0

خاطرات خوش راسخونی

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی
چهارشنبه 10 دی 1393  11:36 AM

طبابت آنلاین از راه دور کم خرج وسریع.

یه خاطره از شبهای ماه مبارک امسال که برای تبلیغ رفته بودم فلاورجان اونجا امیرحسین میدونه  چقدر پشه داره

خلاصه چشمتون روز بد  نبینه از بی خوابی  پناه آوردم به اتاق چت دیدم سه تا طبیب حاذق اونجا نشته هیچ مریضی هم وجود نداشت

من تمام دست و پاهام باد کرده بود از بس پشه ها ازم پذیرایی کرده بودند.خدا نصیب نکنه باید بیایید ببینید پشه ها را

به مته برقی گفتن برو کنار از رو چند لباس ضخیم هم آتیش میزنن به آدم

طبیب اول آجی نازنین بود. نسخه ی خوبی پیچید یادم رفته خودش باید بگه چی بود.یادتون نره آجی حتما اون نسخه را ببیچید برا حاضرین ..

طبیب دوم اجی سلما بودن که به جای دلداری دادن و راه حل دادن به مریض اسم های عجیب غریبی رو پشه ها گذاشتن من یه لحظه تو تاریکی گفتم

نکنه آجی راست میگه پشه مالاریا بوده و من مالاریا گرفتم.

آجی سلما خودشون باید تعریف کنند.

طبیب سوم آجی طهمورس بودن خیلی طبیب حاذقیه با دوتا طبیب دیگه دست به دست هم داده بودند تا حاج آقا را سکته بدن/smiley

بعد نمی دونم کدام طبیب بود که فرمودن بلند شو یه کبریت روشن کن پشه ها  از بوی جیوه فرا می کنن 

منم تو اون تاریکی روشن کردم  دستم سوخت کبریت انداختم تو یکی از قفس های کتابخونه .

نزدیک بود کتابخانه پایگاه بره رو هوا ...اونم ساعت 2 نصف شب ...

خلاصه کسی میخاد بره مطب این سه طبیب بیاد اصفهان از من آدرس بگیره ......

تشکرات از این پست
borkhar salma57 nazaninfatemeh alirezaHmzezadh tachberdee khodaeem1 amirhossein1392 moradi92 f3080h517 ali_kamali shayesteh2000 farshon sayyed13737373
دسترسی سریع به انجمن ها