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق چیست؟
همانگونه كه در اسلام، ازدواج امرى مقدس و پسنديده مى‏باشد و براى ثبات آن تأكيد فراوان شده است، طلاق امرى ناپسند و نامقدس است كه براى جلوگيرى از آن از هر وسيله ممكن استفاده شده و از آن در كلمات شارع مقدس، به عنوان مبغوضترين حلالها و امرى كه خشم خدا را به دنبال دارد، تعبير شده است.

امام صادق عليه‏السلام فرمودند:
«ما من شى‏ء مما احلّه الله عزّوجل ابغض اليه من الطلاق...»(محمد محمدى رى‏ شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 547.)
هيچ چيز از آنچه خداوند متعال آن را حلال قرار داده‏است، نزد او منفورتر و ناپسندتر از طلاق نيست.
در سخنى ديگر فرموده است:
در اسلام، هيچ چيز نزد خداوند، مبغوضتر و نكوهيده‏تر از خانه‏ اى نيست كه با جدايى و طلاق خراب شود. خداوند از كسانى كه به طلاق روى مى‏آورند، بى‏زار است و هنگامى كه طلاق رخ مى‏دهد، عرش خداوند به لرزه در مى‏آيد.
(محمدبن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 7، ص 267.)

                  

شنبه 4 بهمن 1393  10:10 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi
milad85
milad85
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 641

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

با سلام خدمت دوستان راسخونی

به نظر من دلیل اصلی طلاق تغییر در سبک ازدواج است .

تغییر در نحوه ی  آشنایی ها ، معیارهای انتخاب و حتی هدف جوانان از ازدواج!!!

در سال های گذشته که البته سن خودم هم قد نمیده! ولی شنیدم هدف اکثر مردم از ازدواج عمل به دستور دین مبین اسلام و پیامبر مهربانی حضرت محمد (صلی الله علیه و اله) بود

معایرهای ازدواج عبارت بودند از تدین ، حجب و حیا ، خانواده خوش نام ، اخلاق.

ولی متاسفانه امروزه همه چیز رو خلاصه کردن در یک کلمه ، عشق!

که البته اگر واقعیت رو ببینیم باید گفت که هوس عامل شکل دادن این روابط است. وگرنه کدام عقل سلیمی قبول میکنه که با یک نگاه یا برخورد کوتاه در خیابان یا دانشکاه یا مهمانی یک علاقه شدید قلبی بین دو نفر شکل بگیره!!

علاقه واقعی با گذر زمان و برپایه اصول درست و پایدار شکل میگیره ، نه برپایه عامل ناپایداری مثل زیبایی ظاهری.

در گذشته همان گونه که به ازدواج به عنوان یک امر مقدس نگاه میشد به طلاق هم به عنوان یک گناه نابخشودنی نگاه میکردند.

یا علی

شنبه 4 بهمن 1393  11:21 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 mohsen_alavi
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

سلام.

يه نكته جالب.....

امروزه همه همه چيز رو خودشون بلدن..... يه جورايي علامه دهرن ..... منظورم اينه كه مي دونن چجوري مديريت داشته باشن مخصوصن در بحران هاي خانوادگي و زندگي!

امروزه همه معلم شدن.... ميگين چجوري: اينجوري كه خودشون تو زندگيشون مشگل دارن حالا مي خان به مني كه يه مشگل كوچولو دارم راهكار ارائه بدن!

امروزه همه تبديل به آقاي همه چيز دان شدن و ادعا مي كنن كه همه فن حريفن و بلدن زندگي و سكان اون رو رو به سعادت راهنمايي كنن!

آقا نكن! تو كه بلد نيستي ادعا نكن! تو كه بلد نيستي ريسك نكن! كار به جاهاي باريك كشيده ميشه هااااا!

خدارو شكر امروزه منابع بسيارند......

اين از قران عزيزمان و ماشاله تفاسير و احاديث فراواني كه از اون استخراج شده! خدا رو شكر....

اين همه مشاور خوب و ماهر در همه جا يافت ميشه پس لطفا با عاقل جاهل مشورت نكن!

لطفن نشين دردتو براي همه داد بزن! يكم آبرودار باش......

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
یک شنبه 5 بهمن 1393  11:11 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 mohsen_alavi
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

خانوم يه بارم شما كوتاه بيا! آقا يه بارم شما كوتاه بيا!

درسته مردي ولي غرور تو زندگي زناشويي كار خوبي نيست! مسير سعادت رو رو به فنا مي بره!

به نظر من صحبت كردن يكي از مهمترين راههايي است كه ما در زندگي زناشويي آن را فراموش كرده ايم. خانوم كه ميشينه پاي تلويزيون و آقا هم كه ميره تو لاين با دوستاش باشه!

اينم شد زندگي! يكم با خانواده باشيم. يه توپ ورداريم دور هم واليبال بزنيم! البته قبلش ال سي دي رو ببريم تو اتاق!

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
یک شنبه 5 بهمن 1393  11:28 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

يك مسئله مهم از نظر من كه هيچي هم بلد نيستم ولي ادعام ميشه اينه كه از اول هم صادق باش و هم مودب.

اما اگر شريك زندگي شما صادق بود شما هم سعي كنيد كه صبور باشيد و صبرتون رو بالا ببريد. مثلا اگر راستشو بهت گفت كه من ليوان رو شكستم داد نزن! تا دفعه بعد خرده شيشه ها رو از تو انباري پيدا نكني! اين فقط يه مثال كوچولو بود.... متوجه ايد... مسئله در زندگي واقعي خيلي بغرنج تر از اين حرفهاست.

 مسئله احترامم اينجوريه كه از اول حرف هاي مودبانه بزنيد و رو حساب صميميت حرفهاي ركيك بكار نبريد تا شريك زندگي شما هم به اين روش عادت كنه. گاهي از جانم و عزيزم به خر و گاو .... مي رسيم و موقع دعوا كنترل از دست ميره و حرفها بدتر ميشه. اين مصداق براي اعضاي خانواده ها هم همينطوره. احترام خود را نگه داريد و به ديگران احترام بگذاريد تا به شما احترام بگذارند.

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
یک شنبه 5 بهمن 1393  11:31 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 mohsen_alavi
mahderonaldo
mahderonaldo
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 1610
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

تدابیر پیشگیرانه یا عوامل کاهش دهنده طلاق و اختلافات زناشویی

عوامل ذیل را می‌توان از جمله عوامل پیشگیرانه یا کاهش دهنده بحران زناشویی و طلاق محسوب نمود

1-داشتن شرایط مساعد برای ازدواج

2- توجه به مسائل معنوی و دینی و تشابه زوجین از لحاظ اعتقادات مذهبی

3-وجود سابقه مناسب در زندگی خانوادگی.

4- ساده زیستی

5- ازدواج عاقلانه     

  6 - پر هیز شدید از ازدواج اجباری   

7-تشابه نسبی سطح آموزش، فرهنگ و تحصیلات.

8- دارا بودن آموزش کافی در زمینه مسائل خانوادگی.

9- مراجعه به مراکز مشاوره و انجام مشاوره ازدواج قبل از ازدواج.

10- دقت کافی در انتخاب همسر.

 11- عدم دخالت اطرافیان

12- عدم اتکاءبه دوستی‌های به اصطلاح خیابانی یا اینترنتی

13-- تعدیل کردن توقعات حذف تشریفات زاید ازدواج

14-تعیین مهریه های مناسب

15--تطابق پذیری و قابلیت انعطاف زوجین

16-انجام مذاکرات جهت رفع اختلافات وسوءتفاهمات و تشکیل محکمه داخلی خانوادگی برای حل اختلاف دو همسر

17-خوش‌رفتاری و توصیه مکرر به آن و گذشت از غفلت‌ها و تخلفات جزئی همسر

18- تسلط بر نفس که منجر به غلبه خشم‌های آنی بر انسان نشود و اقدامات یا تصمیماتی عجولانه گرفته نشود.

19-رعایت آموزه های دینی از جمله آنکه زن حتماً خود را برای شوهر بیاراید، هنرهای خود را در جلوه های تازه برای شوهر به ظهور برساند، مرد نیز به همسر خود محبت و مهربانی کند و به او اظهار عشق و علاقه کند و محبت خود را کتمان نکند همچنین بایستی برخوردهای زنان و مردان در خارج از محیط خانواده و کادر زناشویی لزوماً پاک وبی آلایش باشد.

20- رعایت امانت داری و حفظ حقوق همسر.

21- صداقت هم در بدو تشکیل خانواده وهم در طول زندگی زناشویی

22-به فرموده رسول خدا (ص) بهترین زنان شما آنانند که با مهر و محبت باشند. در مراقبت خودشان از نظر حفظ عفت بکوشند. نسبت به شوهر خود حالت نافرمانی و تکبر به خود نگیرند. آرایش و خودنمایی آنان برای شوهرشان باشد در غیاب او رعایت امانت و حقوق همسری اورا بنمایند.

یک شنبه 5 بهمن 1393  2:49 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 mohsen_alavi
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

با امضای برگه طلاق شاید همه احساسات منفی به نوعی تمام شود و طرفین حس کنند به نوعی از تمام غم ها فارغ شده اند اما حتی اگر واقعا چنین باشد یک حس همچنان فعال و پویا باقی می ماند و آن هم حسادت است! اتفاقا فقط همین حس است که جلوی تفکر سالم و رفتاری طبیعی را می گیرد. به همین دلیل اگر از حس حسادت خلاص شوید بسیاری از مشکلات تان در این زمینه حل می شود. راهکارهایی برای این موضوع وجود دارد. ممکن است هنوز کمی به همسر سابق تان دلبستگی داشته باشید و این حس کاملا طبیعی است چون در طول مدت زندگی مشترک آنقدر افکارتان به هم گره خورده که حس می کنید همسرتان جزوی از مایملک شما محسوب می شود. افکار و عقاید او شما را تحت تاثیر قرار داده است و شما هم برای او تاثیرگذار بوده اید پس ترک این شرایط راحت نیست. بعد از طلاق مدت زمانی طول می کشد تا قبول کنید همسر سابق تان دیگر به شما تعلق ندارد. اگر این را قبول کنید که دیگر تاثیرگذاری شما در بسیاری از مسائل مرتبط با او وجود ندارد سردرگم نمی شوید.

 

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

یک شنبه 5 بهمن 1393  5:14 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 mohsen_alavi
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

بنام خدا

با سلام

دوست گرامی جناب آقای علوی

بنده پیشنهاد می کنم اگر صلاح می دانید تاثیرات طلاق در جامعه و بر روی مردان و زنان طلاق را هم در سوالات بگذارید.

با احترام و تشکر

                  

یک شنبه 5 بهمن 1393  10:53 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi liasam
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

بارها شنیده‌ و خوانده‌ایم که طلاق رفتارها و زندگی اجتماعی زنان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و همچنین بارها درباره اثرات مخرب طلاق بر کودکان و ابعاد مخربش بر آینده آنان مطالبی شنیده یا خوانده‌ایم، اما در این میان مردها حلقه گم‌شده‌ای هستند که هیچ‌گاه از آنان در این ارتباط صحبتی به میان نمی‌آید یا کمتر سخنی در این مورد شنیده شده ‌است. روان‌شناسان بارها به این نکته اشاره کرده‌اند که طلاق تنها زمینه‌ساز جدایی و دوری زوج‌ها از یکدیگر نیست، بلکه اثرات روحی بسیار مخربی را برای هر دو طرف طلاق در پی دارد، اما هرگز به این موضوع نپرداخته‌اند که طلاق بیشتر بر کدام زوج تاثیر منفی می‌گذارد. پژوهشگران سوئدی در تحقیق جدیدی که روی یکصد هزار زن و مرد متارکه کرده در بیش از 35 کشور اروپایی، آمریکایی و آسیایی انجام داده‌اند، به این مهم دست یافته‌اند که پیامدهای نامطلوب طلاق بر مردان 24درصد بیشتر از زنان است.
یک مشاور در همین باره عنوان می‌کند: مردان همانند زنان بعد از طلاق دچار مشکلات بسیاری می‌شوند، اما به دلیل اینکه حق طلاق در کشورمان با مردان است، آن‌ها تحت‌تاثیر این عنوان قرار می‌گیرند. بنابراین مردها در نظر عموم جامعه ظالم و بی‌رحم هستند و زنان مظلوم و ستمدیده. اگر می‌خواهید بدانید که طلاق چه آثاری بر زندگی مردان دارد، در ادامه این گفتگو با ما همراه باشید.
الهام اعلمی می‌گوید: مردها هنگامی که همسرشان را طلاق می‌دهند، این امکان برایشان وجود دارد تا بتوانند به صورت مستقل و به دور از خانواده‌شان زندگی کنند. گرچه برخی از آنان نیز به خانه پدری خود باز می‌گردند، مردها تا مدتی احساسات خود را درباره زندگی گذشته‌شان سرکوب می‌کنند.
وی بیان نکردن احساسات در مردان را منجر به تحمل فشار روانی از سوی آنان می‌داند و بیان می‌کند: مردان سعی می‌کنند هرگز گریه نکنند و کمتر با دوستان و اطرافیانشان درد‌و‌دل کنند و قدمی برای کاهش بار فشارهای عصبی و ناراحتی‌هایشان برندارند. همچنین مردان در مقایسه با زنان رفتارهای غیرمنطقی بیشتری از خودشان نشان می‌دهند و رفتارهای اخلاقی نامناسب‌‌شان بیشتر است که این امر موجب وارد شدن آسیب‌های شدید روحی و روانی به خودشان می‌شود.
این مشاور، بروز افسردگی را در مردانی که همسرانشان را طلاق داده‌اند،‌ امری شایع می‌داند و توضیح می‌دهد: افسردگی پس از طلاق تنها در مورد زنان صادق نیست، بلکه مردان نیز بعد از طلاق دچار این عارضه می‌شوند.
اعلمی به زندگی مجردی مردان بعد از متارکه اشاره و بیان می‌کند: از آنجایی که مردان در جامعه‌ می‌توانند زندگی مجردی داشته باشند و این امر از سوی جامعه پذیرفته شده و برای آنان صورت ناپسندی ندارد، آن‌ها تا آخر عمرشان می‌توانند به تنهایی زندگی کنند، اما این زندگی مجردی انحطاط اخلاقی آنان را به دنبال خواهد داشت.

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

یک شنبه 5 بهمن 1393  11:23 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi shirdel2
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»


1- مشکلات عاطفى، بدون شک مرد و زنى که سال ها یا ماه ها با یکدیگر زندگى کرده اند، سپس از هم جدا مى شوند، و از نظر عاطفى جریحه دار خواهند شد، و در ازدواج آینده خاطره ازدواج گذشته، دائما آنها را نگران مى دارد، و حتى به همسر آینده با یک نوع بدبینى و سوء ظن مى نگرند، آثار زیانبار این امر بر کسى مخفى نیست، و لذا بسیار دیده شده که این گونه زنان و مردان براى همیشه از ازدواج چشم مى پوشند.
2- مشکلات اجتماعى، بسیارى از زنان بعد از طلاق شانس زیادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شایسته و دلخواه، ندارند، و از این نظر گرفتار خسران شدید مى شوند، و حتى مردان نیز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب کمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در میان باشد، لذا غالبا ناچار مى شوند، تن به ازدواجى در دهند که نظر واقع آنها را تامین نمى کند، و از این نظر تا پایان عمر رنج مى برند.
3- مشکلات فرزندان که از همه این ها مهم تر است، کمتر دیده شده است که نامادری ها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را که از آغوش پر مهر مادر بریده شده اند پر کنند، همانگونه که اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نیز این صادق است، البته هستند زنان و مردانى که نسبت به غیر فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولى مسلما تعداد آنها کم است، و به همین دلیل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترین زیان و خسران مى شوند، و شاید غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مى دهند و این ضایعه اى است نه تنها براى هر خانواده، بلکه براى کل جامعه، چرا که چنین کودکانى که از مهر مادر یا پدر، محروم مى شوند، گاه به صورت افرادى خطرناک درمى آیند، که بدون توجه تحت تاثیر روح انتقام جویى قرار گرفته و انتقام خود را از کل جامعه مى گیرند.

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

دوشنبه 6 بهمن 1393  5:39 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi shirdel2
ghasem8224
ghasem8224
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1393 
تعداد پست ها : 1025
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

احکام طلاق رجعی در قرآن

 

منظور از "طلاق رجعى"، طلاقى است که براى اولین و یا دومین بار صورت مى گیرد، و تصمیم بر جدایى از ناحیه مرد است به طورى که زن نه مهر خود را بذل مى کند نه مال دیگر را. در طلاق رجعى شوهر ما دام که عده به سر نیامده هر زمان بخواهد مى تواند بازگردد و پیوند زناشویى را برقرار سازد، بى آنکه نیاز به عقد تازه اى باشد، و جالب اینکه رجوع با کمتر سخن و عملى که نشانه بازگشت باشد حاصل مى گردد. خداوند در سوره بقره آیه 228 می فرماید: «و المطلقات یتربصن بأنفسهن ثلاثة قروء و لا یحل لهن أن یکتمن ما خلق الله فی أرحامهن إن کن یؤمن بالله و الیوم الآخر و بعولتهن أحق بردهن فی ذلک إن أرادوا إصلاحا و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجة و الله عزیز حکیم» (بقره/آیه 228)؛ «زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند، عده نگهدارند و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند براى آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، براى باز گرداندن آنها (و از سر گرفتن زندگى زناشویى) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند، در صورتى که (به راستى) خواهان اصلاح باشند. و براى زنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته اى قرار داده شده، و مردان بر آنان برترى دارند، و خداوند توانا و حکیم است». بعضى از احکامى که در آیات این سوره آمده، مانند نفقه و مسکن، مخصوص عده طلاق رجعى است، و همچنین مساله عدم خروج زن از خانه همسرش در حال عده و اما در طلاق بائن یعنى طلاقى که قابل رجوع نیست (مانند سومین طلاق)، احکام فوق وجود ندارد. تنها در مورد زن باردار حق نفقه و مسکن تا زمان وضع حمل ثابت است.

تعبیر به «لا تدری لعل الله یحدث بعد ذلک أمرا» (طلاق/آیه 1)؛ «تو نمى دانى شاید خداوند وضع تازه اى به وجود آورد»، نیز اشاره به این است که همه یا قسمتى از احکام فوق، مربوط به طلاق رجعى است. کلمه "بعولة" جمع "بعل" است، و بعل به معناى نر از هر جفتى است، البته مادام که جفت هستند، و علاوه بر دلالتى که بر مفهوم خود دارد، اشعارى و بویى هم از تفوق و نیرومندى و ثبات در شدائد دارد، واقعیت خارجى هم همین طور است، چون مى بینیم، در هر حیوانى نر از ماده در شدائد نیرومندتر است، و بر ماده خود نوعى برترى دارد، و در انسان نیز، شوهر نسبت به همسرش همین طور است و نیز به همین جهت زمین بلندتر از زمین هاى اطرافش را بعل مى گویند، بت بزرگ و نخلى که بزرگتر از همه نخلها باشد، و هر چیز بزرگى از این قبیل را بعل مى گویند.

ضمیر در کلمه" بعولتهن" به مطلقات بر مى گردد، لیکن، منظور از مطلقات همه زنان مطلقه نیست، بلکه حکم در این آیه یعنى رجوع شوهر به همسرش در ایام عده، مخصوص طلاق رجعى است، و شامل طلاقهاى بائن نمى شود، و مشار الیه به اشاره "ذلک" همان تربص، یعنى عده است، و اگر مطلب را مقید کرد به قید «إن أرادوا إصلاحا» اگر در صدد اصلاحند، براى این است که بفهماند رجوع باید به منظور اصلاح باشد، نه به منظور اضرار، که در جمله: «و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا» در سه آیه بعد صریحا از آن نهى شده است. و کلمه "أحق" اسم تفضیل است، و حق "اسم تفضیل" این است که دائما معنایش با "مفضل علیه" باشد، (وقتى مى گوئیم زید شجاع تر از عمرو است، باید عمرو هم شجاع باشد، و گرنه سخن غلطى گفته ایم)، و در آیه دارد که باید هم شوهر در زن مطلقه حق داشته باشد، و هم هر خواستگار دیگر، چیزى که هست، شوهر احق از دیگران باشد، یعنى حق او بیشتر باشد، لیکن از آنجا که در آیه، کلمه "رد- برگشت" آمده، به معناى برگشتن جز با همان شوهر اول محقق نمى شود، زیرا دیگران اگر با آن زن ازدواج کنند با عقدى جداگانه ازدواج مى کنند، ولى تنها شوهر است که مى تواند بدون عقد جدید به عقد اولش برگردد و آن زن را دوباره همسر خود کند.

از همین جا روشن مى شود که در آیه شریفه به حسب معنا تقدیرى لطیف به کار رفته، و معناى آیه این است که، شوهران زنان مطلقه به طلاق رجعى، سزاوارترند به آن زنان از دیگران، و این سزاوارى به این است که شوهران مى توانند در ایام عده برگردند: و البته این برگشتن تنها در طلاق هاى رجعى است، نه طلاقهاى بائن، و همین سزاوارى قرینه است بر اینکه منظور از مطلقات، مطلقات به طلاق رجعى است، نه اینکه ضمیر در "بعولتهن" از باب استخدام و شبیه آن به بعضى از مطلقات برگردد، البته این را هم بگوئیم که آیه شریفه، مخصوص زنانى است که همخواب شده باشند، و حیض هم ببینند، و حامله هم نباشند، و اما آن زنانى که شوهران آنها با ایشان نزدیکى نکرده اند، و یا در سن حیض دیدن نیستند، یا نابالغند، و یا به حد یائسگى رسیده اند و نیز زنانى که حامله هستند، حکمى دیگر دارند که آیات دیگرى متعرض حکم آنها است.

بنابراین شوهر در عده طلاق رجعى، حق رجوع دارد، چنانکه مى فرماید: "همسران آنها براى رجوع به آنها (و از سر گرفتن زندگى مشترک) در این مدت عده (از دیگران)، سزاوارترند هرگاه خواهان اصلاح باشند. در واقع در موقعى که زن در عده طلاق رجعى است، شوهر مى تواند بدون هیچ گونه تشریفات، زندگى زناشویى را از سر گیرد، با هر سخن و یا عملى که به قصد بازگشت باشد، این معنى حاصل مى شود، منتها با جمله «إن أرادوا إصلاحا» این حقیقت را بیان کرده که باید هدف از رجوع و بازگشت، اصلاح باشد، نه همچون دوران جاهلیت که مردان با سوء استفاده از این حق، زنان را تحت فشار قرار داده و در حالتى میان داشتن شوهر و مطلقه بودن، نگه مى داشتند. ضمنا از اینکه در ذیل آیه، مساله رجوع مطرح شده استفاده مى شود که حکم عده نگه داشتن در آغاز آیه، نیز مربوط به این گروه از زنان است، و به تعبیر دیگر، آیه به طور کلى از طلاق رجعى، سخن مى گوید، بنابراین مانعى ندارد که بعضى از اقسام طلاق، اصلا عده نداشته باشد. به هر حال، این هدیه، طبق روایاتى که از ائمه معصومین ع نقل شده، بعد از پایان عده و جدایى کامل پرداخت مى شود، نه در عده طلاق رجعى، و به تعبیر دیگر، هدیه خداحافظى است، نه وسیله اى براى بازگشت و همه اینها مربوط به "طلاق رجعى" است. مخصوصا در مورد طلاق رجعى که بازگشت به زوجیت نیازى به هیچگونه تشریفات ندارد، و هر کار و یا سخنى که دلیل بر تمایل مرد به بازگشت باشد رجوع محسوب مى شود، حتى اگر دست بر بدن زن یا شهوت و یا بدون شهوت بگذارد هر چند قصد رجوع هم نداشته باشد رجوع محسوب مى شود.

http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg

دوشنبه 6 بهمن 1393  5:41 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi shirdel2
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی
دوشنبه 6 بهمن 1393  5:57 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi shirdel2
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»

طلاق در كودكان خانواده شديدا اثر مي‌گذارد تا جايي كه راه گريزي را براي زندگي نمي‌شناسند. مهم‌ترين آثار شوم طلاق در كودكان از اين قرار است:


قرباني روحي و عاطفي: كودكان اولين قرباني طلاقند، قرباني روحي، عاطفي و حتي گاهي جسمي. كودك پس از طلاق در خانواده گيج و حسرت‌زده است و كمتر مي‌تواند تعادل خود را حفظ كند، بويژه كودكي كه با پدر و مادر بسيار مانوس است و دائما در دامان آنان و نازپرورده‌شان بوده است.

وحشت از زندگي: كودكي كه والدينش از هم جدا شده‌اند، خانه را محل وحشت مي‌داند و بيشتر در جستجوي پناهگاهي ديگر است؛ پناهگاهي كه براي او تسلي‌بخش و محل امن و راحتي باشد.

بسياري از بي‌اعتنايي‌هاي كودك به دنيا و ديگران هنگام جدايي والدين پيش مي‌آيد و اين از آن جهت است كه روح محدود و كوچك طفل، نمي‌تواند آن را تحمل كند.

يتيمي كودكان: كودكان پس از طلاق و جدايي والدين، حقيقتا يتيم مي‌شوند. مخصوصا اگر خردسال باشند دردشان عظيم‌تر است؛ چون طفل در هر سطحي از آسايش و امكانات باشد، باز نياز به مادر دارد. اين درد براي كودكان سنگين است كه نمي‌توانند خود را به مادر يا پدر برساند و براي ديدار آنان بايد منتظر اوقات رسمي باشند.

گاهي طفل نيمه‌شب برمي‌خيزد و مادر را طلب مي‌كند. پيداست در آن صورت چه حالي به او دست خواهد داد. اين كه در اثر اختلاف پدر و مادر، مادرش در خانه نيست و مثلا فردا بايد او را ببيند دردي عميق است.

دربه‌دري و نابساماني: حاصل طلاق، دربه‌در كردن و نابساماني فرزندان و به خود واگذاشتن آنان يا سپردن فرزندان به دست نامادري يا ناپدري است كه ممكن است آنها را زجر بدهند. پس از طلاق، كودك مجسمه‌اي متحرك و عروسكي است كه گاهي نزد مادر، زماني پيش پدر، هنگامي نزد عمه، خاله، دايي و گاهي هم در پرورشگاه است و پيداست اين دست به دست شدن‌ها، عادت يافتن لحظه‌اي به خوي‌ها و تربيت‌ها و فرهنگ‌هاي متفاوت چه تاثيري نامطلوب در روان كودك و در فرم تربيتي او مي‌گذارد.

احساس گناه: گاهي كودك در جدايي والدين احساس گناه مي‌كند. گمان دارد چون شيطان بوده و پدر و مادر را اذيت كرده، والدين آنان جدا شده‌اند. اين مساله بيشتر از زبان معصومانه آنان شنيده مي‌شود كه: «مامان! بيا ديگه تو را اذيت نمي‌كنم». يا مي‌گويند: «بابا! بيا قول مي‌دهم ديگر شيطنت نكنم» اينان خود را مسوول احساس مي‌كنند و گمان دارند اشتباهي را مرتكب شده‌اند.

گيجي و بهت‌زدگي: پس از طلاق، كودك مات و مبهوت مي‌شود و حتي انگيزه تحصيل را از دست مي‌دهد و با افت تحصيلي مواجه مي‌شود. گاهي بيمار مي‌شوند و در جستجوي پناهي براي مهرورزي، دلجويي و نوازش هستند، اينان به حقيقت بيمار نيستند، بلكه نقطه اتكاي خود را از دست داده‌اند، بدينسان با دارو نمي‌توان درمانشان كرد، بلكه با نوازش مي‌توان درد آنان را علاج كرد.

تاثير منفي در رشد: بررسي‌ها نشان داده‌اند كودكاني كه از مادر جدا شده‌اند، رشدشان كمتر از آناني است كه از مادر خود جدا نيستند؛ اگرچه مادر يك مربي پرورش يافته نباشد و در شرايط بهداشتي  رواني مناسب تربيت نيافته باشند، فقدان مادر جلوي شكوفا شدن كودك را در تمام زمينه‌ها مي‌گيرد و در شخصيت عاطفي او اثر منفي مي‌گذارد.

بدبيني به پدر و مادر: كودكان پس از جدايي والدين، معمولا به يكي از والدين، پدر يا مادر بدبين مي‌شوند و به او با نظر كراهت مي‌نگرند. معمولا يا طرفدار پدر مي‌شوند يا طرفدار مادر كه در هر دو صورت براي فرزند و حتي والدين نامطلوب است. ضروري است والدين لااقل در برابر كودك، عكس‌العمل مناسب داشته باشند و در حضور آنان از هم بدگويي يا شكوه نكنند.

كمبودهاي عاطفي: كودكي كه از پدر يا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف سيراب نيست و اغلب با تشنگي عاطفي مواجه است و بعيد نيست در جستجوي محبت، به دام افراد شيادي بيفتد و عفت و پاكدامني خود را از دست بدهد، امري كه در جوامع مختلف به نمونه‌هاي بسياري از آن برخورد مي‌كنيم.

نابهنجاري كودكان: بالاخره كودكاني كه والدين آنان از هم جدا شده‌اند، كودكاني عادي و بهنجار نيستند. بررسي‌هاي روان‌شناسان آلمان نشان داده است اينان اغلب محروم از عاطفه و در بزرگسالي افرادي  براي شرارت و جنايت خواهند بود.

آثار عاطفي طلاق بر كودك: آثار مستقيم طلاق بر كودك كدامند و محققان در اين مورد چه يافته‌اند؟ پولاك‌ (pollak) در اين باره مي‌نويسد كه يكي از آثار عاطفي طلاق بر كودكان اين است كه انسجام و هماهنگي خانوادگي را از آنان مي‌گيرد. آنان درخصوص والدين و خواهران و برادران خود، احساس بي‌منزلتي و بي‌مقداري مي‌كنند، همچنين نسبت به دوستاني كه با پدر و مادر خود زندگي مي‌كنند، احساس حسادت دارند و اينها همه بارهايي است كه بر شانه‌هاي ناتوان چنين كودكاني افكنده مي‌شود. انزواطلبي و شركت نكردن در امور اجتماعي مدرسه و فعاليت‌هاي فوق برنامه نيز از جمله آثار بر كودك در مدرسه است.

زمينه بزهكاري و عصيان: تحقيقات جامعه‌شناسان و بررسي‌كنندگان مسائل خانواده نشان داده است كه وقوع طلاق ميان زوجين مي‌تواند از علل ارتكاب جرم از ناحيه اطفال باشد، سبب گمراهي كودك شود و او را به ورطه فنا سوق دهد. به هر حال، نبود پدر و مادري بالاي سركودكان سبب متلاشي شدن فكر و انديشه سرگرداني آنهاست.
اين امر ممكن است آنها را به پرتگاه دزدي، بي‌عفتي و بدبختي‌هاي ديگر سوق دهد و شايد يكي از علل سختگيري اسلام در جلوگيري از طلاق و از هم پاشيدگي كانون خانواده، توجه به همين امر و براي جلوگيري از وقوع جرم و جنايت باشد. تحقيقات نشان مي‌دهد سطح جنايت در چنين افرادي بالا و ظرفيت جنايي‌شان زياد است. كودكاني اين چنين لااقل قابليت ارتكاب جرم بيشتري را دارند.

بي‌بند و باري‌ها: خانه براي كودك آرامش است، محيط امن است، پدر و مادر عامل كنترل‌كننده و سازنده كودكند. وجود پدر و مادر زير يك سقف و در كنار كودك حتي اگر كنترل مستقيمي هم صورت بگيرد، براي او يك نعمت است. زيرا باعث مي‌شود طفل خود را از خيلي چيز‌ها بر حذر دارد و كنترل كند.

اما هنگامي كه كودك دست پدر و مادر را از دامن خود كوتاه مي‌بيند، مي‌كوشد خود را آزاد و بي‌بند و قيد بداند و اين امر خود منشا بسياري از آلودگي‌ها و نابساماني‌هاست. شيوه زندگي‌اي كه چنين كودكاني در مواردي در پيش مي‌گيرند، به‌گونه‌اي  است كه حتي پاره‌اي از صفات مربوط به جنس خود را از دست مي‌دهند، مثلا پسراني اين چنين كمتر موفق مي‌شوند صفت مردانگي را در خود بپرورانند.

 

دوشنبه 6 بهمن 1393  5:58 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 mohsen_alavi shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها