0

داستانهایی از امام حسن (ع)

 
fatemexry
fatemexry
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 5428
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:داستانهایی از امام حسن (ع)
پنج شنبه 27 آذر 1393  6:32 PM

او فرزند پيامبر و تو فرزند علي
 

در جنگ جمل امير المو منين عليه السلام فرزندش محمد حنفيه را خواست و نيزه اي به او داد و فرمود: با اين نيزه به لشكر دشمن حمله كن.
محمد حنفيه نيزه را گرفت و حمله كرد اما عده اي از دشمن جلوي او را گرفتند و در نتيجه نتوانست پيشروي كند. وقتي به سوي پدر بازگشت امام حسن عليه السلام نيزه را از او گرفت و بر دشمن حمله برد و او را طعمه نيزه خويش ساخت و پيروزمندانه با نيزه خون آلود بسوي پدر بازگشت.
محمد حنفيه كه اين شجاعت را مشاهده كرد از شكست خود سرافكنده شد.
امام علي عليه السلام به او فرمود: ناراحت نباشد او فرزند پيامبر و تو فرزند علي

بس که دل‌تنگم اگر گریه کنم، می‌گویند:

قطره‌ای قصدِ نشان‌دادنِ دریا دارد

السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها