غضنفری3
شنبه 6 دی 1393 12:45 AM
غضنفر میره استادیوم، جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالای سرش رو با تعجب نگاه می کرده! بهش میگن: چرا فوتبال نگاه نمیکنی؟ میگه: دنبال کلمه زنده میگردم.
*******************************************
غضنفر می خواسته خودکشی کنه می ره تو گلدون می گه به من آب ندین.
*******************************************
غضنفر عاشق می شه روی در خونشون تابلو می زنه بزودی در این مکان عروسی برگزار می شود.
*******************************************
غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت.
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ
وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ
وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ
وَ اسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ