0

مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»
شنبه 29 آذر 1393  4:05 PM

بنام خدا

کرامات امام حسن (ع): خبر دادن از تعداد رطی های درخت و جنایات معاویه.

بعد از گذشت‏شش ماه از امامت، امام حسن عليه السلام براى حفظ خون شيعيان و مصالح ديگر، با شرائطى صلح‏ نامه‏ اى با معاويه امضاء کرد. هنوز لشکرگاه خود را در «نخيله‏» ترک نکرده بود که معاويه وارد شد، و در آنجا به بحث و گفتگو پرداختند. در اين ميان، پسر هند از امام حسن عليه السلام پرسيد: اى ابا محمد! شنيده ‏ام که رسول خدا از عالم غيب خبر مى‏داد! مثلا مى‏گفت: اين درخت‏ خرما چه مقدار ميوه و رطب دارد! آيا شما نيز در اين موارد علومى داريد؟ زيرا شيعيان شما عقيده دارند که هر چه در آسمانها و زمين است، از شما پوشيده نيست و شما از همه آنها آگاهى داريد! حضرت در جواب معاويه فرمود: «اى معاويه! اگر رسول خدا از نظر مقدار وکيل اين قبيل ارقام را تعيين مى‏کرد، من مى‏توانم به صورت دقيق، تعداد آن را مشخص سازم.

در اين وقت، معاويه به عنوان آزمايش سؤال کرد: اين درخت چند دانه رطب دارد؟ حضرت فرمود: دقيقا چهار هزار و چهار عدد. معاويه دستور داد دانه‏ هاى خرماى آن درخت را چيدند و به طور دقيق شمردند و با کمال تعجب ديدند تعداد آنها چهار هزار و سه عدد است!! حضرت فرمود: آنچه را گفته‏ ام درست است. سپس بررسى دقيق‏ترى کردند و ديدند که يک دانه خرما را «عبدالله بن عامر» در دست‏ خود نگه داشته است! آن گاه، حضرت فرمود: اى معاويه! من به تو اخبارى مى‏دهم که تعجب کنى که من چگونه اين اخبار را در دوران کودکى از پيامبر آموختم! و آن اينکه تو در آينده زياد بن ابيه را برادر خود مى‏خوانى! و حجر بن عدى را مظلومانه به قتل مى‏رسانى! و سرهاى بريده را از شهرهاى ديگر براى تو حمل مى‏کنند.

در تحقيق اين گونه پيشگويي ها و اخبار از آينده که حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام از آنها پرده برداشته است، علماء بزرگ اهل سنت در تاريخ آورده ‏اند که: زياد بن ابيه از طرف معاويه فرماندار کوفه شد و چون شناخت کامل به اصحاب اميرمؤمنان داشت، يکايک آنها را دستگير کرده و دستور داد آنها را گردن زدند. از جمله دستگير شدگان «حجر بن عدى‏» بود که او را به شام فرستاد. حجر در کنار معاويه قبرهاى آماده را يکطرف و کفن هاى مهيا را در طرف ديگر ديد، خود را آماده مرگ نمود و اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند. پس از آن سر او را از بدنش جدا کردند.

و همين معاويه زيادبن ابيه را در بالاى منبر نشانيد و به طور علنى اعلان کرد که وى برادر معاويه از نطفه ابوسفيان است که به طور نامشروع متولد گرديده است و آن گاه، شرح ماجراى خلاف عفت پدرش را نيز تشريح کرد!

 

                  

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
دسترسی سریع به انجمن ها