، يكى از مطالب مهمى كه در ميان آيات نورانى قرآن بارها مورد تصريح قرار گرفته، مسئله «قانون هاى حاكم بر جهان هستى و تاريخ و جامعه» است. طبق آيات فراوانى، تاريخ بشر و سرنوشت انسان ها در دايره نظام خاصى رقم مى خورد به طورى كه هر گونه دگرگونى و انقلابى، تابع يك سلسله قوانين مشخص و معيّنى است كه از سوى خداوند، براى تدبير جهان به اجرا درآمده است. در تعابير قرآنى از آنها با عنوان «سنت هاى الهى» ياد شده است.
شايد بتوان يكى از اين سنت ها را، «سنت دريافت پاداش به اندازه تلاش و كوشش» ناميد. طبق اين سنت، بهره مندى از نعمت هاى الهى، به ميزان سعى و تلاش آدمى بستگى دارد و اين انسان است كه در پرتو اختيار، با عمل، خويش يا جامعه را به پيش مى برد و تاريخ را تكامل مى بخشد و يا به خاطرسستى و عدم تلاش، قابليت دريافت نعمت هاى الهى را از دست مى دهد و در سرازيرى سقوط قرار مى گيرد.
قرآن درباره اين سنت مى فرمايد: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلاْءِنْسانِ إِلاّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى».
بنابراين اعطاى نعمت هاى الهى - اعم از مادى يا معنوى - بسته به چگونگى تلاش و كوشش انسان است.
البته بايد در نظر داشت كه در كنار اين سنت، قانون امدادرسانى و تأييدات غيبى خداوند - كه در مواقع لزوم براى يارى انسان هاى پاك و مصلح به اجرا در مى آيد - تحت الشعاع واقع نمى شود ؛ بلكه هر گاه انسان تا حدودى به وظايف خويش در قبال تكاليف الهى عمل كنند، آن سنت نيز به اجرا درخواهد آمد.
خداوند مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ».براساس اين آيه، مرحله فعليت رسيدن به سنت حضرت و يارى مؤمنان مشروط به انجام دادن وظيفه از سوى آنان است.
با توجه به اين مقدمه، روشن مى شود كه حضرت مهدى هم آمدنى است و هم آوردنى، يعنى بايد مردم - يا حداقل يكتاپرستان و مؤمنان - به وظايف خود عمل كنند و آماده ظهور آن حضرت بوده و زمينه را براى قيام فراهم سازند. هم چنين بسترى فراهم سازند كه مردم جهان، نوعى آمادگى ذهنى و درخواست قلبى براى ظهور منجى آسمانى داشته باشند.
از طرفى خداوند متعال با توجه به اوضاع و شرايط جامعه و مناسب بودن زمينه ها و بسترها و براساس نياز جامعه جهانى، هر وقت اراده كند، اذن قيام را صادر خواهد كرد. از اين لحاظ امام مهدى آمدنى است و ممكن است براساس اراده الهى، و با توجه به نياز شديد بشر، منتظر بعضى از زمينه ها و شرايط نباشد. اما آنچه در اين جا اهميت دارد، اراده و اختيار انسان ها است. زيرا بخشى از مقدمات در اختيار انسان ها نهاده و از آنان خواسته شده است در اين جهت گام بردارند و هرگز سستى و كاهلى از خود نشان ندهند. در واقع براساس فلسفه متعالى تاريخ (نگرش دينى به آينده جهان) آينده بشر، جبرى و الزامى نيست ؛ بلكه منوط به اراده و خواست انسان ها است و تا اين خواست همگانى صورت نگيرد، احتمال ظهور كم رنگ تر مى شود.
اما در نظر فيلسوفان تاريخ و نحله هاى مختلف فكرى (مانند هگل، ماركس، كانت و...) آينده تاريخ جبرى است و اختيار انسان ها در شكل گيرى مقصد و مسير تاريخ تأثير چندانى ندارد.
براساس سنت هاى الهى نيز سرنوشت هر جامعه اى بسته به رويكرد و اراده آن جامعه دارد، بدين معنا كه اراده جمعى مردم سبب پديد آمدن زمينه ها و بسترهايى مى شود و بر اين اساس است كه در بعضى از روايات اشاره به زمينه سازان شده است كه باعث آمدن امام مهدى(عج) مى شوند: «يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدى يعنى سلطانه» ؛ «از مشرق زمين مردمانى خروج مى كنند و زمينه ساز حاكميت مهدى موعود مى گردند»