ا اسناد نقل شده امام رضا (ع) فرمود که حسین بن على (ع) فرموده:
در حالى که امیر المؤمنین (ع) براى مردم خطبه مىخواند و آنها را به جهاد در راه خدا بر مىانگیخت جوانى از میان مردم برخاست و گفت: اى على! مرا از فضیلت جهادکنندگان در راه خدا با خبر کن. پس على (ع) در پاسخ او فرمود:
من و رسول خدا (ص) در حالى که ایشان بر ناقهى عضباء خود سوار بود، در یک ردیف قرار داشتیم، در حالى که از غزوه ذات السلاسل بازمىگشتیم. پس من از آن حضرت آنچه را که تو از من سؤال کردى پرسیدم، پیامبر (ص) فرمود:
هنگامى که رزمندگان در راه خدا اراده جنگ مىکنند، خداى دورى از آتش را براى ایشان مقرّر مىفرماید.
و هنگامى که براى جهاد در راه خدا آماده مىشوند، خداى به وجود آنها به فرشتگان مباهات و افتخار مىکند.
و زمانى که با خانواده خود وداع مى کنند، دیوارها و خانه ها برایشان مى گرید، و در این حال از گناهان خود بیرون مى آیند، به مانند مارى که از پوست خود بیرون مىشود. و خداى بر هر یک از این مردان مجاهد چهل هزار فرشته مىگمارد تا او را از رو برو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ حفاظت و نگهدارى کنند.
ایشان هیچ کار نیکى انجام نمى دهند مگر آنکه بیشتر از آن در نامه اعمالشان نوشته مى شود، و هر روز براى آنها عبادت هزار مرد که هزار سال خدا را عبادت مى کنند، و هر سال عبادت آنها سیصد و شصت روز، بمانند روزهاى دنیا، نوشته مى شود.
و زمانى که با دشمن روبرو مى شوند، دانش اهل دنیا از ثوابى که خدا به آنها مى دهد قاصر است.
و به هنگام برخورد و رویارویى با دشمن که نیزهها به حرکت در مى آید، و تیرها پرتاپ مى شود و جنگاوران با یک دیگر مواجه مى شوند، فرشتگان مجاهدان راه خدا را با بالهاى خود مىپوشانند، و در این حال از خداى براى آنها نصرت و استقامت مىطلبند. در این هنگام منادى فریاد مىزند که: بهشت در سایه شمشیرهاست،
و فرود آمدن هر نیزه و ضربت شمشیرى بر پیکر شهید آسانتر و دلنشینتر از نوشیدن آب سرد در روز تابستان است.
و هنگامى که شهید بر اثر ضربت شمشیر یا نیزهاى از اسب خود به زمین مى افتد، به زمین نمى رسد مگر اینکه خداى عز و جل حور العین را به همسرى او به سویش مىفرستد، و این حور العین به آنچه خداى از کرامت خود براى شهید آماده کرده است، او را مژده مى دهد.
پس هنگامى که پیکر شهید به زمین مى خورد، زمین به او مى گوید: اى روح پاک خوش آمدى، تو همان روح بزرگى که از پیکرى پاک بیرون شده اى.
شادمان باش، زیرا که براى تو فراهم است، آنچه که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به قلب هیچ انسانى جلوه و گذرنکرده است
و خداى عزّ و جلّ مى فرماید: من جانشین شهید در میان خانواده او هستم. و هر کس خانواده شهید را خشنود کند، هر آینه مرا خشنود کرده است، و هر کس آنها را خشمگین کند، همانا مرا خشمگین کرده است.
و خداى روح شهید را بر بالهاى پرنده سبز رنگى قرار مىدهد، تا به هر سوى بهشت که مىخواهد گردش کند. و از میوههاى بهشت بخورد، و در پرتو قندیلهاى طلایى که به عرش آویزان است پناه گیرد.
و به هر شهیدى هفتاد غرفه از غرفه هاى بهشت داده مىشود، فاصله میان هر غرفه به اندازه فاصله میان صنعاء و شام مىباشد. روشناى این غرفه ها شرق و غرب عالم را روشن مى کند. و در هر غرفه اى هفتاد در وجود دارد و بر هر درى هفتاد لنگه در طلا مشاهده مىشود، و بر هر درى شصت پرده آویز است. و در هر یک از غرفهها هفتاد خیمه و در هر خیمه هفتاد تخت از طلا وجود دارد، که پایه هاى آنها از زبرجد و درّ است، و پایه هاى تختها با میخهاى زمرّد استوار شده است. و بر هر تختى چهل فرش که ضخامت هر کدام بیست متر مىباشد گسترده شده است، و بر هر یک از این فرشها همسرى از حور العین که شوهر دوست و با یک دیگر همسالند نشسته است.
هنگامى که روز قیامت فرا برسد، شهید با شمشیر آخته از گور بیرون مىآید، در حالى که از رگهاى گردن او خون مىریزد، رنگ به رنگ خون ولى بوى آن مانند رائحه مشک است، و با این حال از عرصه قیامت مىگذرد. سوگند به آن کسى که جانم در دست اوست، اگر انبیاء بر سر راه شهیدان باشند، به احترام آنها از مرکب پیاده مىشوند، چرا که مقام و ارزش شهیدان را در پیشگاه خدا مشاهده مىکنند.
و هر یک از شهیدان در باره هفتاد هزار نفر از خاندان و همسایگان خود شفاعت مىکند، تا آنجا که همسایگان او بر سر همسایگى با وى با یک دیگر نزاع و دشمنى مىکنند.
آنگاه شهیدان با من و با حضرت ابراهیم- علیه السلام- بر سفره جاودانى بهشت مىنشینند، و هر بامداد و شامگاه رحمت خداى متعال را دیدار مىکنند.