0

انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص)

 
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص)

انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص):

با توجه به آن چه ذکر شد، روشن می شود که ازدواج های پیامبر(ص) برای خوش گذرانی نبوده است؛ زیرا اگر آن حضرت در پی خوش گذرانی بود، در سنین جوانی به این کار مبادرت می کرد؛ در حالی که آن حضرت تا سن بیست و پنج سالگی همسری انتخاب نکردند و پس از آن نیز با حضرت خدیجه(س) که در گذشته دو بار شوهر کرده و پانزده سال از ایشان بزرگ تر بود، ازدواج کرده و تا آخرین لحظه ی عمر این زن فداکار، ( سن پنجاه و سه سالگی پیامبر) همسر دیگری نداشتند. بعد از رحلت حضرت خدیجه(س)  اکثر همسران ایشان بیوه بودند، آن حضرت در حالی با «ام سلمه» ازدواج نمود که وی پیرزن و از شوهر درگذشته ی خویش دارای فرزند بود و رغبتی به ازدواج نداشت. همچنین زینب بنت جحش در سن پنجاه سالگی و میمونه در سن پنجاه و یک سالگی با آن حضرت ازدواج نمودند.

دو نفر از زنان آن حضرت، کنیز بودند که ایشان ابتدا آنان را آزاد و سپس با آنها ازدواج کرد. اگر هدف پیامبر از ازدواج، لذت بردن بود، لذت بردن از این دو کنیز بدون ازدواج نیز ممکن بود و نیازی به آزادی و ازدواج نبود.

بنابر این، پیامبر اسلام (ص)از این ازدواج ها اهداف والایی داشتند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف: اهداف سیاسی اجتماعی

نبی اکرم(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله ی تیم، حفصه دختر عمر از قبیله ی عدی، ام حبیبه دختر ابوسفیان از بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از یهود خیبر ازدواج کردند، تا اتحاد و الفت میان قبایل و پیامبر(ص) بیشتر، و دشمنی و کارشکنی آنان نسبت به مسلمانان و دعوت پیامبر(ص) کمتر گردد.

این ازدواج های متعدد رسول خدا(ص) در شرایط سخت و بحرانی، (به ویژه پس از جنگ احد که نتیجه ی آن برای مسلمانان بسیار ناگوار بود) بود و پس از فتح مکه (پیروزی درخشان مسلمانان )، دیگر ازدواجی نداشتند. چنانچه با قبایل انصار و مسلمانان مدینه که روگردانی از حمایت پیامبر (ص) در مورد آنان مطرح نبود، پیوند زناشویی برقرار نساختند.

رسول اکرم(ص) برای حمایت از زنان محروم و اداره ی زندگی آنان بویژه در شریط بحرانی صدر اسلام حفظ کرامت آنان از راه حل چند همسری بهره گرفته و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بی سرپرست و دارای یتیم را به فراخور حالشان، با پیوند زناشویی به خانه های خویش ببرند تا آنان و یتیمانشان از رنج بی سرپرستی و تنهایی و فقر مالی و عقده های روانی رهایی یابند. و خود در انجام این مهم پیشگام بوده و با بعضی از زنان بیوه و بی سرپرست و یتیم دار پیوند زناشویی برقرار کردند، تا برای دیگران الگوی پسندیده ای باشد.

ب: رهایی کنیزان

رسول خدا(ص) از شیوه های متعددی برای آزادی اسیران استفاده کرد که ازدواج از جمله ی آن است. جویریه و صفیه کنیز بودند و پیامبر این دو را آزاد کرد و سپس با آنان ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان بیاموزد که می توان با کنیز ازدواج نمود. به همین دلیل در ازدواج پیامبر با جویریه بسیاری از کنیزان آزاد شدند.

ج: نجات زنان مسلمان از سیطره ی بستگان مشرک و کافر

برخی زنانی که مسلمان بودند، به دلیل مرگ، شهادت یا ارتداد شوهران خود، بی سرپرست می شدند و زندگی برای آنان بسیار مشکل می شد و در وضع بسیار آشفته ای به سر می بردند، همانند ام حبیبه دختر ابوسفیان. رسول خدا (ص) وقتی از مشکل وی با خبر شد، با وساطت نجاشی پادشاه حبشه با وی ازدواج کرد و در حالی که مهریه ی دیگر زنان پیامبر چهارصد درهم مقرر شده بود، مهریه ی ام حبیبه را چهار صد دینار؛ یعنی ده برابر مهریه ی دیگر زنان قرار داد که این خود نشان می دهد که پبامبر (ص) می خواست با این ازدواج وی را نجات بدهد و از غلتیدن وی به دامن بستگان مشرک و کافر جلوگیری کند و از شدت نگرانی وی، از مصیبت های رسیده بکاهد.

د: طرد سنت های غلط جاهلی

در اسلام پسر خوانده حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست، در حالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را به پسر خوانده سرایت می دادند و زن وی بر مرد محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد.[۱۸]

رسول خدا (ص) به دستور خداوند سبحان با زینب بنت جحش، همسر مطلقه ی زید بن حارثه پسر خوانده خود، ازدواج کرد تا بطلان این حکم جاهلی را اعلام نماید. چه بسا اگر این ازدواج رخ نمی داد، زیدبن حارثه بعد از رحلت پیامبر(ص) به عنوان پسر پیامبر (ص) مطرح می شد و مسیر وراثت، امامت و خاندان پیامبر تغییر می کرد. ممکن بود که به زید بگویند تو وارث رسول خدا هستی و تو باید خلیفه ی مسلمانان بشوی یا خلافت حق تو است وبه هر کس می خواهی محول کن ویا… . فواید دیگر این ازدواج، این بود که دو حکم و سنت جاهلی را باطل کرد؛ یکی حرمت ازدواج با همسر مطلقه ی پسرخوانده و دیگری سنت زشت شمردن ازدواج با همسر مطلقه ی یک غلام آزاد شده. افزون بر اهداف ذکر شده، می توان اهداضف مهم دیگری را برای ازدواج های آن حضرت برشمرد .

با توجه به مقام والا و اهداف بلند نبی گرامی اسلام (ص) جای هیچ تردیدی نیست که ازدواج های آن حضرت به هیچ وجه قابل مقایسه با ازدواج های سایر افراد بشر نیست و خداوند متعال با توجه به ویژگی ها و وظایف سنگینی که بر دوش آن حضرت گذاشته است، چنین اختیاراتی را به حضرتش داده است. چه بسا اگر افراد دیگری با این ویژگی ها و وظایف، یافت می شدند چنین احکام و اختیارات، به آنان نیز داده می شد.

 

پنج شنبه 18 دی 1393  12:06 AM
تشکرات از این پست
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص)

در تاریخ آمده است که پیامبر (ص) با دختران ابوبکر و عمر ازدواج نموده است در این باره باید به اهداف مقدسی که پیامبر اکرم (ص) از ازدواج هاى خود داشتند برگردیم. یکی از اهداف آن حضرت(ص) جهت سیاسى – تبلیغى بود؛ تا با ازدواج موقعیت خود را به عنوان پیام آور و رسول خدا در بین قبایل مستحکم گرداند و بر نفوذ سیاسى و اجتماعی خود بیفزاید و از این راه براى رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.

در راستاى این هدف پیامبر (ص)با زنان زیر ازدواج کردند:

عایشه دختر ابوبکر از قبیله «تیم».

حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدى».

ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنى امیه.

ام سلمه از قبیله بنی مخزوم .

سوده از قبیله بنى اسد.

میمونه از قبیله بنى هلال.

صفیه از یهودیان بنی مصطلق .

ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعى است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیارى از خود به جا می گذارد.

در آن محیطى که جنگ و خونریزى و غارتگرى رواج داشت، بلکه به تعبیر “ابن خلدون” جنگ و خونریزى و غارت گرى جزو خصلت ثانوى آنان شده بود[۱۹]،  بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند زناشویى بود.

از این روی، پیامبر(ص)با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلى که بیش از دیگران با پیامبر (ص)دشمن بودند ، مانند بنى امیه و بنی مصطلق، ازدواج نمود. اما با قبایل انصار که از سوى آنان هیچ خطرى احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنى نداشتند، ازدواج نکرد. گیورگیو، نویسنده مسیحى می‌نویسد: “محمد (ص) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنى قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثرى براى تبلیغ اسلام در خانواده هاى مکه شد”.[۲۰]

آنها به همین مقدار خوشحال بودند و مباهات مى کردند که زنى از قبیله آنان به نام همسر پیامبر (ص) نامیده شده ، و این افتخار براى آنها حاصل گشته است، و به این ترتیب رابطه و پیوند اجتماعى آنها با پیامبر (ص) محکم تر، و در دفاع از او مصمم تر مى شدند.

ام سلمه از طایفه بنى مخزوم – طایفه ابوجهل و خالد بن ولید – بود، وقتى که رسول خدا (ص) وى را به همسرى خویش درآورد، خالد بن ولید موضع گیرى شدید خود را در برابر مسلمانان مورد تجدید نظر قرار داده و پس از مدتى نه چندان طولانى اسلام آورد.

پس از ازدواج رسول خدا (ص) با جویریه و صفیه هیچ گونه تحرکى را از سوى بنى نضیر و بنى مصطلق در برابر آن حضرت مشاهده نمى کنیم. از سوى دیگر، مشاهده مى کنیم که جویریه از جهت برکت آفرینى براى قوم و قبیله اش یک زن نمونه شناخته مى شود، و صحابه رسول خدا (ص) یک صد خانوار از اسیران قوم و قبیله وى را به خاطر ازدواج پیامبر(ص) با او آزاد مى کنند و مى گویند: اینان خویشاوندان رسول خدا هستند! و پر واضح است که چنین منت گذارى بر یک طائفه و قبیله از سوى مسلمانان چه تأثیر به سزایى در عمق جان آنان داشته است.

بنابراین اگر ازدواج پیامبر با دختر کسی را بخواهیم دلیل بر بزرگی شخصیت آن فرد بدانیم باید بگوییم ابوسفیان نیز از افراد مورد علاقه پیامبر بوده است در حالی که کینه و عناد و دشمنی او و همسرش (هند) نسبت به اسلام و شخص پیامبر غیر قابل انکار است.

 

حرمت ازدواج با زنان پیامبر

خداوند در آیۀ ۶ از سورۀ احزاب می فرماید:” پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها )مؤمنان‏( محسوب مى‏شوند.” بر طبق این آیه، همسران وی در حکم مادران مؤمنان هستند و طبیعی است که ازدواج مؤمنان با مادرشان جایز نمی باشد.[۲۱] اما از جایی که اصطلاح ” ام المؤمنین ” توسط خود قرآن برای همسران پیامبر، ایجاد شده است، باید محدودۀ احکام تابع آن نیز توسط شارع مقدس تبیین شود. به همین خاطر؛ خداوند در آیۀ ۵۳ از سورۀ احزاب در ضمن بیان ادب برخورد با پیامبر(ص) می فرماید:” ….امّا خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان )همسران پیامبر( مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است.!”

برطبق صریح این آیه، ازدواج با همسران پیامبر، بعد از وفات ایشان جایز نمی باشد. علت این حکم را در چند مطلب می توان یافت:

۱٫ اگر این مساله مجاز بود جمعى به عنوان اینکه همسر پیامبر (ص) را بعد از او در اختیار خود گرفته‏اند ممکن بود این کار را وسیله سوء استفاده قرار دهند، و به این بهانه موقعیت اجتماعى براى خویش دست و پا کنند، و یا به عنوان اینکه آگاهى خاص از درون خانه پیامبر (ص) و تعلیمات و مکتب او دارند به تحریف اسلام پردازند، و یا منافقین مطالبى را از این طریق در میان مردم نشر دهند که مخالف مقام پیامبر باشد. خداوندى که بر اسرار نهان و آشکار آگاه است براى بر هم زدن این توطئه زشت یک حکم قاطع صادر فرمود و جلو این امور را به کلى گرفت، و براى تحکیم پایه‏هاى آن به همسران پیامبر (ص) لقب ام المؤمنین داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خویش است! با توجه به آنچه گفته شد روشن مى‏شود که چرا همسران پیامبر )ص( لازم بود از این محرومیت استقبال کنند؟

به عقیدۀ استاد مطهری؛ سرّ ممنوعیت ازدواج زنان پیامبر (ص) با اشخاص دیگر، این است که همسر بعدی از شهرت و احترام آن زن – که در میان مسلمان دارای احترام خاصی بود – سوء استفاده نکند و احیانا آن زنان ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند.[۲۲]

۲٫ احترام نهادن به شخصیت خود پیامبر اکرم (ص) است. چنان که از شأن نزول آیه استفاده می شود تعدادی از مخالفان، به عنوان انتقام جویی و توهین به ساحت مقدس پیامبر (ص)، قصد داشتند بعد از رحلت آن حضرت با همسرانش ازدواج کنند.

۳٫ به جهت احترام نهادن به زنان پیامبر (ص) است. از آن جا که آنان همسران رسول خدا (ص) و به او منسوب بوده و در بین مسلمانان از احترام خاصی برخوردار بودند. بدیهی است که با دیگر زنان هم نوع خود فرق داشتند، چنان که قرآن کریم فرموده است.[۲۳]

 

پنج شنبه 18 دی 1393  12:08 AM
تشکرات از این پست
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص)

برای تبیین این موضوع ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:

۱٫ ابتدا لازم است نگاهی به آیۀ مرتبط با موضوع بپردازیم.

خداوند در این آیه، خطاب به پیامبر(ص) می فرماید:

“یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللاَّتی‏ آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ اللاَّتی‏ هاجَرْنَ مَعَکَ وَ امْرَأَهً مُؤْمِنَهً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَهً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنین.”[۲۴]

‏ اى پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‏اى براى تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانى که از طریق غنایمى که خدا به تو بخشیده است مالک شده‏اى و دختران عموى تو، و دختران عمّه‏ها، و دختران دایى تو، و دختران خاله‏ها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هر گاه زن با ایمانى خود را به پیامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد مى‏تواند او را به همسرى برگزیند، امّا چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان.[۲۵]

با اندک اطلاعی از احکام شرعی، به این موضوع پی خواهیم برد که بانوان اشاره شده در این آیه، البته جز یک مورد، اختصاصی به پیامبر(ص) نداشته و شامل تمام افراد می باشند و مخاطب قرار دادن ایشان با عبارت” أَحْلَلْنا لَکَ” دلیل بر انحصار نبوده، بلکه آیاتی دیگر نیز مشاهده می شود که مخاطب اولیۀ آن شخص پیامبر(ص)است، اما حکم موجود در آن، شامل تمام افراد می گردد.[۲۶]

۲٫ تنها موردی که در آیۀ فوق، با عبارت ” خالِصَهً لَکَ” منحصر در رسول خدا شده، جایی است که بانویی با رضایت و به دل خواه، خویشتن را به پیامبر(ص) ببخشد. ازدواج با چنین روشی، منحصر به ایشان بوده و دیگران امکان استفاده از آن را ندارند، اما دقت نظر در همین قسمت هم، نتایج جالبی را برایمان در پی خواهد داشت:

اولاً: این شیوه، در عمل راهی نیست که انحصاری واقعی را برای پیامبر(ص) ایجاد کند، بلکه اگر بانویی به دیگر افراد نیز مراجعه کرده و تمایل خویش را برای ازدواج با آنان اعلام دارد، امکان چنین ازدواجی وجود خواهد داشت، تنها با این تفاوت که پیامبر(ص) می تواند بدون پرداخت مهر با او ازدواج نموده و دیگران مکلّف به پرداخت مهر می باشند.[۲۷]

ثانیاً: برخی مفسّران معتقدند که  پیامبر(ص) در طول عمر خود، از این حق انحصاری به هیچ وجه استفاده نکرده است[۲۸]، اما گروهی دیگر نیز معتقدند که تنها یک زن با این روش به همسری پیامبر(ص) درآمده است که بر اساس برخی نقل ها، او نیز بانویی بیوه یا مطلقه بود که فرزندی به نام شریک هم داشت.[۲۹]

به همین دلیل، نمی توان این بخش از آیه را امتیازی فوق العاده برای پیامبر(ص) در نظر گرفت و آن را شاهد نوعی امتیاز طلبی جنسی پنداشت.

۳٫ در ارتباط با این که چرا عموم مردان، می توانند حداکثر چهار همسر برگزینند[۳۰]، اما چنین محدودیتی از لحاظ تعداد برای پیامبر(ص) وجود ندارد، باید گفت:

۱-۳٫ مزایای در نظر گرفته شده برای پیامبر(ص) در برابر تکالیف بسیار دشواری است که بر عهدۀ ایشان نهاده شده است. به همین دلیل، مشاهده می کنیم که اگر در یک مورد، امتیازی با عبارت “خالصه لک” به ایشان داده شده، در مورد دیگر، تهجد و شب زنده داری نیز با عبارت “نافله لک”[۳۱] منحصراً برای ایشان واجب شده است. موضوعی که با وجود استحباب برای دیگر افراد، ترک آن، مجازاتی را برایشان به دنبال ندارد.

برخی معتقدند که پیامبر(ص) به دلیل آن که از یک سو در اوج عرفان و ارتباط با مبدأ هستی قرار داشته و از سوی دیگر، در دنیای مادی، مکلّف به زندگی با افراد عادی بوده است، نیاز به واسطه هایی تعدیل کننده داشت که معاشرت با  همسران، یکی از آن واسطه ها به شمار می آمد.

۲-۳٫ مطالعه ای در تاریخ، نشانگر تشکیل حرمسراهایی با ده ها و گاه صدها همسر، توسط فرمانروایان است، اما پیامبر(ص)، با این که از دیدگاه تئوری، مجاز به تشکیل چنین حرمسرایی بوده، اما در مقام عمل، طبق نقل مشهور، همسران ایشان به تعداد انگشت دست ها  هم نرسیده که جز یک مورد، تمامشان از میان زنان بیوه و مطلقه انتخاب شده بودند.

تمام اینها، گواه بر آن است که منحصراً انگیزه های جنسی، عامل چنین ازدواج هایی نبوده است.

۳-۳٫ در دیدگاه شیعه، جز پیامبر(ص)، دیگر مردان هم از لحاظ تعداد همسر، محدودیتی ندارند، اما تنها چهار همسر می توانند به صورت دائم بوده و سایر همسران باید با عقد موقت به ازدواج آنان درآیند.[۳۲] بر این اساس و در مقام عمل، تبعیضی بین پیامبر(ص) و سایر مردان در آزادی های جنسی نیست.

۴-۳٫ صرف نظر از برخی اختلافات طبیعی که میان هووها وجود دارد،شما موردی را مشاهده نمی کنید که یکی از بانوان پیامبر(ص) شکایتی در ارتباط با عدم توجه ایشان به خواسته های جنسی خود داشته باشند و به عبارتی، تمامشان از وضعیت موجود، رضایت داشته و همان گونه که در بخش های بعد خواهیم دید، به هیچ وجه خواستار جدایی از ایشان نبودند، اما به ندرت افرادی را می توان یافت که حتی بین دو همسر دائم خود از لحاظ برطرف کردن نیازهای جنسی، رفتاری عادلانه داشته باشند و به دلیل همین تفاوت در رفتار است که اعمال محدودیت از لحاظ تعداد، برای آنان توجیه پذیر خواهد بود.

۴٫ در آخر باید گفت که تفاوت های موجود میان آزادی های جنسی پیامبر(ص) و همسرانشان، در حقیقت به یکی از دو مورد ذیل بر می گردد:

۱-۴٫ بخشی از این تفاوت ها، ناشی از تفاوت هایی است که میان جنس مرد و زن وجود دارد که انحصاری به پیامبر(ص) نداشته و دلیل آن نیز در جای خود، مورد گفتگو قرار گرفته است. گرچه این بخش، محور اصلی بحثمان نیست، اما در ارتباط با آن، می توانید به نمایه هایی که در پاورقی بیان شده است مراجعه فرمایید.[۳۳]

در همین راستا، اصل تفاوت در ارتباطات جنسی پیامبر(ص) و همسرانشان، تا آن جایی که به زمان حیاتشان بر می گردد، تفاوتی با دیگر مردان نداشته و از این حیث، محدودیت همسران ایشان، نظیر دیگر بانوان می باشد.

۲-۴٫ بخش دوم، تفاوت هایی است میان همسران پیامبر(ص) و دیگر بانوان وجود دارد که در این زمینه باید گفت همسران ایشان به دلیل موقعیت ممتازی که در جامعه داشتند، نمی توانستند رفتاری مشابه با بانوان عادی داشته باشند. خداوند، خطاب به آنان می فرماید: “اى همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر بانوان نیستید(و از اجر و پاداش بیشتری برخوردار خواهید بود)”[۳۴]

و در مقابل: “هر کدامتان که گناهی آشکار انجام دهید، مجازاتی دو برابر دیگران در انتظارتان خواهد بود”[۳۵]

ورود به چنین جایگاه مهمّی و قرار گرفتن در نقش امّهات المؤمنین، نمی تواند به صورت اجباری و بدون رضایت شخصی خود آنان باشد.

به همین دلیل است که خداوند به پیامبر خویش چنین توصیه نموده است:

“اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید بیایید با هدیه‏اى شما را بهره‏مند سازم و شما را به طرز نیکویى رها سازم! و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مى‏خواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است.”[۳۶]

بعد از آن بود که همسران ایشان، مجاز بودند که یکی از دو گزینۀ زیر را انتخاب کنند:

اول. با دریافت هدایای ارزشمند و به صورت بسیار محترمانه، از پیامبر(ص) جدا شده و مانند دیگر بانوان به زندگی خود ادامه دهند. طبیعتاً با انتخاب این گزینه، آنان می توانستند به همسری فرد دیگری درآیند.

دوم. یا این که با توجه به جایگاه ممتاز دنیوی و پاداش مناسب اخروی در صورت پرهیزگار ماندن، همچنان بر همسری ایشان باقی بمانند.

طبیعتاً انتخاب این گزینه، محدودیت هایی را نیز به همراه داشت.

تاریخ گواه آن است که تمام همسران پیامبر(ص)، با آگاهی از محدودیت های پیش رو، باقی ماندن در کنار ایشان را ترجیح داده و بر اساس برخی نقل ها، عایشه در اعلام رضایت پیشگام بود.[۳۷]

یکی از این محدودیت ها، ممنوعیت ازدواج با دیگران بعد از رحلت پیامبر(ص) بود که در آیۀ ۵۳ سورۀ احزاب اعلام شد: “شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!”

ابن عباس بیان می دارد که این آیه در ارتباط با مردی نازل شده که تصمیم داشته بعد از پیامبر(ص) با عایشه (همان همسری که گفته شد در اعلام وفاداری به پیامبر پیشگام بوده) ازدواج کند! مفسری دیگر به نام سدی، اظهار می دارد که مردی که قصد ازدواج با عایشه را داشت، طلحه بن عبید الله بود!‏[۳۸]

دقّت شود که همین صحابی محترم، با استفاده از پشتیبانی امّ المؤمنین  عایشه، فتنه بزرگی را در جریان جنگ جمل به راه انداخت.

حال اگر او عنوان همسر امّ المؤمنین را نیز به همراه داشت، آیا محتمل نبود که فتنه های بزرگ تری را ایجاد کرده و با عنوان این که او شوهر شخصی است که سابقاً همسر پیامبر(ص) بوده، افکار عمومی را فریفتۀ افکار سلطه جویانۀ خود سازد؟![۳۹]

به همین دلیل و برای جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی در این مورد و موارد مشابه، همسران پیامبر(ص) از ازدواج با دیگران بعد از رحلتشان ممنوع شدند و سابقاً بیان داشتیم که آنان مجاز بودند که در زمان حیات پیامبر(ص) از ایشان جدا شده و همسر دیگری انتخاب کنند، اما اکنون که با رضایت خویش، بر همسری ایشان باقی ماندند، به طور ضمنی، محدودیت های اعمال شده را نیز مورد پذیرش خود قرار دادند.

پنج شنبه 18 دی 1393  12:10 AM
تشکرات از این پست
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص)

 

فرزندان پیامبر اسلام (ص)

طبق آنچه در روایات آمده است، پیامبر گرامی اسلام (ص)، دارای هفت فرزند بوده اند که ۴ فرزند دختر و ۲ فرزند پسر از خدیجه و ۱ فرزند پسر از ماریه قبطیه داشت. و آن حضرت از سایر همسران خود فرزندی نداشتند.

نام پسران:

از حضرت خدیجه، عبارتند از:قاسم و عبدالله (طاهر). [۴۰]

از ماریه قبطیه ابراهیم نام دارد[۴۱] که در خردسالی از دنیا رفت.

نام دختران:

زینب، رقیه، ام کلثوم، فاطمه زهرا (س).[۴۲]

برخی از پژوهشگران درباره دختران پیامبر (ص) اختلاف نظر کردند، از جمله علامه جعفر مرتضی عاملی که در کتاب “الصحیح من السیره”به این بحث پرداخته است و کتابی مستقل به نام “بنات النبی أم ربائبه” در این زمینه نوشته است. ایشان بعد از آن که این مسئله را با تمام زوایایش بررسی نمود، چنین می گوید: از مطالب گذشته روشن شد که رقیه ای که عثمان با آن ازدواج کرد او دختر پیامبر (ص) نبود. وی می گوید: اگر خواستیم با دقت بیشتر بر روی روایات تاریخی قضاوت کنیم، باید (با فرض قبول دختران متعدد برای پیامبر (ص) از خدیجه) بپذیریم که آنها در حال کودکی از دنیا رفتند و با کسی ازدواج نکردند و اگر می بینیم که عثمان با دختری به نام رقیه و بعد از او با أم کلثوم ازدواج کرد، آنها اگر چه با دختران پیامبر (ص) تشابه اسمی دارند، ولی دختران پیامبر (ص) نبودند. شاید تشابه اسمی بین دو همسر عثمان و بین دختران پیامبر (ص) که بیشترشان بعد از بعثت متولد شدند و در کودکی از دنیا رفتند، عده ای را به اشتباه انداخت یا باعث شده که ادعا کنند آن دو دختر (دو همسر عثمان) همان رقیه و أم کلثوم دختران پیامبر (ص) هستند. همچنین شاید چون دو همسر عثمان ربیبه پیامبر (ص) بودند باعث تأکید و تقویت این شبهه شد؛ چون همچنان که در بین عرب معروف است، آنها ربیبه هر شخص را دخترش به حساب می آورند.[

پنج شنبه 18 دی 1393  12:11 AM
تشکرات از این پست
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:انگیزه ها و حکمت ها در ازدواج رسول خدا (ص)

 

دیدگاه اهل سنت

برخی از مفسران اهل سنت اعتقاد دارند که به قرینه ی جمله های قبل و بعد که درباره ی همسران پیامبر اسلام (ص) است، این آیه تنها شامل همسران پیامبر (ص) می شود. اینان در تأیید این نظر، به روایتی از ابن عباس که عکرمه، مقاتل، ابن جبیر و ابن سائب آن را نقل کرده اند، استناد جسته اند و می نویسند: عکرمه در بازار فریاد می زد که اهل بیت پیامبر (ص) فقط همسران او هستند و من با هر کس که منکر این مسئله است، مباهله می کنم.[۴۴]

برخی از مفسران اهل سنت و همه ی مفسران شیعه این نظر را مورد نقد قرار داده و گفته اند: اگر منظور از اهل بیت در این آیه فقط همسران پیامبر (ص) بود، مناسب بود که مانند عبارات قبل و بعد که خطاب به آنان به صورت جمع مؤنث است، در این آیه هم خداوند می فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکن الرجس اهل البیت و یطهرکن تطهیراً» در حالی که چنین نیست و خطاب در این آیه به صورت جمع مذکر (عنکم و یطهرکم) است و این نشان می دهد که دید گاه این گروه صحیح نیست.

اما استناد آنان به روایت نیز مورد تردید قرار گرفته است. از جمله ابوحیان غرناطی – که خود از اهل سنت است – می گوید: انتساب روایت به ابن عباس درست نیست. ابن کثیر نیز گفته است که اگر منظور از این روایت، آن باشد که شأن نزول آیه ی تطهیر، زنان پیامبرند، این سخن صحیح است، اما اگر منظور این است که مراد و مصداق آیه زنان پیامبر (ص) باشند و نه دیگران این سخن صحت ندارد، زیرا روایات فراوانی این نظر را رد می کند[۴۵].

البته، همان طور که اشاره کردیم سخن ابن کثیر – در این که شأن نزول آیه ی تطهیر زنان پیامبرند -، هم صحیح نیست؛زیرا که اولاً: این نظر مخالف سیاق آیات است.  ثانیاً: مخالف روایاتی است که خود به آنها اذعان نموده است.

گروه دیگری از مفسران اهل سنت، معتقدند که منظور از اهل بیت در آیه، همسران پیامبر (ص) و علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند.[۴۶] گفتنی است که طرفداران این نظریه برای تأیید دیدگاه خود، به هیچ روایتی استناد نکرده اند.

بعضی از مفسران می گویند: ظاهراً آیه عام است و شامل همه ی خاندان پیامبر (ص) اعم از همسران و فرزندشان، نزدیکان، حتی غلامان و کنیزان پیامبر (ص) می گردد. ثعلبی می گوید: آیه ی تطهیر همه ی بنی هاشم یا مؤمنان بنی هاشم را نیز در بر می گیرد.[۴۷] این نظریه نیز مبتنی بر هیچ روایتی نیست.

گروهی از مفسران اشاره کردند که شاید منظور از اهل بیت کسانی باشند که صدقه بر آنان حرام است. این نظریه بر حدیثی از زید بن ارقم مستند است که از او پرسیده شد، اهل بیت پیامبر (ص) چه کسانی هستند. آیا زنان پیامبر (ص) نیز جزو آنان به شمار می روند؟ زید گفت: زنان نیز جزو اهل بیت اند، اما اهل بیت پیامبر (ص) کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است؛ یعنی آل علی (ع)، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس.[۴۸]به گفته ابوالفتوح رازی، این نظر، قولی شاذ و نادر است و مستندی ندارد.

دیدگاه شیعه

همه ی مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت – به استناد شواهد و قراین و روایات فراوانی از: پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و دیگر امامان (ع) و نیز ام سلمه، عایشه، ابوسعید خدری، ابن عباس و دیگر اصحاب، اعتقاد راسخ دارند که آیه ی تطهیر در شأن اصحاب کساء؛ یعنی حضرت محمد (ص)، علی ، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است و منظور از اهل بیت، آنانند. و همسران در این معنی داخل نیستند هر چند از احترام متناسب با شان خود برخوردارند. این روایات برچند دسته اند که بخشی از آنها را از نظر می‏گذرانیم :

الف : روایاتی که از خود همسران پیامبر (ص) نقل شده

 روایاتی از همسران پیامبر نقل شده که وقتی پیامبر (ص) سخن از این آیه شریفه می‏گفت ، ما از او سؤال کردیم که جزء آن هستیم فرمود : شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید ! از آن جمله روایتی است که ثعلبی در تفسیر خود از ام سلمه نقل کرده که پیامبر (ص) در خانه خود بود که فاطمه (ع) پارچه ای نزد آن حضرت آورد ، پیامبر(ص) فرمود : همسر و دو فرزندانت‏حسن و حسین را صدا کن، آنها را آورد، سپس غذا خوردند بعد پیامبر (ص) عبایى بر آنها افکند و گفت:اللهم هؤلاء أهل بیتی و عترتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا: ” خداوندا اینها خاندان منند، پلیدى را از آنها دور کن، و از هر آلودگى پاکشان گردان” و در اینجا آیه” إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ” نازل شد … من گفتم آیا من هم با شما هستم اى رسول خدا!، فرمود:” انک الى خیر” ” تو بر خیر و نیکى هستى” (اما در زمره این گروه نیستى)[۴۹].

 و نیز ثعلبی خود از عایشه چنین نقل می‏کند: هنگامی که از او در باره جنگ جمل و دخالت او در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند (با تاسف ) گفت: این یک تقدیر الهی بود ! ، و هنگامی که در باره علی (علیه‏السلام) از او سؤال کردند چنین گفت: آیا از من در باره کسی سؤال می‏کنی که محبوبترین مردم نزد پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) بود ، و از کسی می‏پرسی که همسر محبوبترین مردم نزد رسولخدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) بود ، من با چشم خود ، علی و فاطمه و حسن و حسین را دیدم که پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) آنها را در زیر لباسی جمع کرده بود و فرمود : خداوندا ! اینها خاندان منند و حامیان من ، رجس را از آنها ببر و از آلودگیها پاکشان فرما ، من عرض کردم ای رسول خدا آیا من هم از آنها هستم ؟ فرمود : دور باش، تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمی‏باشی[۵۰]. این گونه روایات با صراحت می‏گوید که همسران پیامبر (ص) جزء عنوان اهلبیت (ع) در این آیه نیستند .

ب: روایاتی که در مورد اهل کساء وارد شده

 روایات بسیار فراوانی در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده که از همه آنها استفاده می‏شود ، پیامبر (ع)، علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را فرا خواند – و یا به خدمت او آمدند – پیامبر (ص) عبائی بر آنها افکند ، و گفت : خداوندا ! اینها خاندان منند ، رجس و آلودگی را از آنها دور کن ، در این هنگام آیه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس نازل گردید .

دانشمند معروف حاکم حسکانی نیشابوری در شواهد التنزیل این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفی گرد آوری کرده است[۵۱].

در اینجا این سؤال جلب توجه می‏کند که هدف از جمع کردن آنها در زیر کساء چه بوده ؟ گویا پیامبر (ص) می‏خواسته است کاملا آنها را مشخص کند و بگوید آیه فوق، تنها در باره این گروه است، مبادا کسی مخاطب را در این آیه تمام بیوتات پیامبر (ص) و همه کسانی که جزء خاندان او هستند بداند.

حتی در بعضی از روایات آمده است که پیامبر (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد: خداوندا اهلبیت من اینها هستند پلیدی را از آنها دور کن”[۵۲].

ج: روایات در مورد حضرت فاطمه

در روایات فراوان دیگری می‏خوانیم : بعد از نزول آیه فوق ، پیامبر (ص) مدت شش ماه، هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه (ع) مى‏گذشت صدا مى‏زد:” هنگام نماز است اى اهل بیت!، خداوند مى‏خواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک سازد”. این حدیث را” حاکم حسکانى” از” انس بن مالک” نقل کرده است [۵۳]

در روایت دیگری که از ابو سعید خدری از پیامبر (ص) نقل شده می‏خوانیم : پیامبر این برنامه را تا هشت‏یا نه ماه ادامه داد.[۵۴]حدیث فوق را ابن عباس نیز از پیامبر (ص) نقل کرده است.[۵۵]

این نکته قابل توجه است که تکرار این مساله در مدت شش یا هشت‏یا نه ماه به طور مداوم در کنار خانه فاطمه (ع) برای این است که مطلب را کاملا مشخص کند تا در آینده تردیدی برای هیچکس باقی نماند که این آیه تنها در شان این گروه نازل شده است ‏به خصوص اینکه تنها خانه‏ای که در ورودی آن به مسجد پیامبر (ص) باز می‏شد (بعد از آنکه دستور داد درهای خانه‏های دیگران به سوی مسجد بسته شود) در خانه فاطمه(ع) بود و طبعا همیشه جمعی از مردم به هنگام نماز این سخن را در آنجا از پیامبر(ص) می‏شنیدند.

با اینحال جای تعجب است که بعضی از مفسران اصرار دارند که آیه مفهوم عامی دارد و همسران پیامبر (ص) نیز در آن وارد هستند ، هر چند اکثریت علمای اسلام اعم از شیعه و اهل سنت آن را محدود به این پنج تن می‏دانند .

قابل توجه اینکه عایشه همسر پیامبر (ص) که طبق گواهی روایات اسلامی در بازگو کردن فضائل خود و ریزه‏کاری های ارتباطش با پیامبر(ص) چیزی فروگذار نمی‏کرد اگر این آیه شامل او می‏شد قطعا در لابلای سخنانش به مناسبت هایى از آن سخن مى‏گفت در حالى که هرگز چنین چیزى از او نقل نشده است.

د: روایات ابوسعید خدری

روایات متعددی از ابو سعید خدری صحابی معروف نقل شده که با صراحت گواهی می‏دهد این آیه تنها در باره همان پنج تن نازل شده است.[۵۶]این روایات به قدری زیاد است که بعضی از محققین آن را متواتر می‏دانند .

از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه می‏گیریم که منابع و راویان احادیثی که دلالت ‏بر انحصار آیه به پنج تن می‏کند به قدری زیاد است که جای تردید در آن باقی نمی‏گذارد تا آنجا که در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گرد آوری شده ، و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم می‏گذرد[۵۷] نویسنده کتاب شواهد التنزیل که از علمای معروف برادران اهل سنت است‏بیش از ۱۳۰ حدیث در این زمینه نقل کرده است[۵۸] .

از همه اینها گذشته پاره‏ای از همسران پیامبر (ص) در طول زندگی خود به کارهائی دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن سازگار نیست ، مانند ماجرای جنگ جمل که قیامی بود بر ضد امام وقت که سبب خونریزی فراوانی گردید و به گفته بعضی از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ می‏شد .بدون شک این ماجرا به هیچوجه قابل توجیه نیست و حتی می‏بینیم که خود عایشه نیز بعد از این حادثه ، اظهار ندامت می‏کند .

همچنین عیبجوئی کردن عایشه از حضرت خدیجه(س) که از بزرگترین و فداکارترین و با فضیلت ترین زنان اسلام است در تاریخ اسلام مشهور است ، این سخنان عایشه به قدری بر پیامبر (ص) ناگوار آمد که از شدت غضب مو بر تنش راست‏شد و فرمود : به خدا سوگند که هرگز همسری بهتر از او نداشتم ، او زمانی ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانی اموالش را در اختیار من گذاشت که مردم همه از من بریده بودند ! .[۵۹]

 

پنج شنبه 18 دی 1393  12:14 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها