0

خاطرات خوش راسخونی

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی
چهارشنبه 10 دی 1393  11:48 AM

سلام.

یه خاطره دارم در مورد خودم. یادمه تابستون دو سال پیش دخترم  رو تو کلاس نقاشی و زبان ثبت نام کرده بودم.

بعد هر روز صبح میومدم با اهالی اتاق چت مخصوصا آجی یاس هم کلام می شدم. از هر دری می گفتیم و به کارهامون هم می رسیدیم.

یه روز اینقدر صحبت ها تو اتاق چت گرم بود به کل یادم رفت  از خواب بیدارش کنم بره کلاس. آخرش خواب موند و نرفت. از اون روز صبح ها اهالی اتاق چت ساعت کلاس های دخترم رو یادآوری می کردند تا دوباره تاریخ تکرار نشه.

 

البته دو روز پیش هم حاج آقا دیر وقت تشریف آوردن در اتاق چت، مهد کودک پسرم هم دیر شد. ولی با کمی تاخیر فرستادمش. 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh aftabm alirezaHmzezadh tachberdee khodaeem1 borkhar amirhossein1392 moradi92 f3080h517 ali_kamali shayesteh2000 sayyed13737373
دسترسی سریع به انجمن ها