0

شعر میلاد حضرت محمد(ص)

 
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

شعر میلاد حضرت محمد(ص)

 میلاد حضرت محمد(ص)

"امین" و "امن"  و "مومن"   آنقَدَر دنیا خطابت کرد

خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد

برای هر سری از روشنایت سایه بان می خواست

که شب را پیش پایت سر برید و آفتابت کرد

حجازِ وحشیِ زیبا ندیده دل به حسن ات باخت

که بت ها را شکست و قبله ی دلها حسابت کرد

خدا از چشم زخم مردمان ترسید پس یک شب

تو را تا آسمان ها برد و مثل ماه قابت کرد

تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا

زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد

دوای درد دین و درد دنیا ، درد بی دردی

حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد



تو را از دورها هم می شود آموخت ای خورشید!

زمین گیرانه حتی با تو احساس قرابت کرد

که از این فاصله ، این سال های دوریِ نوری

همیشه پرتو مهرت به شب هامان اصابت کرد

هنوز از قله های ماذنه نور تو می روید

فقط باید دعا خواند و یقین در استجابت کرد

سه شنبه 16 دی 1393  4:10 PM
تشکرات از این پست
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به: شعر میلاد حضرت محمد(ص)

تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد

 

و عرش در هوس خنده های تو افتاد

 

برای درك تنفس در این جهان سیاه

 

هوای تازه ای از ابتدای تو افتاد

 

جهان شرك به خود آمد از بزرگی تو

 

به گوش كعبه و بتها صدای تو افتاد

 

شكست طاق بلندی كه عرش كسری بود

 

همین كه روی زمین رد پای تو افتاد

 

پس از نگاه سیاه و سفید اربابان

 

نژاد عشق بشر در لوای تو افتاد

 

زمان شكست زمانی كه آمدی احمد

 

تویی كه یك شبه دنیا به پای تو افتاد

 

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

 

به هر یك از بركات و كمال تو صلوات

 

به احترام محمد زمین تبسم كرد

 

تو آمدی و جهان دست و پای خود گم كرد

 

ترك نشست به چشمان آبی ساوه

 

همینكه چشم تو بر آسمان ترنم كرد

 

فروخت گوشۀ جنت به شوق خال لبت

 

كه آدمی به هوایت هوای گندم كرد

 

هنوز دختركان زنده زنده می مردند

 

خدا به خلق تو بر خلق خود ترحم كرد

 

تو آمدی، به زمین احترام بر گردد

 

تو رحمتی كه خدایت نصیب مردم كرد

 

خدا به خلق رسول گرامیِ خاتم

 

گذاشت سنگ تمام و سپس تبسم كرد

 

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

 

به هر یك از بركات و كمال تو صلوات

 

تو احمدی كه خدا را به عرش فهمیدی

 

شبی كه غیر خودت تا خدا نمیدیدی

 

كنار چشم تمام فرشته های خدا

 

فراتر از پر جبریل عشق بالیدی

 

تو در ضیافت عرشی لیلةالاسری

 

به طاق عرش خدا عكسی از علی دیدی

 

صدای مرتضوی علیست آن بالا

 

كه از زبان خدا عاشقانه بشنیدی

 

تو در كنار علی و فروغ شمشیرش

 

بساط كفر زمان را ز خاك بر چیدی

 

برای خلق بهشت این بهانه كافی بود

 

به لحظه ای كه به زهرای خویش خندیدی

 

بیا و كفر مجسم ز كعبه بیرون كن

 

تویی كه پایه گذار جدید توحیدی

 

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

 

به هر یك از بركات و كمال تو صلوات

سه شنبه 16 دی 1393  4:11 PM
تشکرات از این پست
fateme74
fateme74
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 3243
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به: شعر میلاد حضرت محمد(ص)

باران گرفت و سقف مدائن نشست كرد

 

دندانه‏ هاى كنگره قصد شكست كرد

 

نورى به صحن معبد زردشتیان رسید

 

كآتشكده ز نابى آن‏ نور مست كرد

 

بالا بلند آمد و هر ارتفاع را

 

در زیر پا نهاده و پایین و پست كرد

 

در هر دلى نشست و به شكلى ظهور داشت

 

این گونه بود كآینه را خود پرست كرد

 

وقتى سؤال كردم از او خود اشاره‏اى

 

در پاسخم به پرسش روز الست كرد

 

حُسنش به غایت است و ظهورش قیامت است

 

زیباترین هر آنچه كه زیباتر است كرد

 

فیض مقدسى و تعجب نمى‏كنم

 

این چیزها كه هست، نگاه تو هست كرد

سه شنبه 16 دی 1393  4:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها