0

خاطرات خوش راسخونی

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی
چهارشنبه 10 دی 1393  12:39 PM

بریم سر وقت القاب.

فکر کنم دیگه اکثر کاربرانی که منو میشناسن میدونن لقب اصلی من چیه. آجی دعوا در اتحاد 1+1=2 

خودمونیما. زمانی با همه دعوا می کردم. جوان بودم و جاهل!

دیگه کسی نمونده از آشناها باهاش دعوا نکرده باشم. چه در نهان (صندوق پیام) و چه در آشکار ...  از روابط عمومی و پل ارتباطی گرفته تا کاربران و مدیرانی که در اتاق چت در خدمتشون هستم.

از همین جا از همه عذرخواهی می کنم اگه گاهی حرفی به ناحق زدم و دعوای پایین خونم رو سر اونها خالی کردم.

یکی از دعواهایی که هنوز که هنوزه بخاطرش عذاب وجدان دارم دعوایی بود که بخاطر کلاس آشپزی آقای محبی باهاشون داشتم. 

البته بگذریم که کلاس آشپزیشون برخلاف کلاس درس فتوشاپشون زیاد جدی نبود. در کلاسهای آشپزی کله پاچه و سالاد الویه و ... با اعمال شاقه آموزش دادن. من هم  با لبخند میخوندم و گاهی هم حالم بد میشد. چند روز سکوت کردم (آرامش قبل از طوفان) بعد از اون دعوایی به راه انداختم که دیگه بعد از اون هرچی اصرار کردم آقای محبی تشریف بیارن اتاق چت دیگه موفق نشدم.

البته گهگاه سر می زنند (دو سه ماه یک بار) ولی خب! 

الان شدم آجی گریه crying و بخاطر دعواهای قبل دارم گریه می کنم تا شاید مورد عفو و بخشش بزرگواران راسخونی قرار بگیرم.

البته سوء تفاهم نشه ها! خیلی وقتها حق با من بوده. 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh borkhar amirhossein1392 aftabm moradi92 f3080h517 ali_kamali tachberdee shayesteh2000 khodaeem1 sayyed13737373
دسترسی سریع به انجمن ها