0

خاطرات خوش راسخونی

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی
چهارشنبه 10 دی 1393  10:57 AM


نقل قول amirhossein1392

نقل قول farshon

یه خاطره دارم ازهمین پستهای بالایی باآقاامیرحسین که:

ناگفته نمونه معمولا"باهرکسی حضوری صحبت می کنم راه خودشوگم میکنه ودراداره هم یاوسایلشوجامیذاره یاقسط وچکهاش برگشت میخوره.

طی ملاقاتی که باکاربرامیرحسین داشتم موقع خداحافظی که پشت سرمونیگاه می کردم دیدم بنده خدابه اینطرف واونطرف می دودفکرمی کنم اینهم ازنوع همون آثاریه که خدمتتون عرض کردم.خخخخخ

مگه نه امیرحسین؟


وقت اذان بود. درب های ورودی هم داشت کم کم بسته می شد. مانده بودم نمازم را کجا بخوانم. به خاطر همین گیج شدم. حالا چرا ارباب رجوع های گیج می شوند؟

اون نیروی جذابی که من دارم.دلیلش اینه.خخخ

حاج آقاایناروداشته باشین یه وقتی شماهم توخیابون یاتوحرم که قرارگذاشتیم چیزی روازیادنبرید.خخخخ

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh borkhar amirhossein1392 khodaeem1 shayesteh2000 aftabm salma57 tachberdee moradi92 f3080h517 ali_kamali sayyed13737373
دسترسی سریع به انجمن ها