0

راه هايي براي موفقيت اقتصاد خانواده

 
VAHIDFF
VAHIDFF
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1387 
تعداد پست ها : 66
محل سکونت : کرمان

راه هايي براي موفقيت اقتصاد خانواده

راه هايي براي موفقيت اقتصاد خانواده  

 

کسب وکارهاي خانوادگي نقش مهمي را در اقتصاد کشورها ايفا مي کند. بخش قابل توجهي از کسب وکارهاي موجود بر پايه مديريت يا مالکيت خانوادگي استوار است، به طوري که حدود نيمي از توليد ناخالص ملي از طريق اين کسب وکارها تامين مي شود. اما تصور و باور اکثر ما از کسب وکار خانوادگي چيست؟ بسياري از کسب وکارهاي خانوادگي، بخش عمده اي از هويت خانواده ها را تشکيل مي دهد. رونق و شکوفايي چنين کسب وکارهايي، رشد و ترقي خانواده را در پي خواهد داشت. از طرفي برخي از اين کسب وکارها زماني شکوفا خواهند شد که توسط اعضاي يک خانواده اداره شود. آنچه باعث حفظ و رونق کسب وکار خانوادگي مي شود، آموختن اين مطلب است که چگونه با کساني که به آنها علاقه و ارتباط عاطفي داريم، فعاليت شغلي سالمي داشته باشيم. شايد اين کار ساده به نظر برسد، چه چيز بهتر از اينکه شما با کساني کار کنيد که آنها را به خوبي مي شناسيد و به آنها علاقه قلبي داريد، اما در واقع اين کار چندان هم ساده نيست. 
1 ) درک و پذيرش ارتباطات دروني بين نقش هاي خانوادگي و نقش هاي شغلي: آنچه به راستي کسب وکار خانوادگي را منحصر به فرد مي کند وجود اين ارتباطات دروني بين نقش هاي شغلي و خانوادگي است، يعني رابطه اي که به طور معمول و در کسب وکارهاي غيرخانوادگي يافت نمي شود. درک اين ارتباطات دروني را مي توان شاه کليد سالم سازي کسب وکار خانوادگي دانست. «نقش» بخشي از فرآيند کسب وکار خانوادگي است که انجام آن بر عهده فرد خاصي قرار مي گيرد. در کسب وکارهاي خانوادگي با سه نقش اصلي مواجه هستيم; نقش خانوادگي (پدر، مادر، پسر، برادرزاده، دايي يا خويشاوند سببي)، نقش مالکيت (شريک و سهامدار) و نقش شغلي (مدير، کارمند يا کارگر). اين امکان وجود دارد که نقش ها با گذشت زمان تغيير يابند و افراد از نقش هاي متضادي برخوردار شوند که اين مورد باعث بروز اختلالاتي در روند کار مي شود. براي مثال، «پدر» در يک کسب وکار خانوادگي ممکن است مالک، رئيس، پدر و همسر باشد. فرزندان نيز ممکن است از نقش هاي متعدد و متضادي برخوردار باشند; دختر، کارگر، دختر رئيس و مالک بالقوه کسب وکار. وقتي رئيس در محل کار دستوري صادر کند، گاهي براي کارگران آسان نيست که به وي به عنوان رئيس نگاه کنند نه يک «پدر بهانه گير.» و از طرفي براي رئيس دشوار خواهد بود که به راحتي کارگر را به عنوان کارگر مدنظر قرار دهد نه به عنوان فرزندي چموش که از خواسته هاي والدين سرپيچي مي کند. روش ساده اي که با استفاده از آن مي توان اين رفتارهاي متقابل را مجسم کرد، به کارگيري رويکرد سيستمي است. نگرش سيستمي درک روشني از تاثير متقابل سه سيستم فرعي خانواده، مالکيت و کسب وکار را بريکديگر و برمحيط، ارائه مي دهد. توجه به اين نکات بسيار مهم است که تغييرات در هر جز» از سيستم، کل سيستم را تحت تاثير قرار مي دهد و همچنين افراد حاضر در هر سيستم از اهداف و انتظارات متفاوتي برخوردار هستند. براي مثال، زماني که افراد در نقش «عضوي از خانواده» به کسب وکار مي نگرند، کسب وکار را به عنوان بخش مهمي از هويت خانوادگي، ميراث آينده و منبع تامين نياز هاي مالي براي رفع احتياجات معمول زندگي در نظر دارند. از سوي ديگر، اگر ايشان حرفه شان را دليل پيوند خود با کسب وکار دانسته و در نقش «عضوي شاغل» به کسب وکار بنگرند، تمايل خواهند داشت تا کسب وکار را وسيله اي براي توسعه شغلي و موفقيت هاي اقتصادي مد نظر قرار دهند. و سرانجام، سهامداران يعني افراد در نقش «مالک»، عمدتا به کسب وکار به عنوان ابزاري براي سرمايه گذاري و کسب منفعتي رضايت بخش توجه نشان مي دهند. هر چند پي بردن به عملکرد نقش هاي متضاد در کسب وکار خانوادگي، به تنهايي قادر به رفع تضادها نيست اما مي تواند ما را در درک و فهم چگونگي رخ دادن آنها ياري رساند. درک چنين موضوعي، ما را قادر مي سازد تا به اين تضادها توجه کافي کرده و آنها را به نفع خانواده و کسب وکار حل و فصل کنيم.
2 ) پرداختن به کسب وکار خانوادگي به عنوان يک کسب وکار جدي و رسمي: بايد باور داشت که کسب وکار خانوادگي يک فعاليت جدي و رسمي است نه تفنن و سرگرمي. اين بدين معنا نيست که شما نمي توانيد يا نبايد ارتباطي عاطفي با کسب وکار و فعاليت هاي مربوط به آن برقرار کنيد، بلکه موضوع اصلي اين است که براي تامين هزينه ها و حفظ فعاليت، به کسب وکاري سودآور و موفقيت آميز نياز است. آنچه واضح است، شما براي کسب درآمد به تاسيس يک کسب وکار مي پردازيد نه براي سرگرمي، اما اگر چنين نيست، اطمينان داشته باشيد که کسب وکارتان هرگز بيش از يک سال دوام نخواهد آورد. 
3 ) بهره مندي و استخدام کارمندان غيرخويشاوند و خارج از خانواده: از ديگر نکاتي که براي ثمربخشي و سلامت هر چه بيشتر کسب وکار بايد به ياد داشت، بهره مندي و استخدام کارمندان غيرخويشاوند و خارج از خانواده است. ايشان جز» حياتي اکثر کسب وکارهاي خانوادگي هستند. بسيار مهم است که ايشان را به صورت شايسته در تصميمات دخالت دهيد. درباره فرصت هايي که ايشان در کسب وکار شما ايجاد مي کنند، صادق باشيد، از آنها به نحوي شايسته قدرداني کنيد و به ايشان پاداشي که انجامش برايتان ميسر نيست، وعده ندهيد. فرصت هاي يادگيري و کارآموزي را براي تمامي کارمندان و سهامداران فراهم کنيد تا بتوانيد توان علمي و عملي منابع انساني سازمان را در حداکثر کارايي حفظ کنيد. به عنوان يک راهکار عالي براي ارتقاي افق ديد افراد شاغل در کسب وکار خانوادگي، مي توان امکاني فراهم آورد تا ايشان در دوره هاي آموزشي و کارآموزي مفيد شرکت کنند. اين جلسات حرفه اي فرصت هاي کارآموزي و آموزشي وسيعي را فراهم مي آورد، برنامه اي که اغلب در سازمان هاي بازرگاني و صنعتي مورد استقبال واقع مي شود. لازم است شما همسر خود را نيز به درک و فهم بهتر کسب وکار ترغيب کنيد. نياز است که امکان شرکت در کارگاه هاي آموزشي و جلسات حرفه اي براي وي نيز فراهم شود. همسر شما حتي اگر در کسب وکار حضور فعالي نداشته باشد، باز هم نقشي حياتي در کسب وکار خانوادگي تان ايفا مي کند. درصورتي که وي به درک بهتري از کسب وکار دست يابد، مي تواند به عنوان همراهي دلسوز و شايسته براي شما در مسير موفقيت شغلي و خانوادگي ايفاي نقش کند. و چه بسا در آينده اي نه چندان دور، همسر شما قادر خواهد بود به واسطه اشتغال يا سرمايه گذاري و مالکيت در کسب وکار، به طور فعال در کسب وکار مشارکت کند. براي تمامي افراد وابسته به کسب وکار خانوادگي، شرح شغل واضحي تهيه کنيد. هرگز مپنداريد که فرزندتان قادر است ذهن شما را بخواند و پي به انتظارات شما ببرد، حتي اگر شما زمان زيادي را صرف کار مشترک کرده باشيد. لازم است شما و افراد شاغل در کسب وکار در جلساتي درباره وظايف شغلي، انتظاراتتان و اهدافتان بحث کرده و براي پيگيري بهتر آنها را مکتوب کنيد. به طور مداوم درباره اين موضوعات بحث و گفت وگو کنيد و در مواقع لازم، انتظارات و اهداف خود را تعديل و اصلاح کنيد. 
4 ) برنامه ريزي براي آينده کسب وکار خانوادگي: بسيار واضح و قابل درک است که در بطن يک مدل سيستمي کسب وکار خانوادگي، خانواده و کسب وکار را نمي توان از هم مجزا کرد. بنابراين زماني که براي هر يک از آنها برنامه ريزي کنيد، ناگزير براي ديگري نيز برنامه ريزي کرده ايد، بدون توجه به اينکه قصد چنين کاري را داشته ايد يا نه. به منظور دستيابي به شيوه هاي مفيد برنامه ريزي، از دو مهارت زير استفاده کنيد; 
الف) اهداف و مقاصد عملکرد کسب  و کارتان را مشخص کرده و توسعه دهيد.
ب) مهارت گفت وگوي موثر را برقرار کرده و پرورش دهيد. توجه داشته باشيد که گفت وگوي موثر شامل حرف هاي قابل بيان و حرف هاي غيرقابل بيان است. 
اولين گام در برنامه ريزي توجه و دقت به چشم انداز و ماموريت عنوان شده در بيانيه تان است. دانستن اين موضوع که قصد داريد در آينده در چه جايگاهي قرار گيريد، مستلزم تعيين اهداف و مقاصد قابل اندازه گيري و تهيه برنامه اي عملي است. اين کار براي تمام اعضاي خانواده مفيد خواهد بود. مي توانيد جلسات خانوادگي خود را روي اين موارد متمرکز کنيد. اگر شما يک خانواده پرجمعيت داريد، اعضاي خانواده را به گروه هاي کوچک تقسيم کرده و هر گروه را به بررسي و فعاليت بخش خاصي از برنامه تشويق کرده و نتايج حاصله از هر گروه را براي دستيابي به برنامه اي کامل، با هم تلفيق کنيد.
5 ) بهره مندي از نصايح و مشاوره هاي حرفه اي: آنچنان که تصور مي کنيد، شما در دنيا يکه و تنها نيستيد; امروزه منابع و مراجع بسياري با موضوع کسب وکار وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شايسته و مراجعه به آن است. از مطالعه غافل نشويد، چرا که ابتدايي ترين مراجع براي افزايش آگاهي و به روزماندن، کتاب ها و نشريات است. از ديگر منابع بالقوه اطلاعات و مشاوره مي توان به موارد زير اشاره کرد:
-  دوستان و آشنايان، اقوام، اعضاي خانواده و همکاران شغلي 
-  مراجع خدماتي حرفه اي همچون حسابداران، بانکداران، وکلا، مشاورين مالي، نمايندگي هاي بيمه و مشاورين کسب وکار
-  آژانس هاي توسعه، اساتيد دانشگاه ها، اعضاي سازمان هاي دولتي مختلف و اتحاديه هاي صنفي 
اين موارد تنها بخشي از منابع متنوع و گسترده اطلاعاتي است که مي تواند شما را در رشد و موفقيت کسب وکار ياري کند. همچنين براي انتخاب مشاوري مناسب موارد زير را مد نظر قرار دهيد:
الف) به مشاورين مختلف مراجعه کنيد 
ب) قبل از استخدام مشاور، با وي مصاحبه کنيد. 
ج) از مشاورين درخواست کنيد تا فهرستي از منابع اطلاعاتي مناسب را در اختيار شما قرار دهند. 
د) مطمئن شويد که مشاور مورد نظر از مهارت هاي فني لازم برخوردار است. 
ه) از دستمزدها و حق مشاوره ها اطلاع کسب کنيد. 
اصلي ترين معيار در انتخاب مشاور مناسب، ميزان توانايي وي در درک کامل وضعيت ويژه کسب وکار خانوادگي است. برخي مشاورين بر اين باورند که درمورد حفظ کسب وکار خانوادگي، «بهترين راه حل» را مي دانند. آنها چنين مي انديشند که بهترين راه براي حفظ و رونق کسب وکار خانوادگي، خروج خانواده از فضاي کسب وکار است. هرچند اين راهکار در برخي شرايط صحيح به نظر مي رسد، اما همواره بهترين راه حل نيست. شما به مشاوري نياز داريد که نه تنها بر موضوعات فني کار تخصصي اش مسلط باشد، بلکه نقش هاي دروني کسب وکار خانوادگي را نيز به خوبي درک کند. شما به مشاوري نياز داريد که شما و خانواده تان را درمورد روش هاي صحيح روبه رو شدن و تصميم گيري درباره موارد مهم کسب وکار، راهنمايي کنيد، نه مشاوري که تنها براي فعاليت هاي شما و به جاي شما تصميم گيري مي کند.

فرزندان و اقتصاد خانواده

14

بسیاری از والدین فکر می‏کنند که وظیفه تربیتی آنان صرفا در زمان‏هایی است که آنان با فرزندان‏شان به بحث و گفتگو می‏نشینند یا بازی‏ها و مناسبات‏شان را با اطرافیان جهت‏دار می‏نمایند. اما فرزندان نه تنها باید افرادی شرافتمند باشند بلکه لازم است مدیرانی خوب و شرافتمند نیز باشند. به همین دلیل توجه به اقتصاد در خانواده زمینه بسیار مناسبی برای پرورش خصوصیات مهم اخلاقی در مدیران آینده جامعه است.

با رهبری صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمع‏گرایی، صداقت، دلسوزی، صرفه‏جویی، مسئولیت‏پذیری، استعداد سمت‏گیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش می‏یابد.

هر گاه بچه‏ها از محل عایدی خانواده خود اطلاعی نداشته باشند و عادت کنند صرفا نیازمندی‏های خود را مرتفع سازند و به نیازمندی‏های سایر اعضای خانواده بی‏اعتنا باشند، صرفا مصرف‏کنندگان حریصی خواهند بود که بعدها می‏توانند هم برای خود و هم برای جامعه زیان‏های جبران‏ناپذیری به بار بیاورند. از طرف دیگر، اگر پدر و مادرها فقط در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در یک کلام همه چیز داشته باشد، در عین حال خود را از ضروری‏ترین چیزها محروم سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا برده‏اند. آنان از نیازهای والدین‏شان بی‏اطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. این شیوه تربیتی بسیار نادرست و زیان‏آور بوده و پدر و مادر قبل از هر فرد دیگری از این تربیت ناصحیح در رنج و عذاب خواهند بود.

به همین دلیل:

1ـ بچه‏ها باید از محل کار والدین، حرفه آنان و دشواری‏های شغل‏شان آگاهی داشته باشند.

2ـ بهتر است والدین فرزندان خود را با برخی از همکاران‏شان آشنا کنند.

3ـ اگر مادر، خانه‏دار است بچه‏ها باید اهمیت وظایف، کار و زحمات خانه‏داری را بدانند و به آن احترام بگذارند. بچه‏ها باید بدانند که کارهای خانه به زحمت و تلاش فراوان نیاز دارد.

4ـ بچه‏ها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده مانند فرش، رادیو، تلویزیون، کتاب و ... را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود جهت رفع نیازهای دیگر اعضای خانواده صرف نظر نمایند.

5ـ بهتر است بچه‏ها با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق و یا دستمزد والدین خود آگاهی یابند.

6ـ نباید به بچه‏ها اجازه داد که اگر وضع مالی خانواده رضایت‏بخش است او به خود ببالد و به اصطلاح لاف ثروت‏شان را بزند. در چنین خانواده‏هایی که از رفاه نسبی بیشتر و بهتری برخوردارند، بهتر است پول‏ها صرف نیازهای عمومی خانواده بشود. به عنوان مثال خرید کتاب بهتر از خریدن لباس اضافی است.

7ـ اگر خانواده‏ای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده می‏کنند، بچه‏ها باید بدانند که انسان‏ها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی، بیشتر احساس غرور می‏کنند تا در پول اضافی و ثروتی که بدون دردسر به دست آمده است. در چنین خانواده‏هایی باید بردباری، تلاش در راه آینده‏ای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ و پرورش داد. والدین هرگز نباید در مقابل بچه‏ها از وضع زندگی خود بنالند و یا شکایت کنند. بر عکس آنها باید خود را خوشبخت نشان بدهند و برای بهبود معیشت خانواده تلاش و روزهای بهتری را برای خود و خانواده آرزو نمایند.

8ـ وسایلی که مورد نیاز زندگی خانواده هستند به تدریج فرسوده و کهنه می‏شوند که باید وسایل جدید و نو جانشین آنها شوند. از طرف دیگر وسایل جدید را باید خرید. بنابراین لازم است از درآمد خانواده مبلغی پس‏انداز شود. همچنین لازم است بچه‏ها بیاموزند که از وسایل زندگی به طور عاقلانه‏ای استفاده نمایند و نسبت به وسایل مشترک و عمومی خانواده دلسوزی لازم را از خود نشان بدهند.

9ـ ملاحظه‏کاری را باید در بچه‏ها تقویت نمود. ملاحظه‏کاری جنبه خاص دلسوزی است. دلسوزی بیشتر در افکار و تصورات انسان‏ها تجلی می‏یابد اما ملاحظه‏کاری در عادات ظاهر می‏شود. بچه‏ها باید قادر باشند و یاد بگیرند بدون اینکه لوازم و وسایل خانه را کثیف کنند یا بشکنند، از آنها استفاده نمایند.

10ـ حس مسئولیت‏پذیری در بچه‏ها را باید بالا برده و تقویت نمود. حس مسئولیت‏پذیری یعنی اینکه هر گاه چیزی در اثر قصور یا اشتباهی خراب یا از بین رفت، انسان بی‏آنکه مجازات شود، احساس خجالت و شرمساری نماید. بنابراین نباید بچه‏ها را برای خراب کردن یا از بین بردن سهوی وسایل خود و خانواده، مجازات یا تهدید نمود. بچه‏ها باید از بی‏احتیاطی‏شان، خودشان قلبا احساس تأسف کنند. این مهم نیز با صحبت کردن و توضیح دادن به بچه‏ها میسر خواهد شد

نقش زنان در اقتصاد جوامع اسلامی
محمد جهان ‏آرا

( شنبه > 1386/3/19)

انسان ها برای ادامه زندگی و معیشت به خوراک، پوشاک و مسکن ضرورت دارند و از آنجائیکه وسایل زندگی، مهیا و آماده برای بشریت نیست ناگزیر انسان‏ها باید تلاش و کار نمایند تا احتیاجات زندگی خویش را فراهم آورند، بدیهی است که تأمین نیازهای مادی جامعه با استفاده از امکانات محدود، رابطه نزدیک و قابل توجهی با اقتصاد کشور دارد چرا که رفع نیازهای اساسی، ختم ناپذیر و روبه رشد است و همچنین، سطح محدود منابع یک جامعه از اقتصاد آن منشأ می گیرد .
در جوامع امروزی همه بر این باور هستند که اقتصاد مربوط به تمامی انسانهایی است که در هر کجای دنیا زندگی می کنند و حق طبیعی آنهاست که در مورد فعالیت‏های اقتصادی آگاه شوند و ابراز نظر کنند و در حیات اقتصادی جامعه سهم بگیرند. هم اکنون میلیون‏ها زن در سرتاسر جهان در زمینه دست یافتن به حقوق اساسی‏شان از جمله دریافت ملکیت و اداره کردن آن، با انواع خشونت و حق‏تلفی مواجه اند. این گونه خشونت ها همواره تبعیض‏آلود در برخی موارد مرگبار بوده و یا هم به موقف زنان لطمه رسانده است. مسبب این امر آن است که زمانی که اقتصاد تنها فعالیتهایی را در برگیرد که معاملات پولی در آن دخیل باشد، کارهای تولیدی و غیرتولیدی بسیاری، از زنان به حساب نمی آید و از محور توجه سرمایه گذاران و اقتصاددانان دور می ماند. به بیان دیگر، به خاطر موجودیت فهم سنتی از مسئله اقتصاد کار نزدیک به نیم میلیون نفر جامعه کاملا نادیده گرفته می شود .
با این وجود هرگاه نظری بر وضعیت اقتصادی زنان در افغانستان بیاندازیم. با اینکه زنان در رشد اقتصاد نقش کلیدی دارند اما این نقش آنها هیچ گاهی جدی گرفته نشده و به رسمیت شناخته نمی شود. در واقع اهمیت نقش زنان در اقتصاد جامعه به صورت مشخص در توانمندی زنان به دسترسی به امکانات اقتصادی و به علاوه استقلال در استفاده از درآمد اقتصادی خودشان وابسته می باشد. به این مقصد که زنان ظرفیت تهیه منابع اقتصادی و یا به عبارت دیگر ظرفیت کسب درآمد اقتصادی را دارند و در نحوه مصرف آن نیز خودشان تصمیم می گیرند .
اهمیت استقلال اقتصادی زنان صرفا از جهت مادی آن مطرح نمی شود، بلکه منظور از آن این است که زمانی که از استقلال اقتصادی برخوردارند به مراتب بیشتر از زنانی که از چنین حق محروم اند، توانایی بهره مندی از سایر حقوق انسانی را دارا می باشند. آنان در موقعیت مناسبی از نظر تصمیم گیری در امور خانواده قرار دارند و کمتر مورد خشونت قرار می گیرند و هر گاه به خشونت و ظلم مواجه گردند، از موقف بهتر دفاعی برخوردارند .
همچنان دین مقدس اسلام در جهت تأمین حقوق مساوی زنان و مردان رهنمودهای روشن داشته است که این موضوع در مورد حقوق اقتصادی زنان نیز صدق می کند . برای تأمین اقتصاد زنان دین مبین اسلام منابعی را در اختیار زنان گذاشته است که با استفاده از آن می تواند از استقلال کامل مالی برخوردار شوند. متون شرعی و به علاوه تاریخ اسلام این واقعیت را به اثبات رسانیده است که اشتغال از طرف اسلام به حیث یک عمل جایز شناخته شده است. چنانچه زنان در عصر حضرت محمد(ص) به امور مختلف از قبیل تجارت، کشاورزی، مالداری و خدمات عمومی اشتغال داشته اند. محمد(ص) نیز یکی از همین زنانی را که در امور بازرگانی و تجارت اشتغال داشت را به همسری برگزید. لذا عنوان این نکته که شریعت اساسا مخالف با اشتغال زن و موافق به خانه نشینی اوست با سنت نبوی و شریعت اسلام نمی تواند سازگار باشد. همچنان شریعت اسلام بر عکس زمان جاهلیت زنان را مستحق میراث دانسته و حق میراث را نظر به ارتباط و درجه قرابت در موارد مختلف تصریح و توضیح نموده است. میراث به حیث یکی از منابع اقتصادی نه تنها برای زنان بلکه برای همه مسلمانان در طی قواعد خاص و پرنسیپ های مشخص تنظیم شده است . علاوه بر آن برای تأمین اقتصادی بعد از ازدواج، حق مهر در دین اسلام پیش بینی شده است. این حق در برگیر نده ملکیت و یا مبلغ پولی است که به طور مستقیم به زن تعلق دارد. در این مورد رهنمودهای شخصی را بیان می دارد. خداوند متعال (ج) در قرآن کریم می فرماید: «برای زنان مهرشان را به خوشی و رضایت بپردازید
ضمنا تأمین بودجه و مخارج مالی خانواده و زن از نظر دین اسلام به دوش مرد قرار داده شده است. نفقه شامل خوراک، پوشاک، جای رهایشی و سایر احتیاجات ضروری می باشد که مرد مکلف به تهیه آن دانسته شده است. و زن در تأمین این مخارج زندگی مسئولیتی ندارد به همین دلیل مرد نمی‏تواند زن را مورد بهره کشی قرار داده و او را وادار به کار خارج از منزل ساخته و عواید کارش را تصاحب نماید .
با توجه به اینکه افغانستان کشوری اسلامی است و قوانین آن متأثر از نظام اسلامی می باشد، در قوانین مدنی افغانستان عینا مواردی تذکر یافته که در قرآن کریم ذکر گردیده است. مثلاً حق ارث از جمله حقوقی است که به زنان نیز اختصاص داده شده است. همچنان نفقه و مهر حق مسلم زنان بالای مردان محسوب شده است. علاوه از این افغانستان به عنوان عضوی از سازمان ملل متحد یک سلسله تعهدات را در قبال حقوق زنان متعهد گردیده است که بر مبنای آن زنان نیز به عنوان عضوی از اجتماع حق امنیت اجتماعی و برخوردی از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که لازمه رشد شخصیت آنهاست با رعایت تشکیلات و منابع در کشور را دارند .
با این وجود از زمانهای بسیار دور بیشتر انسانها چنین فکر می کردند که مردان قلمروی عمومی سیاسی و اقتصادی کسب درآمد و تأمین مالی خانواده را تحت کنترول دارند و زنان باید به شوهر و فرزندان خود، به عنوان حامی شوهر تکیه کنند. در حالی که تعداد زیادی از زنان با پایان سده نوزدهم به طور آشکارا وارد بازار کار گردیدند، اما بشتر در مشاغل کم درآمد محدود شدند. هر چند که در تمامی این سالها همواره میان کار زن و مرد تبعیضاتی وجود داشته است و اغلب تصور می شده است که زنان باعث پایین آمدن سطح دست مزدها می شوند و همچنان به دلیل وجود بعضی عقاید سنتی، فکر می شده است که اگر قرار باشد زنان هم کار کنند، بعضی خانواده ها بدون درآمد می مانند، اما با آن هم امروزه زنان توانسته اند در کنار مردان در تمامی مشاغل سهم بگیرند و این گونه تبعیضات را از بین ببرند. با این همه تاریخ اشتغال زنان در افغانستان بسیار پرفراز و نشیب بوده است و در مقایسه با مردان بسیار اندک است .
در افغانستان زنان بیشتر به فعالیتهایی همچون کار در امور خانه، کار در مؤسسات غیر دولتی و دولتی، کار در صنایع دستی و کار در ساحه تجارت و در ولایات در مالداری و زراعت مشغول می باشند که هر یک از این فعالیت ها مشکلات به خصوصی را دارد. علاوه بر این زنان شاغل علاوه بر کار در بیرون باید به امور منزل بیشتر رسیدگی کنند که این همه مسئولیت ها موجب خستگی فراوان زن می شود و فرصت استراحت را به زنان نمی دهد. همین خستگی های دوامدار و کار متوالی زنان باعث عدم رشد ظرفیت های آنان و در نتیجه بازدهی و کیفیت کار زنان نسبت به مردان می گردد .
بنابراین دسترسی به اقتصاد، زنان را قادر می سازد، برای رشد ظرفیت های خود بیشتر سرمایه گذاری کنند و تعلیمات فرزندان خود را تأمین نمایند . سهم گیری زنان در تأمین مصارف خانواده نقش آنان را به حیث شریک زندگی در موقف مساوی با مردان خانواده قرار می دهد و به علاوه فعالیت های زنان برای تأمین منابع اقتصادی باعث رشد درک و ظرفیت آنان و از بین بردن حساسیت های دوامدار در رابطه به حضور اجتماعی زنان طی سالهای جنگ می شود .

رشد اقتصادي در سايه مديريت زنان

86/3/5
گزارش : داريوش نوروزي
ایونا : در جوامع امروزي ، توسعه پايدار بر توانمندسازي زنان تکيه دارد. به طوري که انديشمندان اجتماعي همواره بر رفع موانع جنسيتي به عنوان لزوم تحقق توسعه اقتصادي و اجتماعي تاکيد کرده اند.
ديدگاه هاي مطرح شده درخصوص زنان بر اين باور شکل گرفته است که وضعيت زنان در موقعيت هاي اقتصادي ، اجتماعي و سياسي در بسياري از کشورها يکسان نيست و براي حصول برابري در حوزه هاي ياد شده نياز به تغيير در ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي جوامع است.
از ديدگاه جامعه شناسي ، توسعه اقتصادي هر جامعه اي بدون توجه به نقش موثر زنان در توليد و بازپروري امکانات امري دشوار است ، زيرا زنان با ايفاي نقش مديريت مالي خانه ، تاثير بسياري بر اقتصاد خانواده و در ابعاد وسيع تر در اقتصاد جامعه دارند. با اين حال ، بسياري از صاحبنظران غربي با توجه به قدرت گرفتن زنان در عرصه هاي اقتصادي ، اجتماعي و سياسي معتقدند که با توجه به افزايش فساد مالي و اخلاقي در ميان دولتمردان ، زنان به عنوان سياستمداران قابل اطمينان شانس بيشتري براي احراز مناصب بالا را دارند. با اين توضيح در مقاله پيش رو سعي شده است که به تاثير حضور زنان در چرخش قدرت در عرصه هاي مختلف اجتماعي اشاره اي کوتاه شود که در زير مي خوانيد.
قدرت گرفتن زنان در کشورهاي مختلف جهان ، اين روزها رواج توجه برانگيزي يافته است. در سالي که گذشت ، شايد بيش از هر زمان ديگري ، زنان به رياست جمهوري رسيدند يا شخص اول کشورهايشان شدند.
اتفاقي که در برخي موارد براي اولين بار در طول تاريخ رخ مي داد، اولين رئيس جمهور زن شيلي ، اولين رئيس جمهور زن برگزيده آفريقا، اولين صدراعظم زن آلمان و....
شايد بتوان گفت موفق ترين سال سياست ورزي زنان در تاريخ ، همين سال گذشته بوده است. بر همين اساس ، بد نيست به اين نکته اشاره کنيم که براساس برخي از يافته هاي تاريخي ، مورخان معتقدند نخستين پادشاه زن در جهان در ايران به قدرت رسيده است که چنانچه اين سند واقعيت تاريخي داشته باشد، اين موضوع مي تواند از مفاخر ايرانيان باشد.
حضور زنان در عرصه هاي اجتماعي ، سياسي و اقتصادي از موضوعاتي است که هميشه مورد پرسش جوامع بوده است. حقيقت اين است که در گذشته هاي دور و حتي نزديک زن ر ا همانند مردان باور نداشتند که مي تواند در عرصه هاي مختلف فعالانه حضور داشته باشد.
بر اساس اين تفکر مردسالاري و حذف نيمي از جمعيت فعال و سازنده جامعه بتدريج از 3 دهه پيش ضرورت حضور و مشارکت زنان حس شد و در بسياري از جوامع زنان پابه پاي مردان به عرصه اجتماعي آمدند و با پيشرفت علم و شناسايي استعداد و توانايي زنان ، زن به عنوان يک عنصر تاثيرگذار در جوامع مختلف مطرح شد.
بنابراين بتدريج نوع نگرش نيمي از جمعيت جوامع تغيير کرد.
به نظر مي رسد در هزاره سوم نقش زنان پررنگ تر شده است ، به طوري که در بسياري از جوامع ، زنان در پستهاي کلان کشور عهده دار وظيفه هستند. در آلمان ، شيلي ، فيليپين ، بنگلادش ، ليبريا و... شاهد هستيم که زنان رهبري و هدايت کشورشان را به عهده دارند. اين نشان مي دهد که زنان در جوامع بشري مي توانند پابه پاي مردان پيش بروند. نگاهي به ارقام و شاخصهاي بين المللي حکايت از آن دارد که حضور زنان در عرصه هاي مختلف جامعه بالا است.
هر چند هنوز در مقايسه با مردان درصد حضور زنان در عرصه هاي اقتصاد، سياست و اجتماع در اقليت است ، ولي با همه اين احوال ، حضورشان رو به رشد است. بويژه که در سالهاي اخير حضور زنان در پارلمان ها و نهادهاي مدني پيشرفت چشمگيري داشته است. به هر حال ، امروزه ، بررسي و نقد وضعيت زنان در جوامع مختلف در سرتاسر جهان به امري جدي تبديل شده است.
نقش زنان در توسعه پايدار
تاريخ جهان شاهد نقش بسيار عظيم و غيرقابل انکار زنان در حوادث گوناگون است. امروزه که مباحث توسعه کشورهاي جهان مطرح است ، نقش زنان در اين فرآيند بشدت مورد توجه قرار گرفته است. برگزاري جلسات ، سمينارها و کنگره هاي متعدد درخصوص جايگاه زنان و نقش آنان در توسعه حکايت از اين موضوع حياتي دارد.
به گزارش ایونا ، با کمي دقت مي توان دريافت که برگزاري اين گونه برنامه ها نشان از موضوع نه چندان خوشايند ديگري نيز دارد و آن اين است که تاکنون يا حداقل در سده هاي اخير نقش زنان به عنوان نيمي از جمعيت جهان در حال توسعه ناديده گرفته شده که اين امر نشان از وجود تبعيضات و نابرابري هاي جنسيتي در زمينه هاي گوناگون سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و غيره دارد. جامعه انساني از حضور نداشتن واقعي زنان در عرصه هاي مختلف لطمات جبران ناپذيري ديده و به اين دليل در 2 دهه اخير درصدد جبران اين نقيصه بر آمده است.
براي رسيدن به تعادل ، برابري و رفع تبعيضات و در نتيجه توسعه بهتر و کامل تر جامعه نياز به آن است که زنان بتوانند در فرآيند تصميم گيري در سطوح مختلف جامعه شرکت کنند.
خوشبختانه در بسياري از کشورها اين تلاشها، موفقيت هاي چشمگيري را در پي داشته است. از آن جمله مي توان به کشورهايي همچون نروژ، دانمارک و فنلاند اشاره کرد که بيش از 40 درصد مناصب تصميم گيري در اختيار زنان است.
متاسفانه در بسياري از کشورهاي جهان سوم اين مساله چندان شايان توجه نيست و تنها تعداد محدودي از زنان در پستهاي مديريتي و مهم تصميم گيري کشور قرار دارند. ممکن است براي خواننده اين پرسش پيش آيد که براستي چه ضرورتي به مديريت زنان در بخشهاي گوناگون جامعه وجود دارد؟

در پاسخ به اين پرسش بايد گفت امروزه توانمندسازي زنان و مشارکت کامل آنان بر پايه برابري ، در همه زمينه ها ازجمله در فرآيند تصميم گيري و مديريت جامعه يکي از پيش نيازهاي توسعه پايدار است. در جوامعي که هنوز تعادل مطلوب و قابل قبول و مشارکت عادلانه زن و مرد در فعاليت هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي فراهم و فرصت منصفانه بروز خلاقيت و استعداد انسان ها برقرار نشده است و فرآيند توسعه آن گونه که انتظار داشته اند، موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامي رخ خواهد داد که زن و مرد دوشادوش يکديگر مسووليت توسعه را به عهده بگيرند.

از سوي ديگر کسب مشاغل مديريتي از سوي زنان علاوه بر آن که زنان را در مقابله با تبعيضاتي چون معيارهاي استخدامي نابرابر، دستمزدهاي نابرابر، فرصتهاي آموزش حرفه اي نابرابر، دسترسي نابرابر به منابع توليدي و امکانات نابرابر در ارتقاي شغلي تواناتر مي کند، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس ، کسب يک هويت مستقل و بهبود وضعيت و رشد اجتماعي آنان مي شود که کل جامعه از آن منتفع خواهد شد.

علاوه بر اين ، رشد دختران و زنان تحصيلکرده دانشگاهي و پيشي گرفتن آنان از مردان جامعه در چند ساله اخير نمود يافته است که لزوم بحث مديريت زنان را بيش از پيش مطرح مي کند.

زنان قدرتمند

به گزارش ایونا ، کشورهاي نيوزلند، استراليا و فنلاند سابقه بيشتري در مشارکت دادن زنان در امور اجتماعي و سياسي دارند.استراليا اولين کشوري بود که در سال 1902 ، به زنان حق راي و اجازه نامزد شدن در انتخابات پارلماني را داد. زنان نيوزلندي از سال 1893 صاحب حق راي شده بودند؛ اما نمي توانستند در انتخابات نامزد شوند. در سال 1903 ، 3 زن استراليايي نامزد انتخابات پارلماني شدند که البته هيچکدام موفق نبودند.

در سال 1919 ، در فنلاند 19 زن توانستند به پارلمان ملي راه يابند.

اين 3 کشور طلايه داران اعطاي حق راي و مشارکت به زنان در جهان هستند. اکنون هم در فنلاند، تارجاهالونن ، متولد 1943 توانسته در انتخابات 15 ژانويه 2006 ، براي دومين بار پياپي ، به مقام رياست جمهوري فنلاند دست يابد. وي در سال 2000 براي اولين بار به اين سمت انتخاب شد. هالونن سالها مشاور پارلماني ، وزير بهداشت ، وزير دادگستري و وزير خارجه فنلاند بوده است.

در بنگلادش هم خالده ضيا از سال 2001 نخست وزيري را به عهده دارد.
در ايرلند شمالي ، مري مک آليس از سال 1997تاکنون رئيس جمهور است. در فيليپين نيز گلوريا آرويو، متولد 1947 در مانيل ، از سال 2001 عهده دار مقام رياست جمهوري است.

در کشور کوچک آفريقايي سائوتومه ، ماريا دو کارمو سيلويرا، 45 ساله ، نخست وزير است و در جمهوري لاتويا واقع در اروپاي شمالي هم وايک فريبرگا، 69 ساله ، از 1999 عهده دار مقام رياست جمهوري است. در موزامبيک ، باز هم در قاره سياه ، لوئيس دياس ديوگو، 48 ساله ، در سال 2004 اولين نخست وزير زن اين کشور شد و همچنان اين سمت را به عهده دارد. او سالها وزير اقتصاد موزامبيک بود و در اولين سال نخست وزيري اش ، برنامه اصلاحات اقتصادي و اجتماعي به پارلمان ارائه کرد.

رقابت زنانه در سال 2008

هيچ بعيد نيست که در سال 2008 ميلادي ، شاهد رقابتي کاملا زنانه در انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده باشيم و کاندوليزا رايس ، که به بانوي جنگ شهرت دارد، به رقابت با هيلاري کلينتون ، سناتور دموکرات نيويورک و همسر بيل کلينتون ، رئيس جمهور سابق بپردازد.

دکتر رايس 50 ساله اعلام کرده که علاقه چنداني به تصاحب کاخ سفيد ندارد؛ اما فشار حزب جمهوريخواه براي نامزد شدن او رو به افزايش است. اما در اردوگاه رقيب ، هيلاري کلينتون بسيار مصمم تر به نظر مي رسد و از حالا خود را براي رقابت هاي انتخاباتي که از سال 2007 آغاز خواهد شد، آماده کرده است.

با اين حال ، در ايالات متحده ، زنان علاقه چنداني به رقابت با مردها ندارند که شايد عمده ترين دليل آن روحيه سنتي جامعه امريکا باشد.

بسياري معتقدند که بيش از همه و حتي شايد بيش از جورج بوش ، هيلاري دموکرات از شکست جان کري در انتخابات سال گذشته رياست جمهوري امريکا خوشحال شد؛ چرا که اکنون مي تواند بخت خود را براي انتخابات سال 2008 بيازمايد. انتخاباتي که بسياري از هم اکنون معتقدند هيلاري ، با توجه به خاطره خوبي که همسرش ، بيل کلينتون در دوران رياست جمهوري خود و بويژه در عرصه اقتصادي بر جاي گذاشت ، پيروز آن است.

اما در جناح جمهوريخواهان هنوز مشخص نيست که کاندوليزا رايس ، دکتر در علوم سياسي و روابط بين الملل که حوزه تخصصي اش روسيه است ، پا به عرصه رقابت خواهد گذاشت يا نه.

اگر رايس بيايد، با توجه به مهارت او در امور سياسي ، رقابتش با هيلاري بسيار جذاب خواهد بود. رايس يا «کاندي» که در کابينه اول بوش مشاور امنيت ملي کاخ سفيد بود و در دولت دوم او اولين وزير خارجه زن رنگين پوست امريکاست ، 2 مشکل بزرگ براي شرکت در انتخابات دارد: اول آن که مجرد است و دوم اين که سياه پوست است.
دو ويژگي که چندان مطلوب جامعه سنتي امريکا نيست. بايد منتظر ماند و ديد آيا «معمار جنگ عراق» و يکي از بانفوذترين نومحافظه کاران امريکا پا به عرصه رقابت هاي رياست جمهوري ايالات متحده خواهد گذاشت يا نه. شايد در سال 2008 ، نتايج انتخابات امريکا به گونه اي رقم بخورد که براي اولين بار در اين کشور، مردم به جاي «آقاي رئيس جمهور» بگويند «خانم رئيس جمهور»!

بررسي اقتصاد خانواده با الگوپذيري از سيره عملي حضرت زهرا ( عليه السلام )

نقش زن در سامان دهي اقتصاد خانواده

اقتصاد خانواده به معناي چگونگي سامان دهي و مديريت منابع خانه است. خانواده سازماني است که توليد و توزيع کالاهاي مورد نياز را فراهم مي سازد و زن بدون مناقشه به عنوان يکي از دو رکن اساسي خانواده در اين سازماندهي و مديريت ، نقش اساسي را ايفا مي کند. جايگاه مادري و همسري عمده ي منابع مصرف را به زن مي سپارد و انتظار مي رود که او بتواند با سازماندهي و مديريت صحيح بين درآمد و مصرف ، توازن برقرار کند و با برنامه ريزي و اجراي صحيح در شد و توسعه ي اقتصاد خانواده نقش مؤثر ايفا نمايد. از آن جا که جدول بازدهي اقتصاد خانواده در تنظيم نومدار رشد و توسعه اقتصادي جامعه و برنامه هاي کلان بخش هاي مختلف دولتي و خصوص تأثير به سزا دارد، مي توان گفت که زنان در واقع نقش کليدي در استفاده ي بهينه از منابع را دارند. منابع در اين جا شامل، زمان، پول يا درآمدهاي ديگر مي باشد.
دسترسي به منابع سخت، و از دست دادن آن ها آسان است؛ از اين رو بايد مدير خانواده با سازماندهي و مديريت صحيح و سالم بتواند بهترين انتخاب ها و گزينش ها را داشته باشد. خانواده غير از منابع مادي منابع ديگري نيز در اختيار دارد که قابل تبديل به پول نيست و در بيشتر موارد تجديد پذير هم نمي باشد. از جمله ي اين منابع؛ عشق، انسجام خانواده، خاطرات خوش و... است، و چون اين منابع براي اعضاي خانواده رضايت خاطر ايجاد مي کند، بايد نقش اساسي آن ها و جايگاه خاص هر کدام مورد توجه قرار گيرد تا افراد بتوانند با بالاترين سطح مطلوب از آن ها بهترين استفاده را بنمايند؛ از اين رو بايد گفت: «انتخاب»، قلب اقتصاد خانواده است.
نقش الگوهاي ديني در هدايت زندگي بشر به سوي فلاح و رستگاري دنيا و آخرت زنده و پويا است. حضرت زهرا عليها السلام همان گونه که در تمام شؤون ، الگويي حسنه است، در اين مورد نيز بهترين نقش را در مديريت و سازماندهي اقتصاد خانواده ايفا مي نمايد. در سيره ي عملي حضرت زهرا عليهاالسلام نقش منابع غير مادي در اقتصاد اسلامي مهم تر از منابع اقتصادي است که آن حضرت بهترين شکل معقول و منطقي را جهت استفاده از آن ها به کار گرفت. از آن جمله؛ شکر گزاري، دعا و کمک گرفتن از ذکر خداوند براي رفع نيازمندي هاي مادي خانواده و ... بيشترين رضايت خاطر را براي اعضا ايجاد مي کند. آنچنان که در ماجراي اطعام مسکين و يتيم و اسير اعضاي خانواده شامل : همسر، فرزندان و حتي خادم منزل با رضايت و خشنودي کامل، حضرت زهرا عليهاالسلام را همياري نمودند.
امروز عوامل تأثير گذار بر رضايت مندي يا تابع مطلوبيت خانواده در ادبيات اقتصادي شامل: عوامل اقتصادي و غير اقتصادي است که باعث افزايش مطلوبيت خانواده ها مي شود.

وظايف اقتصادي زن در اجتماع

همان گونه که خانواده به عنوان واحد کوچکي از اجتماع در پيشرفت و توسعه فرهنگي جامعه نقش اول را دارد، در توسعه و رشداقتصادي جامعه نيز نقش اساسي را ايفا مي کند و ميزان، چگونگي و نوع حضور او در عملکرد و چرخه هاي اقتصاد کشور تأثير گذار است.
يکي از اساسي ترين اهداف تشکيل خانواده، بقاي نسل و تربيت نيروي انساني مورد نياز جامعه است. توسعه و رشداقتصادي در گرو نيروي کار فعال و تحصيل کرده است؛ بنابراين يکي از عوامل مؤثر در توسعه اقتصادي نيروي انساني يا سرمايه هاي انساني است.
خانواده به عنوان اولين پايگاه تربيت و پرورش منابع انساني است؛ از اين رو جامعه بايد با تقويت نهاد خانواده زمينه توسعه اقتصادي را مهيا سازد. امروزه تئوري سرمايه ي انساني در مقابل سرمايه ي فيزيکي مورد توجه اقتصاددانان و جامعه شناسان دنيا است.
در اين تئوري سرمايه هاي انساني با ارزش تر از دارايي ها و منابع طبيعي و ذخاير زيرزميني به شمار مي آيند و هر چه بر روي انسان ها سرمايه گذاري شود ، رشد و توسعه جامعه افزون خواهد شد.
از اين رو؛ پيشرفت علم و دانش، نگرش و مهارت افراد، ظرفيت توليدي جامعه را ارتقا مي بخشد و در نتيجه رشد و توسعه ي فرهنگي، سياسي ، اقتصادي و اجتماعي تسهيل و تسريع مي گردد . اين نظريه مي تواند در دو سطح خرد و کلان آثار مطلوب خود را نشان دهد. در مقطع خرد، بازدهي خصوصي را افزايش مي دهد و در سطح کلان رشد و توسعه ي جامعه را به همراه دارد، و چون پرورش منابع انساني از کانون خانواده آغاز مي شود، و مادران نقش اساسي را در زمينه تربيت و پرورش فرزندان ايفا مي کنند، اثر گذاري قابل توجه آنان آشکار است و اين نقش ، ويژه ي زنان است.
زنان به عنوان عامل پرورش و رشد نيروي کار، در جريان بهره وري و توليد ناخالص ملي سهم دارند، که با سرمايه گذاري در اطلاعات، دانش ها، نگرش ها و مهارت هاي زنان اين ارزش افزوده خواهد شد؛ بنابراين تلاش حاکمان و نظارت و توجه ملي به اين امر بازخورد مستقيم در پيشرفت کشور را دارد؛ زيرا هر گاه منابع انساني در محيطي سالم و با انگيزه و احساسات و عاطفه و خيرخواهي و ... پرورش يابد و با عزت نفس و مناعت زندگي را بگذراند، نيروي قوي تري در چرخش امور اقتصادي و اجتماعي خواهد داشت. زنان با فراهم کردن و آماده ساختن محيطي با نشاط و صميمي براي تأمين نيازهاي مادي و معنوي و توجه به بهداشت روحي، جسمي و رواني اعضاي خانواده اثر مستقيم بر اقتصاد جامعه مي گذارند.
سيره ي عملي حضرت زهرا عليهاالسلام جهت گيري صحيح و نتايج ارزشمندي را نشان مي دهد.
حضرت زهرا عليهاالسلام کار خانه را تا جايي که براي افراد خانواده و حتي فرزندان شيرخوار، مطلوبيت و رضايت خاطر ايجاد مي کرد، برنامه ريزي مي فرمود. بلال مي گويد: « روزي حضرت زهرا عليها السلام را ديدم که مشغول آرد کردن گندم بود در اين هنگام فرزندش حسين گريه و بي تابي مي کرد. خدمتشان عرض کردم: براي کمک به شما آسياب کنم يا بچه را آرام نمايم؟ حضرت فرمود : من به آرام کردن فرزند اولي هستم، شما آسياب را بچرخانيد». (1)
اين بهترين الگو براي ايفاي نقش مادر و توجه به نياز عاطفي فرزند و انتخاب صحيح در تخصيص و بهينه سازي اقتصادي است؛ چرا که با اين کار حضرت زهرا عليهاالسلام توجه به رضايت خاطر و مطلوبيت فرزند شير خوارش را بر ادامه کار منزل ترجيح داد که نتيجه ي اين تلاش ها، پرورش منابع و سرمايه هاي انساني است؛ آن گونه که همين فرزندان در جهت برقراري عدل و داد و عدالت اجتماعي و اقتصادي و... از تربيت و تعليم کامل بهره مند شدند و جامعه را نيز رهبري نمودند.
در پرورش منابع نيروي انساني بايد به بعد معنوي و ارزش هاي اخلاقي و ديني توجه ويژه شود؛ تا اين نيروها همراه با پيشرفت و رشد و تعالي در بعد مادي و اقتصادي بتوانند از رشد اخلاقي و ارزشي نيز برخوردار گردند و توسعه اقتصادي در جهت برقراري و تحکيم عدالت اجتماعي که از جمله برنامه هاي دين است پيش رود؛ و گرنه منافع توسعه ي اقتصادي براي قشرخاصي از جامعه سود بخش خواهد بود و اقشار مستضعف جامعه را در بر نخواهد گرفت.

نتيجه گيري :

خانواده تنها منبع عرضه کننده نيروي کار جامعه مي باشد. همچنين خانواده ها مي توانند بخش مهمي از سرمايه فيزيکي اقتصاد جامعه را از راه سپرده گذاري، خريد اوراق مشارکت ، اوراق سهام و... فراهم کنند و سرمايه خود را در راه توليد و کسب و کار قرار دهند . از سوي ديگر چون خانواده مصرف کننده ي کالاها و خدمات توليد شده در جامعه است؛ روش استفاده ي صحيح از کالاها و خدمات، ميزان بهره وري را بالا مي برد و از هدر دادن امکانات و دستاوردها جلوگيري مي کند. چنان که اگر فرهنگ قناعت و صرفه جويي از سوي خانواده ها رعايت شود؛ به سطح جامعه نيز کشيده شده و نيروي انساني در سطوح مختلف اداري ، صنعتي، کشاورزي و... به سوي حيف و ميل بيت المال و سرمايه هاي ملي و يا دست اندازي به اموال ديگران حرکت نخواهد کرد و اين مسأله نتايج بسيار با خير و برکتي به همراه دارد. به عبارت ديگر رشد و توسعه ي کشور در قالب فرهنگ سازي خانواده ها آنهم از جانب رکن تربيتي آن ؛ يعني زن امکان پذير است.

نقش زن در اقتصاد

مديريت بودجه ي خانوار؛ مديريت دارايي هاي خانواده با توجه به ترجيحات فرد و خانواده تعيين مي شود. شايد شيوه ي تهيه ي غذاها، استفاده ي بهينه از امکانات و وسايل منزل و پوشاک و وسايل شخصي هر فرد، نظالت و نگه داري و حتي قرار دادن وسايل، مراقبت از فرزندان و تأمين سلامت آنان، در مجموعه ي سرمايه هاي هر خانوار ناچيز و ناديده به حساب آيد، و فقط سهام اوراق مشارکت ، پول و... به عنوان سرمايه در نظر گرفته شود، اما بايد به اين نکته توجه داشت که توليد مواد غذايي ، البسه و ديگر مايحتاج و نيز جمع آوري و نگه داري وسايل شخصي و جمعي خانواده ها که نياز به يک برنامه ي صحيح دارد به دست مدير شايسته ي خانه، با کم ترين هزينه، بالاترين مطلوبيت را در پي خواهد داشت. مدير خوب خانواده بايد بتواند در مواقع کمبود يا حذف بعضي امکانات، جايگزين مناسبي را انتخاب نمايد، بدون آن که تغييري در مطلوبيت ايجاد شود. مثلا اگر برنج گران يا کم مي شود، سيب زميني يا نان را جايگزين نمايد، تا ضمن بر قراري تعادل بين درآمد و هزينه ها منبع تغذيه ي افراد خانواده تأمين گردد، البته رضايت خاطر يا مطلوبيت اعضاي خانواده نيز مهم است.(2)

عوامل مؤثر در موفقيت برنامه ريزي و مديريت بودجه ي خانوار :

1. بهره وري مطلوب از زمان؛ عمر آدمي محدود و تجديد ناپذير است؛ از اين رو بهره وري صحيح از زمان بهترين برنامه ريزي در طول زندگي است. همان گونه که تحصيل علم و دانش در همه ي عمر پسنديده است، اما اگردر زمان مناسب و به موقع نباشد، نتايج مطلوب گرفته نمي شود، خسارت هاي اقتصادي نيز گاهي جبران ناپذير مي باشد.
2. تقسيم کار؛ يکي ديگر از عوامل مؤثر در موفقيت برنامه ريزي، تقسيم کار است.
شايد اداره ي خانه، ساده و بدون پيچيدگي به نظر آيد، اما به کار بستن ظرافت هاي خاص و برنامه ريزي و اجراي صحيح توسط مدير با کفايت سکون و آرامش را در کانون خانواده برقرار مي سازد. تقسيم کار بين افراد خانواده مي تواند بازدهي را بالا ببرد و از سنگيني و فشار کار بريک نفر بکاهد. با تقسيم کار نيازي به صرف بخشي از بودجه ي خانواده براي اجير کردن کارگر و مستخدم نخواهد بود . کارهاي منزل بنا بر توان و مسؤوليت و نقشي که هر يک از افراد خانواده دارند، بايد تقسيم شود. عدم تعادل در تقسيم کار منجر به ضعف جسمي و روحي و رواني يکي از دو رکن خانه؛ يعني زن و مرد يا ديگر اعضاي خانواده مي شود.
تقسيم کار بايد بر اساس برتري هاي نسبي باشد؛ يعني به هر کس کاري را که مي تواند بهتر انجام دهد، واگذار شود تا بازدهي نيز مطلوب گردد؛ چرا که کار خانه نيز جزء اساسي سيستم اقتصادي و اجتماعي است.
حضرت زهرا عليهاالسلام از اين نظر نيز اسوه ي حسنه است. آن حضرت بهترين تقسيم کار را در منزل تنظيم مي فرمايد.
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نيز کارها را با توجه به توان و شرايط روحي ، رواني و جسمي زن و مرد بين حضرت زهرا عليهاالسلام و امام علي عليه السلام تقسيم فرمود. کارهايي که با نقش مادري و همسري ارتباط نزديک دارد و در منزل انجام مي شود بر عهده ي حضرت زهرا عليها السلام و کارهاي بيرون از منزل به امام علي عليه السلام سپرده شد.
البته اين تقسيم کار منحصر به هر کدام نبود؛ بر همين اساس در سيره ي عملي حضرت علي عليه السلام مي خوانيم که هشام مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود : « اميرالمؤمنين در کار خانه با حضرت زهرا عليها السلام همکاري مي کرد. هيزم جمع مي نمود ، آب مي کشيد. جارو مي کرد و حضرت زهرا عليهاالسلام گندم آسياب مي کرد و نان مي پخت».(3)
حضرت زهرا عليها السلام با آن همه مقام و منزلت، کار خانه را خود انجام مي داد و حتي کارها را با خادم خود تقسيم کرده بود . يک روز ايشان کارهاي منزل را انجام مي داد و روز ديگر فضه .(4)
يادآور مي شود که تقسيم کار به اين معنا نيست که فعاليت زن منحصر در کار خانه است، بلکه زن مي تواند با توجه به مديريت و سازماندهي صحيح در امور خانواده با محاسبه ي مطلوبيت حاصل از اشتغال همچون؛ خستگي ناشي از کار در منزل و بيرون از منزل، مخارج و... علاوه بر بالا بردن سطح فعاليت هاي اجتماع در زمينه هاي مختلف به بودجه ي خانوار نيز کمک نمايد.
نتيجه آن نقش زن در اقتصاد خانواده همواره بر اساس مطلوبيت خانوار و ترجيحات فرهنگي و اجتماعي و صرف وقت در محيط خانه براي تأمين نيازمندي هاي خانوار يا صرف همان زمان در محيط خارج از خانه، يا حتي کارهاي اقتصادي داخل منزل، بايدم ورد توجه مديران بالاي جامعه قرار گيرد؛ بديهي است غفلت از اين امر يا پرداختن به نقش هاي فرعي و حاشيه اي زن، ضربه هاي جبران ناپذيري بر شخصيت او و نيز کاهش بهره گيري اجتماعي از توان خدادادي اين موجود نقش آفرين خواهد شد.

حداکثر سازي رفاه و مطلوبيت خانواده

پيداست که درآمد خانواده تنها مي تواند درصدي از نيازهاي افراد خانواده را تأمين کند؛ از اين رو بايد از ميان خواسته ها بهترين و لازم ترين انتخاب به عمل آيد. نياز به انتخاب در تمام طول زندگي وجود دارد. و همان گونه که اشاره شد؛ «انتخاب» قلب اقتصاد خانواده است.
انتخاب کالاهاي مختلف بستگي به درآمد خانواده و تشخيص آن ها دارد. هر چه در آمد محدود باشد، ترجيحات نيز محدود مي گردد و در نتيجه بايد انتخاب ها درست و بهينه باشد تا بيشترين رضايت خاطر و مطلوبيت را براي افراد خانواده به بار آورد.
براي رسيدن به اين سطح، همکاري پدر و مادر لازم و ضروري است، ولي نقش مادر با توجه به مسؤوليت مادري و همسري از پدر مهم تر است. بريز و بپاش ها و مخارج فرعي و غير ضرور يا گاهي زيان آور، نه تنها سطح بهره وري اعضاي خانواده را کاهش مي دهد، بلکه به صورت فرهنگ و عادت نامطلوب به نسل هاي آينده منتقل مي گردد. مادر مي تواند با مهيا کردن شرايط صحيح براي افراد خانواده به حداکثر سازي رفاه و مطلوبيت افراد خانواده بپردازد تا تمامي افراد خانواده با عزت نفس، تندرستي روح و جسم و تعليم و تربيت و آموزش صحيح سرمايه ي انساني خود را در جهت اعتلا و رضاي خدا به کار گيرند. و در آينده نيز افراد مفيدي براي جامعه باشند.
در جامعه اسلامي حداکثر سازي رفاه و مطلوبيت خانواده فقط از طريق تأمين نيازهاي مادي به دست نمي آيد، بلکه نقش خانوار، در ارتباط با توليد و اقتصاد جامعه آن گاه بيشتر روشن مي شود که بدانيم: نيروهاي خلاق و مبتکر و مديران کارآفرين و مغزهاي دگرگون کننده مسير جامعه همه و همه از کانون خانواده بر مي خيزند و همان گونه که کيفيت مواد اوليه به کيفيت و عيار بالاي معدني که در دل طبيعت است، بستگي دارد؛ ظهور انسان هاي کارآفرين و درجه اهميت آن ها به کيفيت پرورش خانواده بستگي دارد. تمام کساني که تاکنون تمدن انساني را متحول ساخته اند، حاصل مديريت مطلوب کانون قدرتمند، سالم، عاطفي و کارآمد خانواده هستند؛ از اين رو نقش عوامل غير اقتصادي همچون عشق، محبت، راستي، امانت، ايثار و گذشت و... در پرورش نيروي انساني مؤثرند.
به عنوان نمونه کاربردي، پرورش و تربيت فرزندان راست گو باعث افزايش کيفيت نيروي کار مي شود؛ زيرا راست گويي و درست کاري در فرآيند توليد و بازرگاني، موجب کسب درآمد بيشتر و جلب نظر مشتريان مي گردد. پرهيز از دروغ و حيله و نيرنگ، اعتماد مردم را به توليد کننده و عرضه کننده بالا مي برد و اين امر موجب افزايش رونق اقتصادي جامعه و نيز گرمي بازار کار و اشتغال مي گردد.
مي توان از نمونه هاي کاربردي ديگر به ايجاد اعتماد به نفس در فرزندان اشاره نمود. اين امر موجب مي شود تا آن ها با تکيه بر انديشه ي خلاق خود، انسان هايي کارآفرين شده و با جديت و اميد به نتايج درخشان تحقيق، همواره به دنبال کشف راه هاي جديد براي ارايه کالاها و خدمات با هزينه کمتر، اما کيفيت بالاتر باشند، همچنان که در دهه ي اخير برخي از کشورها با رشد افزوده رو به رو بوده اند.
در سيره عملي حضرت زهرا عليها السلام توجه به شخصيت بخشي فرزندان و ايجاد اعتماد به نفس در آن ها کاملا مشهود است. از جمله ابزارهايي که روح اعتماد به نفس و مشکل ستيزي رادر کودک زنده نگه مي دارد، مسابقه و رقابت هاي سازنده است. رو به رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم نمودن امکان رقابت براي آن ها موجب بالا رفتن حس اعتماد مي گردد. اين مسأله به قدري ارزشمند و سرنوشت ساز است که اولياي کودک بايد براي آن برنامه ريزي کنند.
حضرت زهرا عليهاالسلام براي ايجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آن ها را وادار و تشويق به مسابقه و ورزش مي کرد. (5)
از جمله نمونه هاي ديگر؛ روحيه شادابي و نشاط و محبت در بين افراد خانواده است. افراد خمود و پژمرده از کارآيي لازم و مفيد در امور اقتصادي و غير اقتصادي برخوردار نمي باشند. افزايش کارآيي، موجب کاهش هزينه هاي توليد و در نتيجه سود افزوده و بهره وري اقتصادي بيشتر مي شود.
از منظر اسلام، نفع شخصي و مطلوبيت فرد به تنهايي مطرح نيست، بلکه سهم هر يک از افراد جامعه در ضرر و منفعت کل جامعه اثر گذار است. ايثار، پشتکار، گذشت، درستي و راستي و ديگر فضايل و ارزش هاي فردي شاکله ي اجتماع را سالم و پر ثمر مي سازد.
نتايج عملي اين شيوه ي رفتاري در سيره ي حضرت زهرا عليها السلام آشکار است.
توجه به آثار بخشش اطعام به مسکين و يتيم و اسير در ماجراي نذر حضرت زهرا عليها السلام جهت استشفاي حسنين عليهم السلام راهنماي خوبي براي جامعه ي اسلامي است. امام علي عليه السلام و فرزندان و فضه ي خادمه نيز به اين نذر عمل کردند. امام علي عليه السلام سه صاع جو براي آن سه شب تهيه کرد. حضرت زهرا عليها السلام روز اول يک صاع آرد نمود و نان تهيه کرد. غروب آن روز مسکيني به در خانه آمد و تقاضاي طعام کرد. شب دوم وسوم نيز يتيم و اسير تقاضاي غذا کردند و در اين سه شب متوالي، روزه داران درگاه الهي با آب افطار کردند و قوت افطار را در راه خدا به نيازمندان بخشيدند. روز چهارم امام علي عليه السلام به اتفاق نور چشمان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيدند . پيامبر از ديدن حال ضعف آن ها گريست و جبرئيل آيات ذيل را در شأن حضرت فاطمه عليها السلام و حضرت علي عليه السلام و امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نازل کرد. (6)
( و يطعمون الطعام علي حبه مسکينا و يتيما و أسيرا - انما نطعمکم لوجه الله لا نريد منکم جزاء و لا شکورا) (7) ؛ « و به [پاس] دوستي [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراک مي دادند. ما براي خشنودي خداست که به شما مي خورانيم و پاداش و سپاسي از شما نمي خواهيم ».
يکي از زيبايي هاي ايثار؛ ترجيح مطلوبيت ديگري بر مطلوبيت خويش است و اين گونه رفتار نزد خداي متعال محبوب است و رضايت پروردگار را در پي دارد. قرآن مي فرمايد: آن ها به خاطر رضايت خداوند اطعام نمودند، بي آن که انتظار اجر و پاداش داشته باشند. نيز آن حضرت در شب عروسي لباس خود را به دختري فقير بخشيد و خود با لباس کهنه به خانه داماد رفت و به آيه ي : ( لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون ...) (8) عمل نمود. (9)

مديريت و نقش تغذيه

مدير لايق و قوي براي تغذيه سالم و کافي نيز برنامه ريزي مي نمايد. توجه به بهداشت و سلامتي روحي، رواني و جسمي افراد خانواده، افرادي سالم و نيرومند را به جامعه تحويل مي دهد.
روش تربيتي و اخلاقي حضرت زهرا عليها السلام بهترين شيوه و تجربه براي ساختن نسلي پاک و سعادتمند است.
لقمه ي پاک و حلال و نيز تأمين مواد غذايي لازم، سلامت روحي و جسمي فرزند را در پي دارد. آرامش و آسايش افراد خانواده به دنبال در اختيار داشتن امکانات فراوان نيست، بلکه بر عکس هر چه امکانات و لوازم زندگي بيشتر باشد عمر انسان براي استفاده از آن ها بيشتر صرف مي گردد؛ در نتيجه دلواپسي و نگراني ها رو به افزايش است و دغدغه ي رسيدگي و نگه داري وسايل بر اضطراب و استرس روزانه ي افراد نيز مي افزايد؛ بنابراين با زندگي ساده و دور از تجملات، آسايش و آرامش بيش تر فراهم مي گردد و انسان بهتر مي تواند به رشد و پيشرفت معنوي و روحي بپردازد. با ماشيني تر شدن زندگي نه تنها از مشکلات زندگي کاسته نشده. بلکه شلوغي و پرکاري ، استراحت و آسايش خاطر را به مخاطره مي اندازد. بارها در تاريخ خوانده ايم که حضرت زهرا عليها السلام فرزندان را به قيمت گرسنگي خود سير مي کرد. و اين نکته توجه خاص حضرت به تغذيه فرزندان را نشان مي دهد.
زندگي ساده، خانه گلي و... حضرت زهرا عليها السلام محل رشد و کمال والاترين بندگان خدا بود.

تحرک و بازي

توجه به تحرک و بازي کودکان در شيوه ي تربيتي حضرت زهرا عليها السلام جايگاه خاصي دارد. تا آن جا که فعاليت و تکاپو براي سلامتي و رشد مناسب کودک ضروري است، حتي براي تشويق کودکان به تحرک و بازي، بزرگ ترها نيز بايد تن به بازي و جست و خيز بدهند. (10)
همچنان که پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: « من کان عنده صبي فليتصاب له (11)؛ در خانه اي که بچه اي باشد تو بايد براي او بچه شوي [با او مثل خودش که بچه است بازي کني و هم بازي او باشي ] ».
هم بازي شدن رسول خدا صلي الله عليه و آله با فرزندان حضرت زهرا عليها السلام بيان گر اين نکته است که بازي و تحرک کودک يکي از لوازم تربيت صحيح محسوب مي شود. (12) توجه کافي حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام در خانه به بازي کودکان موجب شادابي و نشاط روز افزون آن ها مي شد. بي شک بالا رفتن کيفيت بهره وري و کارآيي نيروي انساني، درتوسعه و رشد جامعه تأثير شايان توجه دارد.

بهداشت و درمان

حفظ تندرستي و سلامتي افراد خانواده از مهم ترين وظايف خانواده است و بايد بخشي از درآمد خانواده به اين مهم اختصاص يابد. مصرف بخشي از درآمد براي بهداشت مي تواند جلوگير بسياري از هزينه هاي درمان بيماري ها باشد. واکسيناسيون اعضاي خانواده در برابر بيماري، استفاده از وسايل بهداشتي و ... در سلامت خانواده مؤثر است. توجه و مراقبت مادر و برنامه ريزي و عمل نمودن به موقع مهم ترين اقدام به شمار مي آيد. (13)

آثار رفتار اقتصادي زنان بر مصرف کل جامعه

بي شک رفتارهاي مصرفي بر حجم مصرف کل در جامعه تأثير گذار است. از ديد اقتصادي هر چه ميل نهايي افراد جامعه به مصرف، بيشتر باشد؛ فرآيند ضريب فزاينده و روابط بين متغيرهاي کلان اقتصادي مصرف کل بيشتر خواهد شد. با ايجاد تقاضاي مؤثر براي کالاها و خدمات، توليد کل فزوني يافته و در نتيجه درآمد ملي افزايش مي يابد. از نظر اسلام مصرف بايد درچارچوب صحيح و متعادل و دور از اسراف و تبذير صورت پذيرد. همان گونه که اسلام تأکيد و سفارش به اسراف نکردن و مصرف صحيح و به اندازه دارد؛ بر انفاق نيز تأکيد مي نمايد. با انفاق ؛ روح هم بستگي و کمک به ديگران تقويت مي شود. زن مي تواند با پرهيز از اسراف و تبذير جلوي اتلاف و هدر رفتن امکانات، لوازم، مواد غذايي ، پوشاک و ... بگيرد و جامعه را به سوي مصرف صحيح راهنما باشد. کالاهاي مصرفي هر خانواده را مي توان به دو گروه تقسيم کرد:
1. کالاهاي مصرفي با دوام؛ همچون مواد غذايي که بايد بر اساس برنامه استفاده شود. مادر خانواده بايد مواد ضروري چهار گانه ( پروتئين ، چربي ، قند، ويتامين) رادر برنامه غذايي افراد خانواده بگنجاند؛ بدين منظور آشنايي به اصول علم تغذيه و آگاهي از قيمت مواد غذايي مختلف و توجه به بودجه خانواده از عناصر اصلي تهيه ي مواد غذايي مناسب مي باشد. مادر مي تواند در صورت محدوديت درآمد با جاي گزيني مواد غذايي ارزان تر( با خواص مشابه) نيازهاي تغذيه اي خانواده را تأمين کند. مادر خانواده بايد در اين جاي گزيني توجه به ذائقه و ترجيحات خانواده داشته باشد. غذا بايد به اندازه نياز خانواده تهيه شود. پر خوري درا سلام مذموم است و موجب بمياري و افزايش هزينه ي خانواده مي شود که در صورت محدوديت درآمد، باعث فشار و تحديد بر ديگر بخش هاي تقسيم درآمد مي گردد. و حال آن که اگر خانواده ها بخشي از هزينه هاي مواد غذايي را صرف خريداري کتاب و محصولات فرهنگي بنمايند از مشکلات و ضعف فرهنگي جامعه کاسته خواهد شد.
ب. کالاهاي بادوام؛ مانند مسکن که بايد به هنگام خريد آن توجه به امکانات ، محله و ... نمود و از نظر قيمت متناسب با درآمد و انتظار باشد تا ميزان مطلوبيت و رفاه خانواده بالا رود.(14)

آثار رفتار اقتصادي زنان بر پس انداز کل جامعه

در بينش اسلام سرمايه گذاري در راه فعاليت هاي توليدي ممدوح است. پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله فرمود: « اگر مسلماني اقدام به کشت درخت و زراعت نمايد که پرنده يا انساني از آن استفاده کند؛ اين کار براي او عمل خير به حساب خواهد آمد و بهترين سرمايه، سرمايه اخروي است». (15)
تقسيم و بخشش درآمد فدک از سوي حضرت زهرا عليها السلام به مستمندان و تلاش براي احقاق حق و باز پس گيري آن از غاصبان به عنوان بهترين سرمايه براي جامعه مسلمين و رفع محروميت و پيشرفت اقتصادي به شمار مي آيد؛ چراکه آن حضرت در پي جلب و کسب منافع شخصي و خانوادگي خويش نبود بلکه از سرمايه ي آن در جهت سازندگي و توسعه و پيشرفت اقتصادي جامعه اسلامي استفاده مي نمود.

خلاصه ي کلام :

1. مادران مي توانند در اقتصادخانه و در سطح اقتصاد کلان جامعه نقش اساسي و محوري داشته باشند.
2. زنان جامعه امروز ما، با الگو گرفتن از فاطمه زهرا عليها السلام نقش کارآمدي در رشد و بالندگي سرمايه هاي انساني دارند.
3. زن مي تواند با سازماندهي و مديريت صحيح بين درآمد و مصرف توازن برقرار سازد.
4. زنان به عنوان عامل نيروي کيفي کار، در جريان بهره وري و توليد ناخالص ملي ايفاي نقش مي نمايند.
5. مهيا ساختن کانوني گرم براي اعضاي خانواده و ايجاد محيطي سرشاز از محبت، دوستي ، تفاهم و... در افزايش بهره وري عوامل توليد تأثير گذاراست.
6. زنان با تأسي به سيره ي عملي حضرت زهرا عليهاالسلام نقش مؤثر و کليدي در سلامت جامعه و پرورش نيروهاي فعال و مولد، در رشد و توسعه اقتصادي جامعه سهم عمده اي دارند.

نظري به اقتصاد اسلامي :

 

كساني كه فكر مي‌كنند مسئل زندگي از يكديگر جداست و هر چيزي يك مرز و قلمروي خاصي دارد و هر گوشه‌اي و قسمتي از زندگي بشر به يك شي ءِ بخصوص تعلق دارد تعجب و يا احياناً انكار مي‌كنند كه كسي مأله‌اي به نام مسائل اقتصادي در قرآن طرح كند زيرا به عقيده اينها هر يك از اسلام و اقتصاد يك مسأله جداگانه است، اسلام به عنوان يك دين براي خودش و اقتصاد به عنوان يك علم براي خودش اسلام قلمرويي دارد و اقتصاد قلمروي ديگر . اما نكته اين است كه مسائل زندگي را نبايد مجرد فرض كرد. صلاح و فساد در هر يك از شؤن زندگي در ساير شئون مؤثر است . نظام ارزشي اسلام، خوشبختي دنيا و‌آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنيا را مزرعه آخرت معرفي نموده است . بر اين مبنا به هر رفتار اقتصادي مفيد كه در حوزة ارزش‌هاي اسلامي مجاز باشد، انجام آن مطلوب و شايسته است .

مدلها و الگوهاي اقتصادي از آن جا كه به شدت تابع شرايط زماني و مكاني مي باشد، قابل تجويز و ارائه به طور كلي از سوي مكتب اسلام نبوده است . اما قوانين ثابت و هميشگي حاكم بر آنها ، در منابع اسلامي بيان شده‌اند . اين مقاله تحقيقي در جهت شناخت آموزه‌هاي اقتصادي قرآن مي‌باشد .

نظر قرآن راجع به ثروت : ما آنگاه كه مي‌خواهيم نظري به ايده‌هاي اقتصادي قرآن بيفكنيم اول بايد ببينيم نظر قرآن دربارة ثروت و مال چيست؟ ممكن است كسي بپندارد كه قرآن اساساً ثروت را مطرود و به عنوان يك امر پليد و دورانداختني مي‌شناسد اما چيزي كه پليد و مطرود باشد ديگر مقررتي نمي‌تواند داشته باشد. كه آن چيز را بدست نياوريد، دست به آن نزنيد، استفاده نكنيد. همچنانكه دربارة‌مشروب چنين مقرراتي آمده است : لَعَنَ الله بايغها و مًشْتَريها و آكِلَ ثَمَنها و ساقيها و شاربها .

جواب اين است كه قرآن مال و ثروت را تحقير نكرده، قرآن با هدف قرار دادن ثروت، با اين كه انسان فداي ثروت شود محال است به عبارت ديگر اينكه انسان پول را به خاطر خود پول و براي ذخيره كردن بخواهد مخالف است: « الَّذينَ يَكنزْونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه وَ كايُنفْقِوُنَها في سَبيل ا… فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابِ اليم … توبه /34» آياتي وجود دارند كه نقش پول را در فاسد كردن شخصيت انساني بيان مي‌كنند و به همين دليل نيز ثروت پرستي مطرود كرده است .

ـ « اِنَّ الاِنسانَ لَيَطَغْي، اَنْ را'ه اسْتَغْني » علق 6
 

ـ « وَ لاتُطِعْ كُلَّ حَلاّفِ مَهين، مَمَّازِ مَنشّاءِ بَنَميمْ …… اَنْ كان ذامالٍ و بَنينْ …… قلم/15ـ10
 

ـ زُيِّنَ لِلإِنْسانِ حُبَّ الشَّهواتِ مِن النِّساءِ و اَلبْنَينْ و التَضاطيرَ المُقَنْطَره مِنَ الذَّهَبِ و الَفْضَّه وَالْخيَلْ المسُومَّه » ال عمران/14 .
 

اما قرآن خود ثروت را در كمال صراحت به عنوان « خير » ناميده است. كُنتَ عَلَيكُمْ اذِا حَضَرَ اَحَدَكُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَكَ خَيْراً الوَصَّهُ لِلْوالدينِ و الاَقْربَين » بقره 180

و دفاع از مال را در حكم جهاد و كشته شدن در اين راه و شهيد تلقي كرده است الَمْقَتُولْ دُونَ اَهْلِهِ وَ مالِهِ …… و براي مال بر انسان حقوقي تأمل شده است .

ـ آشنا شدن با فهم كلام الهي از اهميت والايي برخوردار است و اين امر،‌ جز با درك درست كيفيت مطلوب زندگي انساني از ديدگاه قرآن و سنت ميسر نخواهد بود و از آنجا كه معمولاً در اقتصاد نيز از چهار موضوع عمده يعني توليد،‌توزيع، مصرف و رشد بحث مي‌شود لذا آيات قرآني مربوط به علم اقتصاد را نيز بر چنين مبنا طبقه‌بندي نموده‌ام همراه با شرح مختصري از آنها .

 

الف ـ توليد و مباحث مربوط به آن : در اين مبحث به ذكر دو نمونه اكتفا مي‌كنيم :

 

1 ـ قرآن و گستردگي منابع توليد: آياتي چند از قرآن كريم گوياي آن است كه خداوند در زمين ، آنچه را انسان نياز داشته، براي وي فراهم كرده است . در آيه‌اي مي‌فرمايد « وَاتيكم من كُلِّ ما سأَلْتُمُوُه : و هر چه از او خواسته‌ايد به شما ارزاني داشته است» ابراهيم/34

و در جاي ديگر مي‌فرمايد: « وَلَقَدْ مكَنَّا فيِ الاْرَضِ وَجَعَلْنا لَكُمْ فيها معايشَ قليلاً ما تَشكَرون » اعراف زا « در زمين جايگاهتان داديم و داها معيشتتان را در آن قرار داديم : و چه اندك سپاس مي‌گذاريد »

بنابراين از ديدگاه قرآن كريم، در زمين آنچه مورد نياز انسان براي ادامه زندگي لازم است، مهياست اما اين امر به معناي آن نيست كه كليه نيازمنديهاي انساني به صورت بالفعل و بدون كار و تلاش در اختيار اوست بلكه بدين معناست كه انسان بايد به كارگيري روحيه عمران و آباداني و در ساير خلاقيت، ابتكار و تلاش رزق و روزي خويش را از منابع طبيعت به دست آورد و آنها را براي استفاده تغييرات ضروري دهد . و علت عمده ايجاد رفاه را تغيير دادن امكانات موجود دانسته است ،‌بنابراين اگر در مواردي مشاهده مي‌شود كه قرآن كريم صرف ايمان و تقوا را مايه نزول بركات الهي و رونق اقتصادي دانسته است مثل آنجا كه مي‌فرمايد :

« وَلَوْاَنَّ اَهْلَ الْقُري آمنوا و اتَّقوا لَفَتَحْنا عليهم بَرَكاتِ من السَّماءِ و الَرْضَ اعراف 96 »

مراد آية شريفه اين نيست كه فقط ايمان و تقوا،‌يعني پرهيز از گناه، اسراف و موجب نزول بركات مي‌شود بلكه جنبة اثباتي آن دو نيز كه سعي و تلاش براي بهره‌وري مطلوب از منابع طبيعت باشد منظور خواهد بود بنابراين تلاش در راه بكارگيري وسايل براي رسيدن به مواهب طبيعت در امور مادي وسيله خواهد بود همان‌طور كه در امور معنوي وسيله قرار دادن اولياء و انبيا براي تقرب الي الله مورد نظر خواهد بود. پس روشن است كه قرآن كريم ديدگاههايي مانند نظريه مالتوس را كه به محدوديت منابع طبيعت و عدم كفاف آن بري انسانها معتقد است رد مي‌كند .

 

2 ـ زن هم مي‌تواند فعاليت اقتصادي داشته باشد :

1 ـ « واتوالنسآءِ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَه نساء /آيه 4 » 2 ـ « لِلرِّجال نَصيبُ مِمَّا اكْتَبَوا و لِلنسآء نَصيبٌ مِّمِا اكْتَبْنَ نساء/32» 3 ـ لِلرِّجالِ نَصيبُ مِّمِا ترك الْوالِدْانِ وَ الاْقَرْبَونَ و لِلنِّسآءِ نَصيبٌ مِّما ترك الوْلِدانَ وَ الْقَرْبَونُ مّشمِا قَلَّ منِه او كَثُرَ بَضباً مفروضاً نساء/7 » در هر صورت زن هم مي‌تواند كسب مشروع و فعاليت اقتصادي ـ ولو در خانه شوهرـ داشته باشد زيرا همه بر فعاليت اقتصادي محتاجند تا بتوانند به زندگي خويش ادامه دهند .

 

ب : توزيع

 

1 ـ سه اصل مسلم در تجارت : در آيه زيرـ كه يكي از آيات مورد بحث و تحقيق در فقه معاملاتي است ـ روابط انساني را بر اساس مبادلات تجاري بيان مي‌كند. خداوند مي‌فرمايد :

« يا اَيُّهَا الذَّينِ امنَوا لاتَأكلُوا بَيْنَكُم بالباطلَ إلاّ اَنْ تَكوُنَ تِجارَةً عَنْ تَراضِ مِنكُمْ … نساء 29 »

« اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اموال يكديگر را به ناحق نخوريد مگر آنكه تجارتي باشد كه هر دو طرف به آن رضايت داده باشيد »

اين آيه گرامي،‌تجارت را بر اساس رضايت طرفين تشريح فرموده است از اين آيه چند اصل استفاده مي‌شود . اـ اصل عدم تصرف و دخالت در اموال يكديگر ،‌كه مالكيت بر آن متفرع است . 2ـ اصل جواز تصرف در اموال يكديگر بر اساس رضايت دو طرف مبادلات و تجارت، از اين اصل ناشي مي‌شود. 3 - اصل مالكيت كه مسلم دانسته شده و در واقع اين اصل زيربناي دو اصل مذكور است . در جاي ديگر مي‌توان از اين آيه استفاده نمود كه بايد تجارت و معاملات با رضايت فروشنده و خريدار باشد. خريد و فروش اجباري و اكراهي و يكطرفه مردود است .

 

2 ـ اقتصاد در خانواده : در آيه‌اي از قرآن در مورد اينكه نبايد در امور زندگي و در مسائل مصرفي افراط و تفريط نمود آمده : والَذّضينَ اذا اَنفَقَوُا لَمْ يُسْرِفوا و لَمْ يَقْتَروا و كانَ بَيْنَ ذالِكَ قَواماً : آنان كه چون هزينه مي‌كنند اسراف نمي‌كنند و خست نمي‌ورزند، بلكه ميان اين دو راه اعتدال را مي‌گيرند . فرقان /67 .

انساني كه وظيفه تأهل را مي‌پذيرد و خرج و نفقه خانواده‌اي را به عهده مي‌گيرد بايد براي اين دخل و خرج حساب و كتاب داشته باشد به عبارت ديگر تا آنجا كه براي او مقدور است در جهت رفاه نسبي خانواده بكوشد. از نظر قرآن، حد مطلوب حالت اعتدال و ميانه‌روي است لذا قرآن مي‌فرمايد « نه » دست خويش را از روي خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاي كه در هر دو حالت، ملامت زده و حسرت خورده بنشيني . اسراء29 .

 

ج ـ مصرف :

1 ـ يتيم ورشكسته اقتصادي است، روا نيست مال او مصرف گردد :

خوردن مال يتيم و مصرف نمودن دارايي او به هر شكلي حرام است. مگر در مواردي كه حالت سوددهي داشته باشد و به اصطلاح اموال او افزايش يابد . « وآتواليتامي اَمْوالَهُمْ وَ لاتُتَبدَلَّوا الْخَبيثَ … »

مال يتيمان را به يتيمان بدهيد، و حرام را با باطل مبادله مكنيد و اموال آنها را همراه با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگي است … نساء آيه 9 . فامَّا اليتيم فلا تَقْهَرْ مخي/9 .

 

2 ـ مصرف‌هاي ضد ارزشي :

« يا اَيُهَاالذَّينَ امَنوا أنِ الْاَحْبارِ وَالرَّهْبانِ لِيَاْكُلوُنَ امَوْالَ الناسَّ بِالباطِل و يَصْدوّنَ عن سبيل ا… » توبه /34 انسان در مقابل آنچه مصرف مي‌كند بايد توليدات يا خدمات تحويل دهد و به نحوي به جامعه‌اش خدمت كندو الا از مصاديق « اَكْل الاموال بالباطل » خواهد بود. اگر به عوض آگاهي دادن و سوق دادن مردم به سوي واقع، آن و گمراه و دور از حقيقت كند آن فردي كه در اين مورد مي‌گيرد حرام و مصداق « اكل المال بالباطل » است همانند رشوه،‌ربا و … .

 

د ـ رشد

1 ـ اقتصاد مورد علاقه انسانها :

در قرآن آمده است : « زُيِّنَ للاِنْسانِ حُبَّ الشَّهواتِ مِنَ النِسآءِ و … آل عمران 14 »

در چشم مردم آرايش يافته است،‌عشق به اميان نفساني و دوست داشتن زنان و فرزندان و هميانهاي زر و سيم و اسبان و چهارپايان و زراعت . همه اينها منابع زندگي اين جهان هستند در حالي كه بازگشت گاه خوب نزد خداست »

1 ـ در آيه فوق بهره اقتصادي و سياسي بردن از زن نيز مورد نظر مي‌باشد 2ـ در آياتي از قرآن ابتدا به منافع كشاورزي و رونق آني اشاره شد . و سپس ذكر شده كه بهتر از آن نيز وجود دارد يعني اين منابع اقتصادي در نظر مردم،‌ مورد علاقه است و خداوندبهتر از آنها را به مردم نشان مي‌دهد .

اخلاق مؤمنان با اخلاق قوم يهود در امور اقتصادي فرق دارد .

« يا بني اسرائيل اْذكُرُا نعمتي الَّلتي اَنْعَمْتَ علَيكَمْ واَنّي فَضَّلْتكُمَ علي العالمين بقره/47 »

خداوند قوم بني اسرائيل را بر ساير اقوام موجود آن روز برتري داد آنها داراي بهترين سرزمين از نظر آب و هواي مناسب با چشم سار بودند و منطقه پراستعدادي براي كشاورزي و دامداري داشتند ولي ناسپاسي كردند و از بهره‌برداري خوب از آن مواهب خودداري نمودند و اطاعت از انبياي زمان را كنار گذاشتند اما مؤمن در رفتار اقتصادي خودش اطاعت از انبياء را بر هر چيزي ديگر مقدم مي‌دارد .

او شكر زباني و عملي خود را به جا مي‌آورد تا در پيشگاه خداي خود سرافكنده نباشد .

عدالت اجتماعي در قرآن : اهداف اقتصادي در هر مكتب اقتصادي بايد مشخص و روشن باشد . در مكتب اسلام نيز اهداف اقتصادي شامل، عدالت اقتصادي و اجتماعي، قدرت اقتصادي حكومت اسلامي،‌رشد اقتصادي و استقلال مي‌باشد كه نظر قرآن را راجع به هر يك از آنها شرح مي‌دهيم :

 

عوامل انحراف از عدالت : معمولاً دو عامل مهم براي انحراف از مرز علايق وجود دارد كه قرآن به هر دو عامل توجه فرموده است . اولين عامل انحراف . حب ذات و علاقه‌ها و روابط است . قرآن در اين باره مي‌فرمايد: « يا ايهاالذين آمنوا قوامين بالقسط شهداء لله و اعلي انفسكم اولوالدين و الاقربين ان يكن غنيا اوفقيرا فادلله اولي مهيما » نساء /135 « اي كساني كه ايمان آورده‌ايد كاملا به عدالت قيام كنيد و گواهي‌هاي شما فقط براي خدا باشد گرچه به زيان خود شما يا والدين و بستگان تمام شود و مسئله فقير بودن يا غني بودن در گواهي دادن شما اثر نكند زيرا خدا سزاوارتر است به اينكه از آنها حمايت كند. يعني مسئوليت شما فقط دفاع از حق است بدون هيچگونه ملاحظه فاميلي يا اقتصادي دومين عامل براي اينكه انسان در خط عدالت حركت نكند مسئله ناراحتي‌هائي است كه انسان از فردي و يا گروهي مي‌بيند و در اين زمينه نيز قرآن مي‌فرمايد « يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين لله شهداء‌ بالقسط و لايجرمنكم ثنآن قوم علي الاتعدلوا اعدلوا هوا اقرب لِلتَّقوي » مائده /8 اي كساني كه ايمان آورده‌ايد برنامه شما قيام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمني قوي سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌هاي سابق را تصفيه نكنيد و مكرراً فرمان مي‌دهد كه به عدالت رفتار كنيد كه به تقوي نزديكتر است .

قرآن عامل ديگري را نيز از عوامل انحراف در عدالت معرفي مي‌كند كه همان مسئله رشوه است . در اين زمينه قرآن مي‌فرمايد : « و لاتأكلو اموالكم بينكم بالباطل و تدلوا بها الي الحكام لتأكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون» بقره /182.

قدرت اقتصادي حكومت اسلامي : دومين هدف اقتصادي اسلام كه مي‌توان آن را عنصري بيروني يا فرامرزي دانست، قدرت اقتصادي حكومت اسلامي در برابر ساير حكومت‌هاست كه اين امر به دو منظور مي‌باشد .

1 ـ ترساندن كفار و دشمنان خارجي تا به ذهن آنها نقشه تجاوز نظامي و امكان تحت فشار قرار دادن حكومت اسلامي از نظر اقتصادي و محاصره اقتصادي، خطور نكند. « وَ اَعِدّولَهُمْ ماَسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةَّ وَمِنْ رُباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللهَ و عَدُوكَّمْ » انفال /60 در آيه فوق اطلاق كلمه « قوة » شامل هر نيرويي مي‌شود و اين شمول با استفاده از روايات اثبات مي‌شود كه از ذكر روايات خودداري مي‌كنم . پس كلمة « قوه » شامل نيروي برتر اقتصادي نيز كه مسلماً براي رويارويي با دشمن از حمله ابزار حتمي شمرده مي‌شود،‌خواهد شد.از تعليل ذيل آية شريفه « تَرْهَبوُنَ بِه بَدُواَّ … وَعَدوُكَّمْ ، استفاده مي‌شود كه هر وسيله‌اي كه موجب ترساندن كفار شود مطلوب است و يكي از مهمترين وسايل ترس،‌قدرت اقتصادي حكومت اسلامي است پس رساندن حكومت اسلامي به قدرت و استقلال اقتصادي از اهداف اقتصادي اسلام مي‌باشد .

2 ـ اشاعه اسلام در خارج از مرزهاي حكومت اسلامي با بهره‌گيري از امكانات اقتصادي و كمك به ملل فقير .

« و لاتركنوا الي الذين ظلموا فتمسكم النار و مالكم من دون الله من اولياء ثم لاتنصرون» هود،‌113

بر اساس اين آيه اعتماد به ستمكاران ـ كه از ديدگاه قرآن كافران مصداق اتم آن هستند ـ و تمايل به آنها جايز نيست و اگر حكومت اسلامي استقلال اقتصادي نداشته وبه غير مسلمين وابسته باشد، بر ظالمين اعتماد كرده است . پس يكي از وظايف حكومت اسلامي استقلال اقتصادي است كه زمينه قدرت و اقتدار اقتصادي را فراهم مي‌كند. اين امر را قاعدة فقهي في سبيل نيز تأكيد مي‌كند « لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً » نساء 114 كه بر اساس قوانين فقهي هر گونه واردات و يا تجارتي كه باعث تسلط كفار بر جامعه اسلامي شود ، حرام شمرده مي‌شود .

3 ـ استقلال: برخي حاكميت سياسي اسلام را جزو اهداف اقتصادي اسلام معرفي كرده‌اند د رحالي كه اين امر عنصري سياسي و يكي از اهداف سياسي اسلام ذكر كرد به هر حال درباره استقرار حكومت سياسي اسلام آيات بسيار فراواني در قرآن ديده مي‌شود از جمله آياتي كه لزوم اجراي قوانين قضايي، نظام و … را كه توسط دولت اسلامي بايد انجام گيرد ،‌تأكيد مي‌كند وَاَعِدوُالَهُمْ ماَستْطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ … انفال 60 .

4 ـ رشد اقتصادي ، قبلاً آياتي كه مربوط به لزوم اقتدار اقتصادي و رشد آن در جامعه اسلامي مي‌باشد ذكر شد در بحث توسعه اقتصادي نيز به آنها اشاره خواهد شد .

آياتي از قران كه در آنها كلمة « اقتصاد» به كاررفته است .

1 ـ فَلَماّ نَجَّيهُمْ إلي البَرِّ فَمِنْهُم مُقْضِد

2 ـ فَمِنْهُمْ ظالِمْ لِيضَه و مِنْهُم مُقْضَدِ و مِنْهُم سابِق بالخِيرْات فاطر/32

3 ـ مِنْهُمْ اُمَّه مُقْتَصِدةً وَ كَثيرً مِنْهُم سآءَ مايَعْلَموُنَ مائده 66

در همه آيات فوق اقتصاد به معناي ميانه‌روي به كار رفته است .

 

واحدهاي اندازه‌گيري كه در قرآن به كار رفته است :

1 ـ الوَرِق : كهف 19 2 ـ دِرْهَم 3ـ دينار

4 ـ تَقير: نساء /53 5ـ قِطمير: فاطر/13 6ـ فردل : انبياء/47

7 ـ قيراط : انبياء /47 8ـ ذرع : حاقه /32 9 ـ صاع: يوسف /72

10 ـ قنكار : آل عوان/14 ـ نساء /20 11ـ ذره: نساء /45 ـ زلزال / 7

13 ـ ديه : نساء /92

 

« اَ للّهُمَّ تَقَّبلَ مِنّااِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَلِمْ »

مردم ايران زمين تا قبل از برخورد با تمدن غرب اغلب حوزه هاي زندگي خود را بر اساس آموزه هايي سامان مي دادند که در طول اعصار گذشته با آنها خو گرفته و به عنوان حقايقي انکارناپذير در تمام عرصه هاي زندگي فردي و اجتماعي به کار مي گرفتند. بر اساس اين انگاره ها زنان بدون هيچ حق و حقوق مدني به حوزه خانواده محدود مي شدند و تسليم و فرمانبرداري راز عزت او محسوب مي شد.

 

اما کمتر زني به فکر اعتراض و انتقاد از شرايط خود در خانواده و جامعه بود. تا اينکه نخستين رويارويي ها با مظاهر تمدن غرب و مطرح شدن خواسته هاي جديدي چون پارلمان، قانون و... رواج بحث هاي انتقادي از سوي روشنفکرها، خواب آرام سنت را برآشفت و از آن پس وضعيت زنان به عنوان بخشي از عامل عقب ماندگي جامعه ايران مورد توجه قرار گرفت.

 

به رغم طرح بحث هاي روشنفکري به چالش کشيده شدن فرهنگ پدرسالار حاکم بر جامعه و اقدامات چندي که زنان در جريان انقلاب مشروطه انجام دادند، دستاورد اين انقلاب براي زنان چيزي نبود جز قانوني شدن حاشيه نشيني آنها (ماده 10 و 13 قانون انتخابات مصوب 1329 هـ.ق زنان را از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم ساخت).

 

در دوران حکومت رضاشاه، در راستاي اجراي سياست هاي شبه مدرنيستي و مقابله با سنت، کشف حجاب اجباري، را به جامعه زنان تحميل کرد و در نتيجه گروهي را براي دل کندن از همان حضور اجتماعي محدود مصمم تر کرد و گروهي ديگر را به بهاي جدا شدن از سنت و ارزش هاي آن روانه اجتماع ساخت. اين شکاف در دوران پهلوي دوم به اوج خود رسيد و به رغم اقدامات سطحي و تبليغاتي حکومت در اعطاي حق راي به زنان و اصلاح برخي قوانين مرتبط با آنها نتوانست پاسخگوي آزادي و حقوق مدني مورد انتظار زنان باشد.

 

آنچه شگفتي همگان را برانگيخت حضور يکپارچه زنان اما با شکلي متفاوت از الگوهاي مرسوم گذشته در عرصه مبارزات انقلابي بود. زناني که از يک سو مانند الگوي سنتي زن مسلمان حجاب داشتند و از سوي ديگر فعالانه در عرصه اجتماع براي تعيين سرنوشت و احقاق حقوق خود و هموطنان شان به پا خاسته بودند.

 

مطالعات متعددي درباره چرايي و چگونگي مشارکت اجتماعي - سياسي زنان در مبارزات انقلابي صورت گرفته که هر يک با فرضيه هاي متفاوت در صدد پاسخ به اين مساله بوده اند.پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و تثبيت قدرت حکومت ديکتاتوري سلطنتي، اجراي سياست هاي امنيتي - پليسي، توسعه سرمايه داري وابسته و اجراي برنامه هاي شتابان نوسازي اجتماعي و اقتصادي ترويج زندگي مصرفي و الگوهاي رفتاري غرب و... بافت اجتماعي جامعه را به شدت متحول کرد. سياست هاي اسلام زدايي و عبور از مذهب حکومت در کنار تحولات اجتماعي - اقتصادي به ظهور نسل جديدي از روحانيون و روشنفکران مذهبي انجاميد که با قواعد فکر و عمل متفاوت از روحانيون سنتي به تدوين و گسترش گفتمان انقلاب اسلامي در سطوح مختلف جامعه پرداختند و اين گفتمان به واسطه قوت و کارآمدي خود در واسازي گفتمان هاي موجود در جامعه يعني گفتمان سنتي (که با تحريم و نفي کامل آموزه هاي مدرن در برخورد با سنت به شيوه يي متعصبانه و غيرنقادانه برخورد مي کرد) و گفتمان مدرنيزاسيون (که با نفي کامل سنت در تلاش براي اخذ آموزه هاي مدرن غربي به صورتي تقليدي و گزينشي عمل مي کرد) و ارائه مفصل بندي مناسبي از اجزاي هر يک از آنها که واجد نقاط قوت هر دو و فاقد نقاط ضعف آنها بود توانست مخاطبان هر يک از آن دو گفتمان را درون خود جذب کند.

 

از مهمترين تدوين کنندگان اين گفتمان امام خميني(ره) بود که با استفاده از روش شناسي فقه پويا نگرشي کاملاً متفاوت نسبت به زن را در جامعه ايران آن روز ارائه کردند و زمينه مشارکت سياسي زنان را در عرصه مبارزات ضد رژيم قبل از پيروزي انقلاب و همه عرصه هاي سياسي - اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي پس از پيروزي و تثبيت نظام جمهوري اسلامي فراهم آوردند.

 

مروري هر چند اجمالي بر آثار و انديشه ها و سيره عملي حضرت امام خميني(ره) نشانگر آن است که مي توان ديدگاه هاي ايشان در مورد زنان را ذيل سه مقوله جاي داد؛

 

1- تبيين الگوي مطلوب زن مسلمان؛ تاکيد ايشان بر اين زمينه بر محور تبيين شخصيت الگويي بانوي بزرگ اسلام حضرت زهرا(س) و حضرت زينب(س) استوار بود. در اين الگوسازي ها به نقش اجتماعي زن مسلمان تاکيد مي شود که ضمن رعايت قوانين و قواعد اسلامي در اجتماع حضوري موثر و تعيين کننده دارد.

 

2- توصيف وضعيت عيني و اجتماعي و فرهنگي زمان پيش و پس از انقلاب اسلامي؛ انديشه هاي ايشان در اين بخش بر آسيب شناسي وضعيت اجتماعي - فرهنگي زنان پيش از انقلاب اسلامي و تبيين جايگاه و نقش ارزشمند زنان مسلمان در نهضت هاي اسلامي معاصر به ويژه انقلاب اسلامي ايران و در جوامع اسلامي متمرکز مي شود.

 

3- ارائه راهبردها ورهنمودهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي مربوط به مساله زنان در راستاي موضع گيري خويش نسبت به آنها در برهه هاي مختلف نهضت اسلامي.

 

در توضيح جايگاه زنان در انديشه امام خميني(ره) براي نمونه به محورهاي برجسته يي چون نقش سياسي، فرهنگي و اقتصادي اشاره مي کنيم.

 

نقش سياسي زنان مسلمان در انديشه اجتماعي - سياسي حضرت امام خميني را مي توان در فرآيند حرکت سياسي يعني مراحل پيدايش و پيروزي حرکت اسلامي، استمرار و تداوم انقلاب اسلامي، شناسايي و تبيين کرد.

 

 

                                         نقش سياسي زنان

 

در شکل گيري نهضت اسلامي

امام با استفاده از مثال هاي عيني از جنبش هاي سده اخير به ويژه جنبش تنباکو، جنبش مشروطه و انقلاب اسلامي، به ارائه ديدگاه خويش درباره نقش زنان مسلمان در جنبش ها و انقلاب اسلامي پرداخته اند. مضامين اصلي انديشه هاي ايشان در اين زمينه عبارتند از؛

 

الف - خاستگاه دروني نقش سياسي زنان مسلمان در شکل گيري نهضت اسلامي وامدار اصولي مانند اصل آزادي فعاليت سياسي، مجاهدت انساني، ايثار و فداکاري، شجاعت، صلابت، حماسه، همت والا و مقاومت و جانبازي، قدرت و تعهد، عفت و عصمت و تحول روحاني آنان، وحدت کلمه و همياري ايشان با مردان در جريان نهضت و شهادت طلبي آنان است.

 

ب - نقش زنان مسلمان در پيشگامي و راهبري نهضت اسلامي به ويژه در هماهنگي و دوشادوشي با مردان در جريان شکل گيري نهضت و به ويژه در تحولات فرهنگي - اجتماعي فراگير جامعه در حال نهضت و فرآيند تداوم و استمرار انقلاب اسلامي در چارچوب حکومت اسلامي نيز، سهم بسزايي دارد. تاکيد ايشان برخلاف بسياري از انديشمندان مبني بر تقدم هويت انساني بر هويت جنسي نشانگر آن است که زن يک شهروند و يک عضو از مجموعه عناصر و اعضاي انساني جامعه است مانند مرد.

 

زن و مرد هر کدام يک عنصر از سيستم کلان جامعه و زنان و مردان مجموعه هاي بزرگ تر زيرمجموعه آن سيستم کلان هستند. آنها با ويژگي هاي خاصي چون شعور، عاطفه، اراده و عملکرد زنانه نقش اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي متناسب با عناصر ياد شده بر عهده مي گيرند. تاييد اين مدعا را در بيانات ايشان اينگونه مي يابيم «از نظر حقوق انساني، تفاوتي بين زن و مرد نيست، زيرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خويش را همچون مرد دارد بله در بعضي موارد تفاوت هايي بين زن و مرد وجود دارد که به حيثيت انساني آنها ارتباط ندارند.» (صحيفه امام، ج 4، ص 364).

 

براي رعايت اختصار مي توان مضامين اصلي انديشه امام نسبت به نقش و مسووليت زنان را در جامعه اسلامي ذيل حوزه هايي چون فرهنگ سياسي، مديريت سياسي و اقتصاد سياسي چنين برشمرد.*

 

                                              فرهنگ سياسي

 

- آزادي اعتقاد بيان براي زنان در امور مربوط به مديرت نظام اسلامي و حق تقاضاي مسائل اساسي از دولت در نظام اسلامي

 

- همکاري زنان و مردان در فعاليت هاي سياسي- اجتماعي براي توسعه نظام اسلامي

- لزوم پذيرش فرهنگ و انديشه آزادي زن براي سازندگي سرنوشت خويش و مقدرات اساسي مملکت اسلامي

 

- لزوم حفظ تحول فکري و روحي منبعث از نهضت اسلامي در زنان و دخالت در امور

 

- نقش اساسي در پاسداري از کيان انساني اجتماعي و جهت شجاعت و صلابت زنان در راه حفظ انقلاب اسلامي و پيشبرد آن

 

- لزوم استمرار تعهد و مسووليت زنان نسبت به کشور و ملت هاي ستمديده در جريان تداوم نهضت اسلامي

 

                                          مديريت سياسي

 

- حق دخالت سياسي براي زن در تمامي شئون نظام اسلامي مرتبط با سعادت و نيکبختي ملت

 

- عهده دار شدن مديريت توسط زنان کارآمد در نظام اسلامي مناسب با مقام انساني خود

 

- اشتغال زنان به جهاد في سبيل الله در سرتاسر جامعه اسلامي

 

- رويارويي با توطئه هاي گوناگون عليه نظام اسلامي در سرتاسر سرزمين هاي اسلامي

 

- حق راي و مشارکت زنان در انتخابات و حضور در قواي مقننه کشور و لزوم آن

يادآوري اين نکته ضروري است که نقد شديد امام به مساله آزادي سياسي زنان و حق آنها براي انتخاب شدن و انتخاب کردن که طي لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي در سال 1341 مطرح شده بود بيشتر اعتراضي بود به عملکرد حکومت نه نفس حقوق زنان. مخالفت امام با اين موضوع در آن مقطع زماني باعث شد که برخي از محققان در بررسي هاي خود به اين نتيجه برسند که امام در اعتقاد خود به آزادي و مشارکت اجتماعي زنان که بيشتر در سال هاي اوج حرکت انقلابي مردم مطرح شده بود راسخ نبوده و از آن به عنوان ابزار سياسي استفاده کرده اند در حالي که بيانات ايشان در مخالفت با اين لايحه و همچنين اقدامات و عملکرد ايشان در سال هاي پس از انقلاب در رابطه با زنان نشان مي دهد آنچه ايشان با آن مخالفت مي کرد عبارت بود از حضور زنان در حکومت سلطنتي و انجام حرکتي که منجر به تقويت نظام ديکتاتوري شود و همچنين حضور اجتماعي زنان بدون توجه به قواعد اسلامي، ولي اصل حضور و مشارکت زنان از نظر ايشان بلااشکال و حتي ضروري بوده است چنانچه در سال 1343 طي سخناني، نظر خود را درباره حضور زنان در مجلس چنين عنوان مي کند؛ «اين مملکت مترقي، چه مي گويي؟ چه مي گوييد شماها؟ مگر با الفاظ مي شود؟ مگر با چهارتا زن فرستادن غبهف مجلس ترقي حاصل مي شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقي براي شما درست کردند تا زن هاي تان ترقي غدرست کنندف؟ ما مي گوييم اينها را فرستادن در اين مراکز جز فساد چيزي نيست... ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين کارهاي غلط مخالفيم؟» (صحيفه امام جلد 1 صفحه 305)تاکيد ايشان در خصوص فرهنگ سازي مناسب براي فراهم کردن شرايط براي حضور فعالانه زنان مسلمان در عرصه هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي را مي توان چنين خلاصه کرد؛

 

- نقش زنان در تربيت و سازندگي افراد جامعه و جامعه اسلامي به ويژه جوانان موجد و سهم بزرگ آنها در انقلاب و نظام اسلامي

 

- نيازمندي جامعه اسلامي به حضور و جهاد زنان براي پيشبرد مسير نهضت اسلامي

 

- نقش و وظيفه عظيم زنان در بناي جامعه اسلامي و هدايت فعاليت هاي اقتصادي نظام از طريق مشارکت در سازندگي و ريشه کن کردن فقر و استضعاف

 

- آزادي زنان در حوزه هاي گوناگون فعاليت هاي اقتصادي

 

- لزوم تلاش بانوان در تربيت نيروهاي توانا براي انجام کارها و فعاليت هاي مفيد و عمراني براي کشور

 

- نقش عظيم زنان در سازندگي جامعه اسلامي براي قطع وابستگي به نظام هاي خودکامه

 

- پيشگامي زنان مسلمان در مجاهدات مالي و فقرزدايي و استضعاف زدايي از جامعه اسلامي و ديگر فعاليت هاي اقتصادي در جهت توسعه و اعتلاي نظام اسلامي

 

- ضرورت وقف امکانات خود از سوي بانوان براي اسلام در نظام اسلامي

بنابراين ملاحظه مي شود در انديشه امام زن مسلمان نه تنها قادر به اجراي نقش سياسي و فرهنگي در جامعه اسلامي است بلکه به خوبي مي تواند و مي بايست در عرصه هاي اقتصادي نيز به گونه يي موثر نقش آفرين باشد. در واقع نقش اقتصادي زنان، رفتار و سلوک مورد انتظار جامعه اسلامي از زنان مسلمان است و به عبارتي ديگر نقش اقتصادي زنان مسلمان را مي توان همچون يک مدل فرهنگي برآمده از انديشه ديني و فرهنگ جامعه دينداران و مرتبط با پايگاه معيني دانست که جامعه اسلامي براي زن مسلمان مي پذيرد و در نتيجه دربرگيرنده طرز تلقي ها، ارزش ها و رفتارهايي است که جامعه اسلامي براي يک زن يا زنان مسلماني که آن پايگاه معين را احراز کرده اند تعريف مي کند.

طبق انديشه امام در اين مقوله زنان مسلمان در حوزه هاي گوناگون توليد، توزيع، مصرف و تجارت، داراي حق انتخاب کار و شغل هستند و در فعاليت هاي اقتصادي خويش آزادند اصول و شاخص هاي توضيح دهنده ماهيت و حوزه هاي آزادي زنان در فعاليت هاي اقتصادي نيز جاري هستند که پس از اين خواهند آمد.

 

امام (ره) بر آنانند که؛

- زنان داراي حق کار، حق انتخاب شغل و آزادي فعاليت اقتصادي مي باشند.

 

- زنان داراي حق مالکيت، حق مديريت اقتصادي و حضور در زمينه هاي مختلف کشاورزي، صنعتي، تکنولوژيک و اطلاعاتي مي باشند.

 

- هدف از فعاليت هاي اقتصادي زنان اگرچه به عنوان يک هدف جزيي و مرحله يي مي تواند بالا بردن سطح بهره بري مادي و اقتصادي باشد، ليکن همين انگيزه و هدف اقتصادي بايستي در راستاي اهداف سياسي- فرهنگي جامعه و نظام اسلامي در مقولاتي مانند بسط عدالت اجتماعي، رشد و بالندگي، تامين رفاه عمومي، گسترش فرهنگ و دانش انساني، توسعه اخلاق و معنويت انساني باشد.

 

- نقش اقتصادي زنان تابعي از نقش هاي اجتماعي و فرهنگي- سياسي آنان در جامعه و نظام اسلامي است بنابراين نقش فرهنگي و اجتماعي و سياسي زنان در جامعه اسلامي معرف اصلي پايگاه زنان در جامعه اسلامي مي باشد و نه نقش و فعاليت هاي اقتصادي آن

 

- زن داراي استقلال اقتصادي است و اين بدان معني است که در انتخاب فعاليت هاي اقتصادي و بهره برداري از دستاوردهاي مادي اين فعاليت ها و مالکيت آنها مستقل، آزاد و مختار است.

 

- زن الزامي در تامين مالي و اقتصادي خانواده ندارد و درآمدهاي حاصل از فعاليت هاي اقتصادي اش تنها در ملک وي مي باشد.

 

- مسوول و عهده دار تامين بودجه و توان اقتصادي خانواده مرد مي باشد.

 

- همکاري زنان با مردان در صحنه هاي اقتصادي در راستاي پياده سازي آرمان هاي اسلامي افتخار رهبري و جامعه و نظام اسلامي است.

 

اين اشاره مختصر به گوشه يي از انديشه هاي امام خميني در مورد زنان و مقايسه آنها با انديشه ها و نگرش هاي رايج در جامعه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي به خوبي مي تواند راهگشاي ما در ارزيابي اين تحول و تغيير مثبت در جايگاه و منزلت زن در سپهر عمومي جامعه ايران اسلامي باشد.

 

حذف كار زنان در ديدگاه اقتصاد سنتي

ترجمه: نيلوفر انسان

چهار شنبه 5 تیر 1387

 

اقتصاد، مانند بيش تر نظام هاي فلسفي، به شكل سنتي، تنها يك حوزه تفكري خنثي و بدون هرگونه تبعيض مثبت است. اقتصاددانان كه تا همين چند دهه اخير نيز تنها مردان سفيدپوست و داراي امتياز ويژه بوده اند، بر اين تصور هستند كه تعريف آن ها از زندگي براي همه افراد بهترين تعريف است.اما به مجرد آن كه افراد بيش تر و بيش تري از خارج از اين محيط كوچك شروع به مشاركت در نظام هاي اقتصادي كردند، فرضيه هاي پنهان اقتصاد به معرض نمايش گذاشته شد. از سال 1960 (1339) اقتصاد فمنيستي كه بخشي از جنبش فمنيستي شده است، به گونه اي عمل كرده كه بتواند روش هاي اقتصادي مردانه و خارج ساختن زنان از حيطه اقتصاد را به زير سوال ببرد و به اشاعه فرصت هايي براي تفسير اقتصادي براي اصلاح وضعيت اقتصادي زنان بپردازد.

اقتصاددانان فمنيست چه كساني هستند و كارشان چيست؟

اقتصاد فمنيستي تنها مختص به زنان نيست، مردان نيز مي توانند به اين حوزه واردشوند، همچنين به اين معنا نيست كه هر زن اقتصادداني به طور اخص به اقتصاد فمنيستي مي پردازد. پرداختن به اقتصاد به عنوان يك فمنيست، به معناي داشتن يك نگاه خارجي، جهت يافتن تبعيض هايي است كه زنان به هنگام شروع يك فعاليت اقتصادي با آن ها مواجه مي شوند.يكي از انتقادهاي اصلي كه اقتصاددانان فمنيست به نظام سنتي اقتصاد وارد كرده اند، انتزاعي بودن بيش از حد آن بوده، كه براي زندگي افراد واقعي كار عملي خاصي انجام نمي دهد. خوشبختانه اقتصاددانان فمنيست، در به كار گرفتن اقتصادي كه تفاوت مثبتي را در زندگي مردم و به ويژه زنان ايجاد مي كند، خلاق بوده اند. اقتصاددانان فمنيست از قبيل مريلن ورينگ به جستجوي پاسخ اين پرسش پرداخته اند كه چرا كار بي مزد زنان در نظام هاي سنتي اقتصاد محاسبه نمي شود. «واندا شيوا» نيز موضوع خارج ساختن زنان و زمين از زير عنوان توليدكننده را به چالش مي كشد. ساير اقتصاددانان فمنيست نيز به انتقاد از سياست هاي دولتي از قبيل بيمه استخدامي و نيز الزامي نبودن آن براي كارگران نيمه وقت كه بيش تر آن ها را زنان تشكيل مي دهند، پرداخته اند. اين بخش از اقتصاددانان همچنين مطالعه اي نيز پيرامون تاثير برنامه هاي تعديل ساختاري بر خانه داري زنان يا مراقبت از كودك و ارتباط آن ها به دستيابي زنان به كار درآمدزا داشته اند و سرانجام اقتصاددانان فمنيست از نظام اقتصادي اي استفاده مي كنند كه تغيير مثبت را به زندگي زنان و دختران وارد مي كند. به نظر مي رسد كه اين نوع از اقتصاد بسيارمورد نياز باشد چراكه در گذشته، اقتصاد سنتي تجربه زنانه را از مطالعات خود خارج كرده و يا ناديده مي گرفته است.

پيش فرض هاي اقتصاد فمنيستي

اين نوع نظام اقتصادي بر پيش فرض هاي مهمي درباره زنان و نقش آن ها و بازخواني مجدد اين پيش فرض ها تكيه دارد از جمله اين كه «زنان از لحاظ اقتصادي موجوداتي وابسته هستند.» اقتصاد به طور سنتي بر اين پيش فرض استوار است كه زنان از لحاظ اقتصادي مستقل نيستند و به پدران، شوهران و يا هر شريك مرد ديگر خود وابسته اند. به همين دليل، درآمد زنان از كار درآمدزا به عنوان درآمد دوم نگريسته مي شود و مردان وظيفه دارند كه در زندگي زنان همه نيازهاي اوليه آن ها را برآورده كنند. امروزه به وضوح دستمزد زنان كمتر از دستمزد مردان است حتي در شرايطي كه كار مشابهي انجام مي دهند. اين پيش فرض كه بر طبق آن زنان وابسته انگاشته مي شوند باعث ناديده گرفتن اين حقيقت مي شود كه بسياري از زنان مجرد بوده ممكن است بچه دار يا بدون بچه باشند و همه آن ها درآمد مستقل خود را نياز دارند.

اين موضوع همچنين اين حقيقت را از نظر دور مي دارد كه براي بسياري از خانواده ها با حضور پدر و مادر، درآمد دوم زن براي سلامت اقتصادي خانواده حياتي است. يكي ديگر از اين پيش فرض ها اين است كه خانواده را واحد اصلي اقتصاد مي داند اقتصاد سنتي، با توجه به اين موضوع كه همه افراد كار با دستمزد مستقل نخواهند داشت و بنابراين از لحاظ اقتصادي وابسته به ديگران هستند، خانواده را واحد اصلي اقتصادي درنظر گرفته است. تعريف خانواده در اين نوع نظام اقتصادي بسيار تعريف مشخصي است: «يك مرد درآمدزا، يك زن وابسته از لحاظ اقتصادي با نقش مراقبتي و كودكاني وابسته.» اين پيش فرض زنان را مجبور به وابسته بودن به مردان مي كند. ازطرفي ديگر با وجود اين كه چنين پيش فرضي وصف حال بسياري از خانواده هاست اما اين حقيقت را ناديده مي گيرد كه همه خانواده ها به اين شكل از پيش تعيين شده نيستند. زوج هاي هم جنس، خانواده هاي تك والدي و افراد مجرد در اين تعريف ناديده گرفته شده اند. خانواده هاي تك والدي در اين ميان با بيش ترين خطر مواجه هستند چرا كه آن والد سرپرست خانواده هم بايد درآمدزا باشد و هم تيماردار، كه اين موضوع اوقات سخت و فشار مالي بسياري را براي او ايجاد مي كند. اما حتي خانواده هايي كه با اين تعريف مناسبت دارند هميشه از لحاظ اقتصادي با اين تعريف هم خوان نيستند. تاريخ نشان داده است كه همه مردان درآمد خود را در خانواده خود تقسيم نمي كنند. اقتصاددانان بايد به خاطر داشته باشند كه حتي آن هايي كه قادر به انجام كار درآمدزا نيستند حق داشتن درآمد جدا و استقلال اقتصادي را دارند.

همچنين از ديگر پيش فرض ها اين است كه زنان توليدكننده محسوب نمي شوند. اقتصاد زندگي را به دو بخش جداگانه تقسيم مي كند: «قلمرو اقتصادي و قلمرو خانگي.» قلمرو اقتصادي روي بازار تمركز دارد: توليد كنندگان، خريداران و فروشندگان، در حالي كه قلمرو خانگي شامل محدوده كار بدون دستمزد مي شود كه براي اداره زندگي لازم است. به اين دليل كه اقتصاد تنها عرصه توليد را توليد چيزهايي مي داند كه مي توانند در بازار به فروش برسند، كار خانگي خارج از قلمرو اقتصادي درنظر گرفته مي شود و در نتيجه كار غيرتوليدي است. اين پيش فرض كه كار خانگي در قلمرو كار توليد قرارنمي گيرد به اين معناست كه در سيستم سنتي كار خانگي مرد نان آور خانه، زن تيماردار و فرزندان وجود دارند وتنها مرد نان آور است كه توليدكننده محسوب مي شود. كار زنان از قبيل زايمان و بزرگ كردن كودكان، نگهداري خانه، فراهم كردن غذا و فراهم كردن امكان حمايت احساسي، ساده انگاشته مي شوند و اصلا به اين موضوع توجه نمي شود كه اقتصاد كاملا به زنان وابسته است. هلن لوجينو معتقد است كه اين حذف بزرگ كار زنان به اين معناست كه، «سود ناخالص هزينه هاي توليد پايين تر از حد موجود تخمين زده مي شود.»

پيش فرض ديگري كه در اقتصاد سنتي وجود دارد اين عقيده است كه افراد عاملان آزاد و منفردي در بازار هستند و هميشه نيز انتخاب عقلاني اي براساس علايق خردمند وشخصي شان خواهند داشت. به عبارت ديگر، مردم افرادي هستند كه كاملا از يكديگر مجزا بوده و با انتخاب بهترين چيزها افراد تاثيرگذار بر زندگي خودشان و نه ديگران محسوب مي شوند و چون زنان اغلب اين گونه تصميم نمي گيرند، منطقي نيز محسوب نمي شوند. اما اقتصاددان فمنيست، دايانا استراسمن به اين نكته اشاره مي كند كه: «پيش فرض استقلال فردي باعث عدم توجه به پيوستگي زندگي بشر و پيچيدگي هاي روابط مستقل مي شود. علاوه برآن، مفهوم مردم به عنوان عاملان مستقل و خودهاي يگانه، كه تنها مسوول نيازهاي خود هستند، بازتاب يك ديدگاه غيرمتجانس مردانه، بزرگسال و داراي امتياز ويژه است. » اقتصاد فمنيستي به بحث پيرامون اين موضوع مي پردازد كه روابط ما با ساير مردم درتصميم گيري هايمان نقش مهمي ايفا مي كند. ما موجودات مستقلي نيستيم بلكه به يكديگر وابسته هستيم. درعين حال، بسياري از تصميمات براساس ميل فردي ما گرفته نمي شوند بلكه ناشي از انتخاب هاي محدود ما در زندگي هستند. اقتصادي كه همه شرايط زندگي مردم را ناديده مي گيرد، بسياري از موارد مهم ديگر را نيز در نظر نمي گيرد. دايانا استراسمن، از صاحبنظران اقتصاد فمنيستي معتقد است كه شايد انقلابي ترين جنبه اقتصاد فمنيستي معاصر مطرح كردن اين سوال باشد كه چه كسي پاسخگوي انديشه هاي اقتصادي است و چگونه اين انديشه ها مي توانند به زندگي بشر كمك كنند؟ به عقيده وي اقتصاد فمنيستي با مفاهيم انتزاعي سروكار ندارد بلكه با شرايط زندگي واقعي پيوند خورده و به اين موضع مي پردازد كه چگونه همه مردم دنيا مي توانند از مواهب اقتصادي گوناگون بهره مند شوند. اين اقتصاد به ارايه راه كار مي پردازد و نه فقط ارايه نظريات انتزاعي.درحالي كه همه ما ممكن است به زمينه علمي اقتصاد دسترسي نداشته باشيم اما همه مان مي توانيم از اقتصاد فمنيستي بياموزيم كه اقتصاد براي همه مردم است و همه ما حق فهميدن آن چه كه در اطرافمان جريان دارد را داريم و مي توانيم نظرات خود را نيز در دنياي اطرافمان دخالت دهيم.

 

سه شنبه 13 اسفند 1387  9:22 AM
تشکرات از این پست
MoHaMMaD19
MoHaMMaD19
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 141
محل سکونت : گيلان

پاسخ به:راه هايي براي موفقيت اقتصاد خانواده

بسيااااااااااااااااااااار طولانيه
چهارشنبه 14 اسفند 1387  12:10 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها