متن گریز روضه امام حسن مجتبی(ع)
پنج شنبه 20 آذر 1393 8:53 PM
یک طشت در مدینه بود و یک طشت در شام بلا . یک جگر پاره در مدینه بود و یک جگر پاره در کربلا . اهل دل میگفت : اگر پاره های جگر درون طشت را نگاه کنید میبینید روی تکه تکه ی جگرها تصویر یک دست نقش بسته است ؛ چون امام حسن (ع) روزی با مادرش از کوچه های مدینه عبور میکرد . آن نامرد راه را بر آنان بست و با آن دستهای سنگین چنان سیلی به صورت ....
سیلی و چادر خاکی شده و ضرب غلاف
با که گویم که من اینهمه قاتل دارم
پاره های دل من شاهد این است که من
آنقدر زخم و جراحات به این دل دارم
طعنه و زخم زبانها همگی از طرفی
دشمنی هم زیر یک سقف به منزل دارم
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش