بنام خدا
چهل حدیث از پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص):قسمت دوم
11ـ فضيلت رمضان
شهر رمضان شهر الله عزوجل و هـو شهر يضاعف فيه الحسنات و يمحـو فيه السيئات و هو شهر البـركه و هو شهر الانابه و هو شهر التـوبه وهو شهر المغفـره و هـو شهر العتق من النار والفوزبالجنه,الا فاجتنبـوا فيه كل حرام و اكثروا فيه مـن تلاوه القران ...(12)
ماه رمضان ماه خداوند عزيز و جليل است ,و آن ماهـى است كه درآن نيكيهادوچندان و بديها محو مى شود, ماه بركت و ماه بازگشت به خدا و تـوبه ازگنـاه و مـاه آمـرزش و مـاه آزادى از آتـش دوزخ و كـاميـابى به بهشت است. آگاه بـاشيـد در آن ماه از هـرحـرامـى بپـرهيزيـد و قـرآن را زياد بخـوانيـد.
12ـ نشانه اى شكيبا
علامه الصابر فى ثلاث:
اولها ان لايكسل و الثانيه ان لايضجـر, والثالثه ان لايشكـو مـن ربه عزوجل , لانه اذا كسل فقد ضيغ الحق , واذا ضجر لـم يـود الشكر, واذا شكى مـن ربه عزوجل فقد عصاه. (13)
علامت صابر در سه چيزاست:
اول : آن كه كسل نشـود, دوم: آن كه آزرده خاطـرنگردد, سـوم آن كه از خـداونـد عزوجل شكوه نكند, زيرا وقتى كه كسل شـود, حق را ضايع مى كند, وچـون آزرده خاطر گـردد شكـر را به جا نمـىآورد, و چـون از پـروردگارش شكايت كنـد در و واقع او را نافرمانى نموده است.
13ـ بدترين جهنمى
ان اهل النار ليتاذون مـن ريح العالـم التارك لعلمه و ان اشد اهل النار ندامه و حسره رجل دعا عبـدا الـى الله فاستجاب له و قبل منه فاطاع الله فادخله الله الجنه و ادخل الـداعى النار بتركه علمه .(14)
همانا اهل جهنـم از بوى گند عالمى كه به علمش عمل نكرده رنج مى برند, و از اهل دوزخ پشيمانـى و حسرت آن كـس سخت تـر است كه در دنيا بنـده اى را به سـوى خـدا خـوانده و او پذيرفته وخدا اطاعت كرده و خـداوند او را به بهشت در آورده ولـى خـود دعوت كننـده را به سبب عمل نكـردن به علمـش به دوزخ انـداخته است.
14ـ عالمان دنيا طلب
اوحـى الله الـى داود(ع) لاتجعل بينـى و بينك عالما مفتـونا بالدنيا فيصـدك عن طريق محبتى فان اولئك قطاع طرق عبادى المريديـن , ان ادنى ما انا صانع بهم ان انزع حلاوه مناجاتى عن قلوبهم .(15)
خداوند به داود(ع) وحى فرمود كه : ميان مـن وخودت عالـم فريفته دنيا را واسطه قرار مده كه تو را از راه دوستى ام بگرداند, زيراكه آنان , راهزنان بندگان جـوياى مـن اند, همانا كمتر كارى كه با ايشـان كنـم ايـن است كه شيـرينـى منـاجـاتـم رااز دلشـان بـركنم.
15ـ نتيجه يقين
لـو كنتم توقنون بخير الاخره و شرهاكما تـوقنون بالدنيا لاثرتـم طلب الاخره.(16) اگر شما مردم يقين به خير وشـر آخـرت مـى داشتيـد, همان طـور كه يقيـن به دنيا داريـد البته در آن صـورت آخـرت را انتخـاب مـى كـرديـد.
16ـ نخستين پرسشهاى قيامت
لاتزول قـدمـا عبـد يـوم القيمه حتـى يســئل عن اربع:
عن عمره فيما افناه, و عن شبابه فيما ابلاه, و عن ماله مـن اين اكتسبه و فيما انفقه و عن جبنا اهل البيت .(17)
هيچ بنـده اى در روز قيامت قدم از قـدم بـر نمـى دارد تا از ايـن چهار چيزاز او پرسيده شود:
1ـ از عمـرش كه در چه راهـى آن را فـانـى نمـوده ,
2ـ واز جـوانـى اش كه در چه كـارى فـرسـوده اش ســـاخته,
3ـ و از مـالـش كه از كجـابه دست آورده و در چه راهـى صـرف نموده ,
4ـ و از دوستى ما اهل بيت .
17ـ محكم كارى
ولكـن الله يحب عبــدا اذا عمل عملا احكمه .(18)
پيامبـر اكـرم (ص) وقتـى كه بـا دقت قبـر سعد بـن معاذ را پـوشـانـد فـرمـود: مى دانـم كه قبر سرانجام فرو مى ريزد و نظم آن بهم مى خـورد, ولـى خداوند بنده اى را دوست مـى دارد كه چـون به كـارى پـردازد آن را محكـم واستـوار انجـام دهـد.
18ـ مرگ , بيدارى بزرگ
الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا.(19)
مـردم در خـواب انـد وقتـى كه بميـرنـد , بيـدا مـى شـونـد.
19ـ ثواب اعمال كارساز
سبعه اسبـاب يكسب للعبـد ثـوابها بعد وفـاته:
رجل غرس نخلا او حفـر بئرا او اجـرى نهرا او بنـى مسجـدا او كتب مصحفا او ورث علمـا او خلف ولـدا صـالحـا يستغفـر له بعد وفـاته.(20)
هفت چيز است كه اگر كسى يكى از آنها را انجام داده باشد, پس از مرگـش پاداش آن هفت چيز به او مى رسد:
1ـ كسـى كه نخلـى را نشـانـده بـاشـد (درخت مثمـرى را غرس كـرده بـاشـد),
2ـ يا چاهى را كنده باشد,
3ـ يانهرى راجارى ساخته باشد,
4ـ يامسجدى را بنا نموده باشد,
5ـ ياقرآنى نوشته باشد,
6ـ يـا علمـى را از خـود بـر جـاى نهاده بـاشـد,
7ـ يا فـرزنـد صـالحـى را باقـى گذاشته بـاشـد كه بـراى او استغفـار نمـايـد.
20ـ سعادتمندان
طـوبـى لمـن منعه عيبه عن عيـوب المـومنيـن مـن اخـوانه طـوبـى لمـن انفق القصـد وبذل الفضل و امسك قـوله عن الفضـول و قبيح الفعل ,(21)
خوشا به حال كسى كه عيبـش او را از عيوب برادران مومنـش باز دارد, خوشا به حال كسـى كه در خرج كردن ميانه روى كند و زياده از خرج راببخشد و از سخنان زائد و زشت خوددارى ورزد.
پی نوشتها:
1ـ اصول كافى, ج 1, ص 54.
11 ـ تهذيب الاحكام , ج 4, ص 190.
12 ـ بحار الانوار, ج 96, ص 340.
13ـ همان , ج 71, ص 86.
14ـ اصول كافى, ج 1, ص 55.
15ـ همان , ج 1ص 58.
16ـ تنبيه الخـواطـر و نزهه النواظر(معروف به مجمـــوعه ورام ) , ج 1, ص 134.
17ـ خصـال صـدوق ص 253, و مشكـاه الانـوار , ص 171.
18ـ امالى صدوق , ص 231.
19ـ لئالى الاخبار, ص 386.
20ـ محموعه ورام , ج 2,ص 110.