0

خاطرات خوش راسخونی

 
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی (امتیاز ویژه ویژه ویژه+جـــایــزه)
یک شنبه 14 دی 1393  11:49 AM

یادش بخیرزمانی که تازه اومده بودم راسخون.چقدروقت براراسخون میزاشتم.صبح ساعت8میومدم.تاکی.........تازه شباهم میومدم.یعنی کارماهم 24ساعته شده بودlaugh

یادم میاداوایل که اومده بودم آجیهاروکه میدیدم اینقدرباهم صمیمی هستن وصحبت می کنن.باخودم میگفتم:چه جالب ا.چه راحت باهم حرف میزنن.خوش به حالشون.کاشکی من روهم توجمعشون راه میدادن.اوایل حرف زدن باآجی هاخیلی برام سخت بود.انگارنمیتونستم باهاشون حرف بزنم.خیلی مودبانه حرف میزدم یادته آجی سلماlaughwink

خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود

"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"

تشکرات از این پست
salma57 moradi92 nazaninfatemeh khodaeem1 ali_kamali hossein201273 sayyed13737373 amirali123 f3080h517
دسترسی سریع به انجمن ها