0

خاطرات خوش راسخونی

 
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی (امتیاز ویژه ویژه ویژه+جـــایــزه)
پنج شنبه 11 دی 1393  1:09 PM

خاطره پنجم :

يادمه تو اتاق چت بوديم كاربران سر يه موضوعي داشتند طرف خودشون رو ميگرفتند خانم ها طرف خودشون رو و اآقايون هم طرف خودشون فكر كنم طرف اصلي داداش خدايي بود و اون يكي اگه اشتباه نكنم خانم برخوار يا خانم نازنين فاطمه

منم كه دلم مثل گنجيشك كوجيكه و طاقت ناراحتي كسي رو ندارم واقعا دارم مي گم اومدم گفتم ديگه تمومش كنيد بياييد من آشتيتون بدم داداش خدايي شما دستت و رو بده به من خانم .......... شما هم ................( ديگه اشاره نميكنم ) نوشتم و تموم ساعت 2/30 بود كه زنگ زدن آقاي( فاميلي واقعي خودم )  گفتم بله .... .. گفتند چرا گوشي رو جواب نميدين ؟ منم اصولا به شماره ناشناس  جواب نميدم ( راستش رو ميگم ) ايشون باور نكردن فكر ميكردند كه من از اون پسر بد ها هستم ..خخخ گفتند  متولد كدوم ماهيد ؟ گفتم شما ؟ گفتند از طرف راسخوننند و ...... منم گفتم تو قسمت مشخصاتم زدم كه ... گفتند ميدونم ميخوام ببنم درست نوشتين يا نه ؟ منم گفتم آره  گفتند آقاي ( اسم واقعيم ) ميخوان ازدواج كنيد ؟ ..خخخخ گفتم نه من هنوز شرايظش رو ندارم مگه شما بنگاه ازدواج داريد و...... گفتن اين جور حرف ها رو نزنيد و بد هست ؟ من هم گفتم من كه حرف بدي نزدم ديگه ميگم چي نوشته بودم البته با اجازه نظارت راسخون ( همون داداش خدايي دستتو بده به من و آبجي دستتو ...........) دقيقا اينطوري حالا ديگه آشتي

هيچي ديگه متقاعدم كردند (با زور شمشير و اسلحه ها ) ...خخخ ( شوخي كردم ) گفتند كه مطالب رو برداشت بد ميكنند بعضي از دوستان و نميدونم كدوم كاربر ( كاربر نما ) راپورت داده بود ..خخخ ( شوخي ميكنم ) هيچي ديگه اولين بار بود كه صحبت ميكردم با مسئولين سايت ...... اينم واسم يه خاطره خوب بود

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh sayyed13737373 salma57 shayesteh2000 moradi92 tachberdee khodaeem1 yarabyarabyarab
دسترسی سریع به انجمن ها