زنان قاجار و لباس اندروني و بيروني
یک شنبه 23 آذر 1393 11:47 AM
در عصر قاجار، شيوهي پوشش زنان در محيط خانه و بيرون از آن، متفاوت بود. نوع پوشش آنان را در درون خانه از لحاظ تاريخي ميتوان به سه دوره تقسيم کرد:
دورهي اول، از ابتداي دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدينشاه» به فرنگ.
دورهي دوم، از مسافرت «ناصرالدينشاه» تا پايان عصر ناصري و ابتداي دورهي مظفّري.
دورهي سوم، از ابتداي دورهي مظفري تا پايان دورهي قاجار.
دورهي اول، از ابتداي دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدينشاه» به فرنگ
لباس زنان را در دورهي اول، پيراهن کوتاه بدون يقهاي تشکيل ميداد که جلوي آن باز و دکمههاي زرين و مرواريد نشان زينتبخش آن بود. نزد خانوادههايي که از ثروت کافي برخوردار بودند، اين دکمهها از طلا و مرواريدبود. نوع پارچهها ابريشمي بود که گاه چندين رشته مرواريدبه دور يقه دوخته ميشد.
معمولاً پيراهنها را شلواري گشاد، مانند شلوار مردان و نيمتنهاي کوتاه به نام «ارخالق» تکميل ميکرد. بر روي آن «چاپکين» ميپوشيدند که عبارت بود از پيراهن بدون يقهاي که جلوي آن باز بود و در زير کمر، از چپ به راست دکمه ميخورد. پوشش سر را نيز پارچهاي به شکل سهگوش تشکيل ميداد که به آن «چارقد» ميگفتند و از انواع آن ميتوان به دو نمونهي چارقد «قالبي» و «آفتابگرداني» اشاره کرد.
دورهي دوم، از مسافرت «ناصرالدينشاه» تا پايان عصر ناصري و ابتداي دورهي مظفّري
مسافرت ناصرالدين شاه به فرنگ و روسيه و ديدن بالرينهاي «پترزبورگ» كه شلوار بافتهي چسبان و نازكي به پا ميكردند و دامن هاي بسيار كوتاهي به اندازه يك وجب روي آن ميپوشيدند، شاه را بر آن داشت كه زنهاي حرم خود را به پوشيدن اين نوع لباس تشويق کند. او زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چين دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شليته هاى كوتاه بپوشند و سر و موى خود را نيز با روسرى هاى سفيد ساده بپوشانند. سليقه شاه اندك و آرام از درون حرمسرا به بيرون سرايت كرد و بسيارى از زنان و دختران خواص نيز به آن گراييدند اما اين خواست در ميان مردم عادي و به دليل فضاي مذهبي حاکم بر جامعه، جاي خود را پيدا نکرد.
دورهي سوم، از ابتداي دورهي مظفري تا پايان دورهي قاجار
در اين دوره، کت و دامن و لباس به شيوهي فرنگي بهويژه در ميان زنان طبقهي مرفه افزايش يافت. خانوادههاي وابسته به دربار از اين نوع پوشش استفاده ميکردند و زنان روشنفکري چون «قرةالعين» نيز بدون حجاب در جمع ظاهر ميشدند.
لباس بيروني خانمها، چادر يکشکل و همانندي بود که سر تا پاي زنان را کاملاً ميپوشاند و معمولاً از پارچههاي ابريشمي، پشمي، تافته و اطلس بود که به رنگهاي سياه، آبي پررنگ و آبي نيلي تهيه ميشد. عموم زنان ديگراز پارچه هاي نخي راه راه يا گلدار استفاده ميكردند كه با دو شيوهي دوخت از هم شناخته ميشدند.
بر روي اين چادرها روبندي بهمنظور پوشاندن چهره استفاده ميشد که پارچههاي چهارگوش و يا مستطيل شکل بود و قسمت پوشش چشمها را توردوزي کرده بودند. اين روبنده توسط قلابهايي به پشت سر بسته ميشد. چگونگي شکل و نوع اين قلابها مشخصکنندهي طبقهي اجتماعي فرد بود. و بالاخره قسمت بعدي اين پوشش را چکمهاي به نام «چاقچور» تشکيل ميداد. در اواخر دورهي قاجار، نوعي روبنده به نام «پيچه» متداول شد که کوچک و مربع شکل بود و از موي دم اسب تهيه ميشد.
اما لباس زنان ايلياتي و روستايي که اکثر آنها در کارهاي اقتصادي خانواده سهمي داشتند، بهمراتب شکل راحتتر و آزادتري داشت. بيشتر آنها از همين لباسهاي محلي امروزه استفاده ميکردند. روح حاکم بر زندگي مردم در دورهي قاجار، روح مذهبي بود و آموزش و تربيت کودکان نيز بر همين اساس قرار داشت. مهمترين رکن اجتماعي، خانواده بود که از شوهر، زن يا زنان و فرزندان تشکيل ميشد. جايگاه زن در چنين جامعهاي، در اندرون خانه بود و به مراتب دور از تغيير و تحولاتي بود که در جامعه رخ ميداد .
محل سکونت از دو قسمت اندروني و بيروني تشکيل ميشد. مرد خانه در بخش بيروني آن حضور داشت. ميتوانست از دوستان، آشنايان و ديگر مراجعين پذيرايي کند و کليهي فعاليتهاي خود را در آنجا انجام دهد. از آنجا که نقش مذهب در چنين جامعهاي، نقشي اساسي بود، گزينههاي تربيتي و آموزشي خانواده را مسجد، وعظ و قوانين و سنتهاي جاري جامعه تشکيل ميداد. نقش خانواده، انتقال انديشههاي مذهبي به کودکان بود و پدر نيز پيشه و هنر خويش را به فرزند ميآموخت تا جانشين بلافصل او گردد.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.