0

"هر روز یک داستان و حکایت از اهل بیت علیه السلام "

 
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

"هر روز یک داستان و حکایت از اهل بیت علیه السلام "

Image result for ‫بنام خدا‬‎

 

" در این تاپیک بطور روزانه داستان و حکایتی از اهل بیت (ع)  قرار خواهم داد تا دوستان عزیز و همراهان گرامی با فضایل این بزرگواران بیشتر اشنا بشوند"

 

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

شنبه 27 دی 1393  12:51 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 tachberdee shirdel2 ghalbeiran2 miladzare007 farhad6067
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

کمک به مستمندان و کار و تلاش

"كار و تلاش و دستگيرى از مستمندان"



امام صادق علیه السلام  نه تنها ديگران را دعوت به كار و تلاش میكرد، بلكه خود نيز با وجود مجالس درس و مناظرات و... در روزهاى داغ تابستان، در مزرعه ‏اش كار مى‏كرد. يكى از ياران حضرت مى‏گويد: آن‏حضرت را در باغش ديدم، پيراهن زبر و خشن برتن و بيل در دست، باغ را آبيارى مى‏كرد و عرق از سر و صورتش مى‏ريخت، گفتم: اجازه دهيد من كار كنم. فرمود: من كسى را دارم كه اين كارها را انجام دهد ولى دوست دارم مرد در راه به دست آوردن روزى حلال از گرمى آفتاب آزار ببيند و خداوند ببيند كه من در پى روزى حلال هستم. 


شنبه 27 دی 1393  12:54 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 tachberdee shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

عكس العمل در قبال توهين و استهزاء (1)

امام محمّد باقر علیه السلام حكايت فرمايد: روزى امام حسن مجتبى  جلوى منزل خود روى سكّوئى نشسته بود، ناگاه شخصى در حالى كه سوار الاغ بود وارد شد و به آن حضرت چنين گفت :سلام بر تو كه مؤمنين را ذليل و خوار گرداندى امام مجتبى  بدون توجّه به توهين او، اظهار نمود: در قضاوت خويش عجله نكن، پياده شو، بيا بنشين تا قدرى استراحت كنى و با هم صحبت نمائيم .
پس آن شخص از الاغ خود پياده شد؛ و آرام آرام به سوى امام مجتبى  حركت كرد، وقتى نزديك حضرت رسيد، امام  به او فرمود: چه گفتى ؟
جواب داد: گفتم : السّلام عليك يا مُذِلَّ المؤ منين .
حضرت فرمود: اين موضوع را از كجا و چگونه دانستى ؟


ادامه دارد ...

یک شنبه 28 دی 1393  1:00 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 tachberdee shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

عكس العمل در قبال توهين و استهزاء (2)

گفت: چون كه خلافت و امارت مسلمين در دستان تو بود و آن را رهاكردى و به اين ظالم متجاوز - يعنى ؛ معاويه - سپردى كه روش و سيره اش خلاف دستور الهى است .
حضرت فرمود: توجّه و دقّت كن تا برايت توضيح دهم :از پدرم علىّ بن ابى طالب، اميرالمؤمنين  شنيدم كه او از رسول خدا  اين مطلب را نقل نمود: روزگار سپرى نمى گردد مگر آن كه شخصى پرخور و بى باك بر اين امّت ولايت كند؛ و او معاويه است .
پس آن شخص از امام مجتبى  پرسيد: محبّت و علاقه نسبت به شما اهل بيت رسالت چگونه است؟ و چه اثرى دارد؟
فرمود: به خدا قسم ! محبّت و علاقه نسبت به ما اهل بيت - عصمت و طهارت عليهم السلام - در تمام امور و حالات سودمند است ، گرچه اسير دست ظالمان باشيم .
و سپس افزود: محبّت و دوستى با ما - اهل بيت رسالت - سبب آمرزش گناهان مى گردد؛ همان طورى كه وزش باد - در فصل پائيز - موجب ريزش برگ درختان است.

دوشنبه 29 دی 1393  2:11 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 tachberdee shirdel2
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

خشم شيطان در برابر سكوت امیرالمومنین (ع)

روزى مولاى متّقيان اميرالمؤمنين از محلّى عبور مى نمود، ناگهان متوجّه شد كه شخصى مشغول فحش دادن و ناسزاگوئى، به قنبر غلام آن حضرت است و قنبر مى خواست تلافى كند و پاسخ آن مردبى ادب را بدهد.
ناگهان اميرالمؤ منين علىّ  بر قنبر بانگ زد كه: اى قنبر! آرام باش و سكوت خود را حفظ كن و دشمن خود را به حال خود رها ساز تا خوار و زبون گردد.
سپس افزود: ساكت باش و با سكوت خود، خداى مهربان را خوشنود گردان و شيطان را خشمناك ساز و دشمن خويش را به كيفر خود واگذارش نما.
امام علىّ  پس از آن فرمود: اى قنبر! توجّه داشته باش كه هيچ مؤ منى نتواند خداوند متعال را، جز با صبر و بردبارى خشنود سازد.
و همچنين هيچ حركت و عملى همچون خاموشى و سكوت ، شيطان را خشمگين و زبون نمى گرداند.
و بدان كه بهترين كيفر براى احمق ، سكوت در مقابل ياوه ها و گفتار بى خردانه او است .



 

سه شنبه 30 دی 1393  12:35 AM
تشکرات از این پست
shirdel2 kuoroshss
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

زندگی ساده اما پرُ از معنویت

پیامبر خدا ساده زیستی را در زندگی برگزیده بود، بیشتر بر روی حصیر می خوابید، داخل پوستِ رخت خواب او از پوشال خرما پُرشده بود، بر پهلوی راست می خوابید و دست راست را زیر صورت قرار می داد. هرگاه از خواب بیدار می شد، به پیشگاه پروردگار به سجده می پرداخت. هرکس وارد خانه اش می شد، وی را احترام می نمود و زیرانداز خود را در اختیارش قرار می داد. آن حضرت هرگز از حضور مهمان برنمی خواست، جز آنکه خود آن شخص برخیزد و برود.
سلمان فارسی می گوید: بر پیامبر وارد شدم، ایشان بر زیراندازی نشسته بود و آن را به من داد و فرمود: ای سلمان! مسلمانی بر مسلمانی وارد نمی شود، و او به عنوان احترام، زیراندازی برایش نمی گستراند، جز آنکه پروردگار او را می بخشاید. 

چهارشنبه 1 بهمن 1393  12:20 AM
تشکرات از این پست
shirdel2 kuoroshss
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

حکایتی از امام رضا (ع)

بنام خدا

كوه و ديگ

راوى: اباصلت هروى

همراه امام وارد «مرو» شديم. نزديك «ده سرخ» توقف كرديم. مؤذن كاروان، نگاهى به خورشيد كرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است».

امام پياده شدند و آب خواستند. نگاهى به صحرا كرديم. اثرى از آب نبود. نگران بر گشتيم . اما ازتعجب زبانمان بند آمد. امام با دست‏شان مقدارى از خاك را گود كرده بود و چشمه‏اى ظاهرشده بود. وارد «سناباد» شديم. كوهى نزديك سناباد بود كه از سنگ آن، ديگ‏هاى سنگى مى‏ساختند. امام به تخته سنگى از كوه تكيه دادند و رو به آسمان گفتند:

«خدايا!... غذاهايى را كه مردم با ديگ‏هاى اين كوه مى‏پزند، مورد لطفت قرار ده و به اين غذاها بركت عطا كن!»

فكر مى‏كنم خدا به بركت دعاى امام، به كوه، نظر خاصى كرد. چون امام خواستند كه از آن روز به بعد، غذايشان را فقط در ديگ‏هايى بپزيم كه از سنگ آن كوه ساخته شده باشد. روز بعد، پس از كمى استراحت، امام به طرف محلى كه «هارون» ـ پدر مأمونـ در آن دفن شده بود، حركت كردند. مأموران حكومتى جار زدند كه امام مى‏خواهد قبر هارون را زيارت كند، اما امام با يك حركت ساده نقشه‏هاى مأموران را نقش بر آب كرد. آن حركت هم اين بود كه كنار قبر هارون ايستادند و با انگشت، خطى در كنار قبر، كشيدند. بعد رو به ما فرمودند :

ـ اين جا قبر من خواهد شد... شيعيان ما به اين جا خواهند آمد و مرا زيارت خواهند كرد ... و هركس به ديدار قبرم بيايد، خدا لطفش را شامل حال او خواهد كرد. بعد رو به قبله ايستادند و نماز خواندند و با سجده‏اى طولانى، چيزهايى را زير لب زمزمه كردند. اشك در چشمم جمع شده بود.

                  

چهارشنبه 1 بهمن 1393  12:40 AM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

از خدا بترس...

محمد بن زیان می گوید: مأمون تلاش می كرد كه امام جواد را همانند خود اهل دنیا كند و به لهو و فسوق مایل سازد ولی موفق نشد، یکی از کارهایی که برای نیل به این هدف کرد این بود که از مردی به نام مخارق آوازه خوان كه ساز می زد و آواز می خواند و ریش بلندی داشت، خواست تا حضرت را به سمت لهو بکشاند، مخارق به مأمون اطمینان داد كه من حتماً امام جواد را به عیش و طرب خواهم كشاند و مایل به دنیایش خواهم نمود.
مخارق مقابل خانه امام نشست و آواز خود را بلند كرد به طوری كه همه اهل خانه دور او جمع شدند و بعد شروع كرد به نواختن!
یك ساعت چنین كرد ولی دید حضرت جواد هیچ توجهی به او ندارد حتی سر خود را بلند نكرده كه به طرف راست و چپ بنگرد.
پس از آنكه مخارق دست از خواندن و نواختن برداشت امام  سرمبارك را بلند كرد و فرمود:


"اِتَّقِ اللهِ یا ذَاالعُثْنُونَ، قالَ: فَسَقَطَ المِضْرابُ مِنْ یَدِهِ وَ العُودُ فَلَمْ یَنْتَفِعُ بِیَدِهِ اِلی اَنْ ماتَ"


از خدا بترس ای مرد ریش بلند. راوی می گوید تا امام  این فرمایش را نمود وسایل ساز و آواز از دست مخارق افتاد و دیگر تا هنگام مرگ نتوانست از دست خود برای اجرای موسیقی استفاده كند. 

 

پنج شنبه 2 بهمن 1393  12:06 AM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

فقر با ولایت اهل بیت یا ثروت با دشمنان ایشان

محمد بن حسین بن شمون می گوید: نامه ای برای امام  نوشتم و از فقر شكایت كردم و بعد پیش خود گفتم اینكه امام صادق  فرموده فقر با داشتن ولایت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بهتر است از ثروت با دشمنان ایشان بودن، كه جواب امام عسكری  آمد كه خداوند دوستان ما را وقتی گرفتار گناهان می شوند توسط فقر دفع ضرر گناه می نماید و از بسیاری از آنها در می گذرد وتو همانطور كه حدیث نفس كردی فقیر باشی و با ما باشی بهتر است از اینكه غنی و ثروتمند باشی ولی با دشمنان ما باشی. آری ما پناهگاه كسانی هستیم كه به ما پناه می برند و نوریم برای كسانی كه از ما كسب نور نمایند و محل اعتصام می باشیم برای اشخاصی كه به ما تمسك می جویند. كسی كه ما را دوست بدارد با ما در مقام أعلی خواهد بود و هر كه از ما منحرف شود جایگاهش آتش است. 
 

جمعه 3 بهمن 1393  10:35 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

تشويق به شركت در نماز جماعت

معاذ بن جبل در زمان رسول خدا در مسجدى امام جماعت بود. وى در نماز خويش قرائت را طولانى مى كرد.
روزى شخصى از كنار مسجد مى گذشت و قصد كرد نماز را به جماعت بخواند. معاذ طبق معمول شروع به خواندن سوره طولانى كرد. آن شخص ‍ كه براى رفتن عجله داشت . قصد انفرادى كرد و نماز را به پايان برد و بر مركب خويش نشست و رفت .
اين خبر به گوش رسول الله رسيد. حضرت شخصى را نزد معاذ فرستاد و فرمود: معاذ! زنهار از اينكه فتنه ساز باشى و كارى كنى كه مردم نماز جماعت را ترك كنند. تو را سفارش مى كنم كه سوره هاى كوتاه مثل و الشمس و مانند آن را بخوانى .



 

 

یک شنبه 5 بهمن 1393  4:13 PM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

‌سفارشات امام حسن عسکری به پدر شیخ صدوق (1)

امام حسن عسكری  برای علی بن حسین بن بابویه قمی كه از بزرگان فقهای شیعه محسوب می شود نوشت- که بخشی از آن اینچنین است- : ...بعد از حمد و ثنای الهی، ترا ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه پیروان من، ابوالحسن علی بن حسین قمی، كه خدایت به آنچه رضای اوست موفق فرماید و از نسلت فرزندان شایسته برآورد، سفارش می كنم به پرهیزكاری در پیشگاه خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زكات زیرا نماز كسی كه زكات نمی پردازد پذیرفته نمی شود و به تو سفارش می كنم كه از خطای مردم درگذری، و خشم خویش فرو بری، وبه خویشاوندان صله و رسیدگی نمایی، و با برادران مواسات كنی، و در رفع نیازهای آنان در سختی و آسایش بكوشی، و در برابر نادانی و بی خردی افراد بردبار باشی و در دین ژرف نگر و در كارها استوار و با قرآن آشنا باشی، و اخلاق نیكو پیشه سازی و امر به معروف و نهی از منكر كنی .

سه شنبه 7 بهمن 1393  1:59 AM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

سفارشات امام حسن عسكري به پدر شيخ صدوق ( 2 )

امام در ادامه فرمايشات خود فرمودند : خدای متعال می فرماید:
«لاَخَیْر فیِ كَثیرٍمِنْ نَجْواهُمْ اِلاّ مَنْ اَمَرَ بِصَدَقَهٍ اَوْ مَعْروفٍ اَوْ اِصْلاحٍ بَیْنَ النّاسِ» (سبأ ـ 114)

در بسیاری از سخنانشان با هم خیری نیست مگر كسی كه به صدقه دادن یا نیكی كردن یا اصلاح میان مردم فرمان دهد.
از همه بدیها و زشتیها خودداری كن، و بر تو باد كه نماز شب بخوانی، همانا پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به علی (علیه اسلام) سفارش كرد و فرمود: ای علی بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، برتو باد نماز شب، و كسی كه نماز شب را سبك بشمارد از ما نیست و به سیره ما عمل نكرده است.
پس به سفارش من عمل كن و به شیعیان من نیز دستور بده آنچه به تو فرمان دادم همانطور عمل كنند.

چهارشنبه 8 بهمن 1393  12:46 AM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

‌خواب و بیداری امام یکسان است

محمد بن أقرع می گوید: برای امام عسكری  نوشتم كه آیا امام هم مثل سایر مردم محتلم می شود و پیش خودم می گفتم كه احتلام شیطنت است و خداوند اولیائش را از آن منزه نموده است. پاسخ نوشته ام آمد كه: امامان  حالشان در خواب مثل حالشان در بیداری است و خواب چیزی را برای آنها تغییر نمی دهد خداوند تبارك و تعالی همانطور كه تو حدیث نفس كردی ایشان را گرفتار نفوذ شیطان نمی كند.


پنج شنبه 9 بهمن 1393  12:36 AM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

مردم سه دسته اند:

ابی هاشم می گوید: از امام حسن عسكری درباره این آیه شریفه پرسیدم:
«ثُمَّ أوْرَثْنا الكِتابَ اَّلذِینَ اصْطَفْینا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُم ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُقْتَصِدٌ، وَ مِنْهُم سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِاِذْنِ الله»ِ (فاطر-32)
آنگاه این كتاب را به آن كسان از بندگانمان كه انتخاب نمودیم به میراث دادیم وبعضی ایشان ستمگر خویشند و بعضی معتدلند و بعضی به اذن خدا به سوی نعمتها می شتابند.
امام  فرمود: هر سه دسته مربوط به آل محمد ـ علیهم السلام ـ می باشند. آنكه بر خود ظلم روا داشته كسی است كه اقرار به امام ننموده و مقتصد كسی است كه عارف به مقام امام است و گروه سوم اشخاصی هستند كه سبقت در گرفتن فیض و خیرات از امام  دارند.
ابی هشام می گوید: من در فكر فرو رفتم كه این چه عظمتی است كه نصیب امامان ـ علیهم السلام ـ شد. و مقداری هم اشك ریختم كه وجود مبارك امام عسكری  نگاهی به من انداخت و فرمود: مسئله بالاتر از آن است كه تو فكر می كنی و تو به عظمت و شأن آل محمد ـ علیهم السلام ـ شكر خدا را بجا آور و از او بخواه كه توفیق تمسك جستن به ریسمان ولایتشان را به تو عنایت فرماید زیرا در روز قیامت به همان خوانده خواهی شد زیرا فردای قیامت هرانسانی را با امامش مشحور می كنند امیدوارم كه به راه خیر سیر كنی.

 

جمعه 10 بهمن 1393  1:31 AM
تشکرات از این پست
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

شوخى زن و شوهر با رضايت خداوند (1)

روزى حضرت فاطمه زهرا  بر پدرش ، رسول خدا وارد شد، وقتى رسول خدا چشمش بر چهره فاطمه افتاد، او را گريان و غمگين ديد، به همين جهت علّت را جويا شد؟
حضرت زهرا  در پاسخ پدر اظهار داشت : اى رسول خدا! روز گذشته بين من و همسرم ، علىّ بن ابى طالب  جريانى اتّفاق افتاد كه با يكديگر ضمن صحبت ، شوخى و مزاح مى كرديم و من جمله اى را به عنوان شوخى به شوهرم گفتم ، كه موجب ناراحتى او شد
و چون احساس كردم كه همسرم ناراحت است ، از سخن خويش غمگين و پشيمان گشتم و از او خواهش كردم تا از من راضى و خوشحال گردد.
ادامه دارد...

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

یک شنبه 12 بهمن 1393  12:22 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها