پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی
سه شنبه 9 دی 1393 10:37 AM
از خاطرات خوب من برمیگرده به تابستون امسال و سفر مشهد که تو اون سفر با داداش فرزاد و داداش خدایی وداداش حسین رضایی دیدار کردم البته به دلیل مشغله زیاد من به عنوان سرپرست کاروان وقتم خیلی کم بود و تونستم این بزرگواران رو در حد چند دقیقه ببینمشون.البته تو همون چند دقیقه اون قدر خندیدیم که صدای خندمون همه جا رو گرفته بودش
ای ناقلاب :تو که زود در رفتی ،فرداش هم رفتی استخر ،دوباره نیومدی ببینمت کهنشد یه عکس دوتایی بندازیم بذاریم اینجا الان
مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...