پاسخ به:کرامات امام حسین (ع)
پنج شنبه 4 دی 1393 7:08 PM
![](http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/ahna/8.gif)
از سید علی حسینی نقل شده که گفت: در مشهد مقدس روز عاشورا یکی از رفقا برای ما کتاب مقتل میخواند،به این حدیث رسید که حضرت باقر(علیهالسلام) فرمودند:
«هر کس در مصیبت حسین(علیهالسلام) اشک چشمش روان شود اگر چه به قدر بال مگسی باشد، خداوند گناهان او را بیامرزد اگر چه به قدر کف دریا باشد.»
شخصی در مجلس بود انکار این حدیث کرد و گفت: این را عقل نمیپذیرد، و بحث درگرفت و بعد از آن متفرق شدیم.
همان شب در خواب دید که قیامت بر پا شده و مردم در زمینی هموار برانگیخته شدهاند،... گرما شدت یافت و تشنگی غالب گشت، هر طرف به طلب آب رفت نیافت، تا اینکه حوض بسیار بزرگ و پرابی را دید که آب آن از برف سردتر است. و در کنار آن دو مرد و یک زن سیاهپوش محزون ایستادهاند.
پرسید: ایشان کیستند؟ گفتند: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلام الله علیها).
گفت: چرا اینها سیاه پوشیدهاند و محزون هستند؟ گفتند: مگر امروز عاشورا نیست؟ اینها به همین خاطر محزون هستند.
گوید: نزدیک حضرت فاطمه(سلام الله علیها) رفتم و درخواست آب نمودم. آن حضرت رو به به من کردند و فرمودند: تو منکر فضل گریه بر نور چشم من حسین هستی؟ که او را از روی ظلم و دشمنی کشتند! خدا لعنت کند کشنده، و ستم کننده بر او، و کسی را که مانع شد از آشامیدن آب.
پس از خواب بیدار شد و از گفته خود پشیمان گشت و به سوی خدا توبه نمود
![](http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/ahna/8.gif)
از سید علی حسینی نقل شده که گفت: در مشهد مقدس روز عاشورا یکی از رفقا برای ما کتاب مقتل میخواند،به این حدیث رسید که حضرت باقر(علیهالسلام) فرمودند:
«هر کس در مصیبت حسین(علیهالسلام) اشک چشمش روان شود اگر چه به قدر بال مگسی باشد، خداوند گناهان او را بیامرزد اگر چه به قدر کف دریا باشد.»
شخصی در مجلس بود انکار این حدیث کرد و گفت: این را عقل نمیپذیرد، و بحث درگرفت و بعد از آن متفرق شدیم.
همان شب در خواب دید که قیامت بر پا شده و مردم در زمینی هموار برانگیخته شدهاند،... گرما شدت یافت و تشنگی غالب گشت، هر طرف به طلب آب رفت نیافت، تا اینکه حوض بسیار بزرگ و پرابی را دید که آب آن از برف سردتر است. و در کنار آن دو مرد و یک زن سیاهپوش محزون ایستادهاند.
پرسید: ایشان کیستند؟ گفتند: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلام الله علیها).
گفت: چرا اینها سیاه پوشیدهاند و محزون هستند؟ گفتند: مگر امروز عاشورا نیست؟ اینها به همین خاطر محزون هستند.
گوید: نزدیک حضرت فاطمه(سلام الله علیها) رفتم و درخواست آب نمودم. آن حضرت رو به به من کردند و فرمودند: تو منکر فضل گریه بر نور چشم من حسین هستی؟ که او را از روی ظلم و دشمنی کشتند! خدا لعنت کند کشنده، و ستم کننده بر او، و کسی را که مانع شد از آشامیدن آب.
پس از خواب بیدار شد و از گفته خود پشیمان گشت و به سوی خدا توبه نمود
![http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg](http://www.axgig.com/images/46102340277214272922.jpg)