ادامه:
مردم دارترین حاکم مقتدر
یکی دیگر از ابعاد رفتاری پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله فروتنی و مردم داری آن جناب است. هر چند ایشان در حقیقت بزرگترین و شریفترین مخلوق خدای متعال بوده و هست، و هر چند در سال های پایانی زندگی، حاکمی مقتدر بود که کشوری بزرگ تحت فرمان او است، اما رفتارش با مردم مانند فردی عادی و البته مهربان بود.
هر گاه کسی ایشان را به منزل خود دعوت می کرد، حضرت دعوت او را می پذیرفت.(21) هر وقت وارد منزلی می شد در نزدیک ترین مکان خالی می نشست.(22) با دیگران دست می داد و هرگز دستش را نمی کشید بلکه صبر می کرد تا دیگری دست خود را بکشد.(23) امام صادق علیه السلام چون از یونس پرسید آیا با یکدیگر مزاح می کنند و یونس پاسخ داد «اندک»، امام به او توصیه کرد اهل مزاح باشد چه اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله با مردم مزاح می کرد تا آنان را خوشحال و شادمان کند.(24) حتی آن جناب خودش در منزل برای اهل خانه شیر بزها را می دوشید(25) و آخرین فرستاده ی خدا بودن یا حاکم بزرگ جهان اسلام بودن را علتی برای ترک این کارها نمی دانست.
نگاه حقارت بر دنیا
شاید از بارزترین رفتارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله زهد و گریز ایشان از دنیا باشد. امام علی بن ابی طالب علیه السلام در خطبه ای به مردم که طی سالهای بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله اهل دنیا شده اند سیره آن جناب را یادآوری فرمود:
گذشته از حرکت اصلی آن حضرت که انقلابی بزرگ در برابر دنیایی تاریک بود تا انسا ها را از جهل و ظلمت به نور هدایت کند، ایشان در ریز و درشت رفتارهای مردم جامعه خود نیز دقت داشته، آنان را راهنمایی می کرد
«او به دنیا فقط دندان زد.(26) به آن تمایلى نشان نداد. پهلویش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنهتر بود.... او از آنچه مبغوض خداوند است آگاهى داشت لذا خود نیز آن را منفور مىشمرد و آنچه را خداوند حقیر شمرده، او نیز حقیر مىدانست.... آن جناب بر روی زمین غذا می خورد،(27) مانند بندگان می نشست. کفشش را با دست خود تعمیر میکرد و لباسش را با دست خود پینه می زد! بر الاغ بی پالان سوار می شد و پشت خود نیز کسی را سوار می کرد! چون بر در خانه اش پارچه ای آویخته می شد که در آن تصاویری بود، به همسرش می گفت این را از پیش چشمانم بردار که با دیدن آن یاد دنیا و زینت های آن می افتم! آن جناب با قلب خود از دنیا روی گرداند و یاد دنیا را در دل خود کُشت و پسندید که زینت های دنیا از چشمش هم غایب شود تا از دنیا برای خود لباسی زیبا نگیرد و دنیا را آرامشگاه نپندارد و امید اقامتی در آن نداشته باشد. پس آن را از جان خود اخراج و از قلب خود دور و از چشم خود غایب نمود.»(28)
بر فراز عقل ها
به یاد خدا بودن در تمام کارهای کوچک و بزرگ، تلاش برای اصلاح و هدایت رفتارهای مردم، سخت کوشی و قاطعیت در کسب رضایت خدا و اجرای دستوات او، تواضع و مردمداری و نهایتا حدّ اعلای دنیاگریزی و دوری از ساده ترین مراتب تجمّل، همگی گوشه ای از رفتارهای بزرگمردی است که الگوگیری از او توصیه خاص خدای متعال به تمامی مسلمانان است: «قطعا رسول خدا برای شما الگویی نیکو است؛ برای آنها که به خدا و قیامت امید داشته و بسیار یاد خدا کنند.»(29)
آری «یگانه موجودى كه براى سیرِ آن، حدّ و مقامى نیست، انسان كامل است كه در این قوس ترقّى و استكمال، به گونهاى استعدادِ سیر دارد كه مىتواند به مقامى كه به وهم تو ناید، برسد:
بار دیگر از مَلَك پرّان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم
و انسان كامل، نور انور احمد محمدى صلى الله علیه و آله و سلم است».(30)
پی نوشت:
[1] - ترجمه قسمتی از حدیث امام حسن عسکری علیه السلام در مورد صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام. ر.ک: مفاتیح الجنان، انتهای بخش زیارات، صلوات بر حجج طاهره.
[2] - نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 159.
[3] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 97.
[4] - لوامع صاحبقرانى، ج7، ص: 317.
[5] - المحاسن، ج2، ص: 435.
[6] - الزهد، ص: 11.
[7] - رفتار همیشگی رسول خدا صلى الله علیه و آله این بود که چون بندگان می خورد و چون بندگان می نشست و می دانست که بنده است.
[8] - المحاسن، ج2، ص: 456.
[9] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج5، ص: 143.
[10] - الزهد، ص: 11.
[11] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 144.
[12] - قرب الإسناد (ط - الحدیثة)، متن، ص: 93.
[13] - مثله کردن یعنی گوش، چشم، یا دیگر اعضای کسی را بریدن.
[14] - المحاسن، ج2، ص: 355.
[15] - نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 185.
[16] - نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 232.
[17] - این که در روایت دارد حضرت شلاق می زد یا اعدام می کرد لزوما به این معنا نیست که ایشان خود مستقیما چنین می کرد بلکه ایشان حاکم بودند و دستور اجرای احکام را می دادند و مسلما مجریان احکام، این دستورات را اجرا می کردند.
[18] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج7، ص: 218.
[19] - این فرد که زنی فاسد بوده، آشکارا اعلام می کرد اهل زنا است. البته دستور پیامبر صلى الله علیه و آله به قتل او ربطی به این رفتارش نداشت چه اینکه زنان دیگری مانند حنتمه و رَباب نیز در مکه بودند که چنین ویژگیآای داشتند.
[20] - النوادر(للأشعری)، ص: 134.
[21] - المحاسن، ج2، ص: 410.
[22] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 662.
[23] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 671.
[24] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 663. و البته بسیار واضح است که حضرت در این کار دچار زیاده روی نمی شد. همچنین قطعا حضرت ادب را به طور کامل رعایت می فرمود و به بهانه مزاح کلام زشت یا بی جایی نمی فرمود.
[25] - الكافی (ط - الإسلامیة)، ج5، ص: 86.
[26] - کنایه از اینکه به اندک دنیا بسنده نمود و آن را لقمه ای چرب ندانست که ببلعد یا گازهایی بزرگ بزند.
[27] - اشاره به اینکه تخت و بارگاه و تشکیلاتی نداشت و بسیار ساده بود.
[28] - نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 159. امیر مومنان علیه السلام در ادامه تاکید می کند که خود به طور کامل به رسول الله صلى الله علیه و آله اقتدا کرده است: «به خدا آنقدر این لباس پشمی خود را وصله و پینه زدهآام که دیگر از پینه دوزی اش خجالت می کشم. فردی به من گفته است آیا این لباس را رها نمی کنی؟!»
[29] - احزاب،21.
[30] - تقریرات فلسفه (امام خمینی ره)، ج1، ص: 326.