پاسخ به:متن روضه و مداحی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
شنبه 29 آذر 1393 6:16 PM
به دل شعله ورم سايه ي دريا افتاد
عاقبت قرعه به نام من تنها افتاد
زهر هم سوخت به حال جگر سوخته ام
شعله شد آب شد و خون شد و از پا افتاد
باز هم خاطره هايم همگي زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ي غم ها افتاد
يادآن كوچه ي باريك همان كوچه ي تنگ
كوچه اي كه گذر سنگدل آن جا افتاد
شور مي زد دلم و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد
آن چنان زد كه ره خانه ي خود گم كرديم
آنچنان که به رخ برگ گلي جا افتاد
مادرم روي زمين بود و پي ام مي گرديد
من نفس مي زدم او از نفس اما افتاد
((پاره هاي جگرم مي چكد از كنج لبم
باز در خانه ي من روضه ي زهرا افتاد
ياد آن كوچه كه با مادر خود مي رفتم
ديدم آن روز در آن راه چه غوغا افتاد
دست بر شانه ي من دست دگر بر ديوار
مادرم خواست بخيزد ولي از پا افتاد))
شاعر: حسن لطفی
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم