0

خاطرات خوش راسخونی

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی
چهارشنبه 10 دی 1393  11:54 AM


نقل قول amirhossein1392

نقل قول farshon

یه خاطره دارم ازهمین پستهای بالایی باآقاامیرحسین که:

ناگفته نمونه معمولا"باهرکسی حضوری صحبت می کنم راه خودشوگم میکنه ودراداره هم یاوسایلشوجامیذاره یاقسط وچکهاش برگشت میخوره.

طی ملاقاتی که باکاربرامیرحسین داشتم موقع خداحافظی که پشت سرمونیگاه می کردم دیدم بنده خدابه اینطرف واونطرف می دودفکرمی کنم اینهم ازنوع همون آثاریه که خدمتتون عرض کردم.خخخخخ

مگه نه امیرحسین؟


وقت اذان بود. درب های ورودی هم داشت کم کم بسته می شد. مانده بودم نمازم را کجا بخوانم. به خاطر همین گیج شدم. حالا چرا ارباب رجوع ها گیج می شوند؟


از بس فرشون تو آدمه شوخی هستی :همینطور میشه دیگه
 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh amirali123 alirezaHmzezadh salma57 tachberdee khodaeem1 borkhar amirhossein1392 aftabm moradi92 f3080h517 ali_kamali shayesteh2000 farshon sayyed13737373
دسترسی سریع به انجمن ها