پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»
دوشنبه 1 دی 1393 7:08 PM
سستی مردم راه تسلط معاویه را بر ایشان باز کرده بود و امام حسن علیه السلام در آن شرایط حساس به وظایف امامت خویش عمل مینمود. ایشان به بهترین وجهی به مقابله مکرهای معاویه پرداختند. آن حضرت میدانستند که مقابله فیزیکی با او دیگر ممکن نیست و باید از جبهه دیگری با معاویه جنگید، از این رو با ملزم کردن معاویه به شروطی، صلحنامه را امضاء نمودند و پس از مدت کوتاهی کوفه را برای همیشه ترک کرده، به مدینه بازگشتند.
بازگشت امام مجتبی و امام حسین علیهماالسلام و خاندان ایشان به مدینه سرآغاز فصل جدیدی در حیات پیوسته ائمه اطهار علیهم السلام است. این وضعیت حتی تا اواخر دوران امام حسین علیه السلام نیز به طول انجامید. امام حسن علیه السلام منتظر برچیده شدن ظلم معاویه و امثال معاویه بودند و این امر جز با ترک حکومت محقق نمیشد.
مقابله با دستگاه تبلیغاتی سیاسی معاویه از عهده هیچ کس جز ایشان بر نمیآمد و ایشان مراقب بودند که برنامه های معاویه در عادی نشان دادن روابط با ایشان به سرانجام نرسد.
بعد از آن همه خیانت ها و سستی هایی که در سپاه کوفه وجود داشت، اگر امام مجتبی علیه السلام به جنگ با معاویه ادامه میدادند، دیری نمیگذشت که حادثه ننگینی پیش میآمد. مثلاً لشکریان، خود آن حضرت را نیز تسلیم معاویه میکردند(1). از امام مجتبی علیه السلام نقل شده است که اگر آن صلح انجام نمیشد، شیعیان تماماً کشته میشدند.(2)
قبول صلحنامه و اقامت امام مجتبی علیه السلام در مدینه اقدامی بود که تهدیدهای معاویه را تبدیل به فرصت نمود. هرچند مفتضح شدن معاویه و برچیده شدن حکومت فرزندان ابوسفیان در سالیان دراز بعد واقع شد؛ اما همه این پیروزیها جز در سایه اقدامات امام مجتبی علیه السلام محقق نمیگشت.
اقدام دیگر آن حضرت، معرفی کردن چهره واقعی معاویه برای تاریخ است. معاویه فردی بود که از رسانههای وقت، بیشترین استفاده را در موجه نشان دادن خود برد. ساختن احادیث جعلی یکی از کارهای او بود. اگر اقدامات ائمه اطهار علیهم السلام نبود، هم اکنون ما معاویه را فردی دیندار و خیرخواه و مهربان تصور میکردیم و مقام او را گرامی میداشتیم، اما امام حسن علیه السلام به طرُق گوناگونی چهره واقعی او را به مردم شناساندند.
با وجود آنکه بسیاری از شروط امام مجتبی علیه السلام در صلحنامه توسط معاویه شکسته شد، وجود این شروط و ثبت شدن آن در تاریخ برای شناسایی شخصیت معاویه بسیار راهگشاست. اینکه معاویه متعهد بود که به امام علی علیه السلام ناسزا گفته نشود و اینکه متعهد شده بود که برای خودش جانشین تعیین نکند ولی به خلاف عهد خود عمل کرد، سر نخ هایی برای شناخت درست معاویه در ورای همه تبلیغات او به دست ما میدهد. شروط دیگر نیز شنیدنی است: معاویه باید بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند و حضرت مجتبی علیه السلام او را "امیرالمومنین" نخواند.(3)
بازگشت امام به مدینه باعث شد که با فراغت بالی که از امور حکومتداری برای ایشان پیدا شده بود، جلوهگر عملی اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم باشند. شاید اگر این فرصت دست نداده بود، کسی پیدا نمیشد که حالات مخصوصی را که ایشان در خصوص عبادت داشتند برای ما گزارش کند. قطرهای از حلم و بردباری فراوان، بخشش و انفاقات بسیار و بزرگمنشیهای ایشان در کتابها برای ما به یادگار مانده است. شرح انفاقهای ایشان نیز شنیدنی است. مثلاً سه بار در طول عمر هرچه داشت، حتی کفشهای خود را به دو قسمت تقسیم کرد و نیمی از همه اموال خویش را در راه خدا داد. ایشان در طول عمر خود پیاده و گاه برهنهپا بیست و پنج بار به خانه خدا رفت و جریانات توجهات ایشان به خدای تعالی و یادآوری آخرت نیز برای مردم دوران ما باورنکردنی مینماید. (4)
راحتی ما در بیان تحلیل های جامع درباره صلح آن حضرت مرهون فاصله زمانی ما با آن دوران و رهایی مان از جوّ آن زمانه و نیز اطلاع از وقایع آینده اسلام است. ما هم اگر در آن دوران بودیم، بعید بود بتوانیم خود را از اشتباهات عمومی خارج کنیم
این مدت، فرصتی بود که هر چند در ظاهر تهدید و ذلت به حساب میآمد، در باطن زمینه ساز موفقیتها و پیروزمندیهای اوصیاء پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. از این روست که خود امام مجتبی علیه السلام صلح خویش را به صلح پیامبر صلی الله علیه و آله با کافران مکه در جریان حدیبیه تشبیه نمودند(5) صلحی که به نظر بسیاری از اصحاب آن حضرت – یا حتی مردم زمان ما - ننگ آور به حساب آمد؛ اما اثرات موفقیت آمیز آن سالهای بعد برای مردم آشکار شد به گونهای که در آن شرایط با جنگ هرگز نمیشد آن موفقیتها به دست آید. مثلاً افراد زیادی در آن دوران و بر اثر قرارداد صلح توانستند با اسلام آشنا شده و مسلمان گردند.
از تشبیهی که امام مجتبی علیه السلام درباره صلح خویش با معاویه نمودهاند در مییابیم که برکات فراوانی که برای اسلام و تشیع پیدا شد، در اثر تدبیرهای امام مجتبی علیه السلام رخ داده است. جریان عاشورا و تأثیری که آن قیام در لرزاندن دائمی تدبیر ظالمان و مزوران تاریخ اسلام نیز ریشه در اقدامات امام مجتبی علیه السلام دارد. در حقیقت امام مجتبی علیه السلام شرایط را به گونهای مهیا نمودند که زمینه حرکت اصلاحی امام حسین علیه السلام بتواند به وجود بیاید. از این رو امام مجتبی علیه السلام الگوی کاملی برای تبدیل تهدید به فرصت میباشد.
از امام مجتبی علیه السلام میآموزیم که گاه تکلیف به اقدامی داریم که نتیجه آن سالها و یا حتی قرنها بعد از مرگ ما ظاهر شود. این امر نباید ما را در مسیرمان سست کند.
پی نوشت:
1. رک: احتجاج، ج2، ص290.
2. علل الشرایع، ج1، ص 211.
3. شروط صلحنامه در کتابهای مختلف از جمله کتاب زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام تألیف جناب سید محسن خرازی و سایر نویسندگان قابل مطالعه است.
4. بحار الانوار، ج43، ص331.
5. علل الشرایع، ج1، ص211.