0

مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

 
victoryone
victoryone
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 6330
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»
شنبه 29 آذر 1393  1:45 PM

جنايتى تكان دهنده از جاهليت

شخصى به حضور پيامبر (صلى الله عليه وآله ) آمد و مسلمان شد، پس از مدتى به حضور آن حضرت رسيد و عرض كرد: آيا توبه من قبول است ؟.

پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداوند توبه پذير مهربان است .
او گفت : گناه من بسيار بزرگ است !
پيامبر فرمود: واى بر تو، عفو و بخشش خدا بزرگتر است ، حال بگو بدانم گناهت چيست ؟
او عرض كرد: من به يك مسافرت طولانى رفتم ، همسرم باردار بود، پس از چهار سال به خانه برگشتم ، همسرم به استقبال من آمد، و پس از احوال پرسى ديدم در خانه ما دختركى رفت و آمد مى كند، به همسرم گفتم : اين دخترك كيست ؟ (از ترس اينكه او را نكشم ) گفت : دختر همسايه است ، با خود گفتم لابد پس از ساعتى مى رود، ولى ديدم او همچنان در خانه من است و همسرم او را پنهان مى كند، به همسرم گفتم : راستش را بگو اين دخترك كيست ؟
گفت : يادت هست كه وقتى مسافرت رفتى من باردار بودم ، اين دخترك نتيجه همان باردارى است و دختر تو است !
وقتى فهميدم كه دختر من است ، شب تا صبح ناراحت بودم ، كه با او چه كنم ، وجود او ننگ است ، سرانجام صبح زود از خواب بيدار شدم ، نزديك بستر دختر، رفته ديدم خوابيده ، او را بيدار كردم و به او گفتم با من بيا به نخلستان برويم ، بيل و كلنگ را برداشتم و براه افتادم ، او نيز به دنبال من مى آمد، وقتى به نخلستان رسيديم ، زمينى را در نظر گرفتم ، و به كندن گودالى مشغول شدم ، دخترك مرا كمك مى كرد و خاكها را بيرون مى ريخت ، وقتى كه گودال به وجود آمد، پاهاى دخترك را گرفتم و او را به گودال انداختم ...
(اشك در چشمان پيامبر (صلى الله عليه وآله ) حلقه زد... و آن حضرت منقلب شد...)
سپس دست چپم را روى شانه او گذاشتم و به روى او با دست راست خاك مى ريختم ، او پابپا مى كرد و مى گفت : پدرم چه مى كنى ؟
به او اعتنا نكردم و همچنان به كارم ادامه دادم ، در اين ميان مقدارى خاك به ريش من پاشيد، او دست خود را دراز كرد و خاك ريشم را پاك نمود، در عين حال همچنان خاك بر سرش ريختم تا زير خاك ماند.
رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) در حالى كه اشك چشمش را پاك مى كرد و گريه گلويش را گرفته بود، فرمود: اگر رحمت خدا بر غضبش پيشى نگرفته بود، هماندم انتقام آن دخترك بى گناه را از تو مى گرفت !


القرآن يواكب الدهرج ج 2 ص 215

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 liasam zahra7720
دسترسی سریع به انجمن ها