خراج قديم
یک شنبه 23 آذر 1393 11:44 AM
همه مناطق شرق و غرب مملكت اسلامي بر اساس مركز آن شرقي يا غربي گفته ميشوند . مركز مملكت اسلامي در اين زمان عراق است كه عربي شدة كليه دل ايرانشهر است كه پارسيان به آن ميگفتند .
قسمتهاي مختلف مملكت اسلامي عبارت بودند از :
ناحيه حلوان كه 5 قسمت داشت . استان شاذقباد هفت ناحيه داشت . استان خسْره شاذ هرمز 8 ناحيه داشت . استان اَرَنْدين كِرد 5 ناحيه داشت . استان نُسْره شاپور ( كسكر ) 4 ناحيه داشت . كه اين نواحي در شرق دجله بودند و طرف غرب دجله :
استان العالي كه 4 ناحيه داشت . استان اردشير بابكان 5 ناحيه داشت . استان بِهقباد بالا 6 ناحيه داشت . استان بهقباد وسط 4 ناحيه داشت . استان بهقباد پايين 5 ناحيه داشت .
در سال 240 هـ . اولين مالياتها ثبت شده است كه در جريانات امين بن زبيده همة آنها سوختند . (سال 183 ) .
مالياتها ثبت شده در آن دورانها به اين صورت بود كه براي نمونه به چند مورد اشاره ميشود نواحي غرب دجله ناحيه مسكن 2000 كر گندم ،1000 كر جو و 150000 در هم پول نقد .
ناحيةنهرين 300 كر گندم ، 400 كر جو و 45000 در هم پول نقد .
واز نواحي شرق دجله :
ناحيه بزرگشابور 2500 كر گندم ، 2200 كر جو ، 300000 پول نقد .
ناحيه مهر برق 200 كر گندم ، 1000 كر جو ، 100000 در هم پول نقد .
ماليات سواد غير از صدقات بصره عبارت بود از :
1772000 كر گندم ، 99721 كر جو ، 8059800 در هم پول نقد كه با توجه به اينكه هزار دو كر از گندم و جو با هم 60 دينار و ارزش هر سكه علاوه بر افزوني 15 در هم به دينار برابر با 100361850 در هم ميشود و اگر با پول نقد جمع شود 108457650 ميشود و صدقات هم بيش از 6000000 است بنابراين جمع خراج سواد برابر 114457650 است .
حال به علت تشكيل بطايع در سرزمين سواد اشاره كنيم .
آب دجله در يك مجراي مستقيم به دجله العورا در پايين بصره كه اطراف آن حفاظت شده بود ميريخت در زمان پادشاهي قباد فيروز رود دجله در پايين كسكر طغيان كرد وتمام زمينها را فرا گرفت وقتي پسر او انوشيروان به حكومت رسيد دستور داد آب را با فشار از زمينهاي تخليه كنند در اثر اين كار قسمتي از زمينهاي دوباره آباد شدند .
در سال 6 هجري دوباره دجله و فرات طغيان بزرگي كردند . خسروپرويز هر چه تلاش كردند نتوانست جلوي طغيان را بگيرد . با آغاز جنگ ميان اعراب و ايران خسروپرويز از طغيان آب كاملا غافل شد و بطيحه وسيعتر شد . وقتي معاويه والي شد به غلامش عبدالهبن دراج دستور داد تا از بطايح خارج بگيرد و او.نيز غلاتي به ارزش 5000000 در هم از آنها خراج گرفت .
بعد از بحث در مورد سواد و خراج آن به اهواز و نواحي آن ميپردازيم . از اهواز و ناحية آن معادل 18000000 در هم خراج گرفته ميشود و از فارس و 5 ناحيه آن 2400000 در هم و از كرمان و 4 ناحيه آن 6000000 در هم و از اصفهان و 4 ناحيه آن 10500000 در هم و از خراسان 38000000 درهم ، از سيستان 1000000 در هم و بصره و دو مركز آن 4800000 درهم و ناحيه كوفه و دو مركز آتن 5000000 در هم از همدان 1700000 در هم ماسبذان 1100000 در هم از قم و كاشان 3000000 درهم آذربايجان 4500000 در هم ، گرگان 4000000 در هم ، از طبرستان 1263070 در هم ، از ري 1200000 در هم از قزرين 1628000 در هم خراج گرفته ميشد .
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.