«قصه غم»
جمعه 14 آذر 1393 12:26 PM
بیا ای مادر غم پرور من
به استقبال حال مضطر من
تو اینک در غیاب دلبر من
پذیرائی نما از لشکر من
کنار تربتت زینب رسیده
چه زینب که ایوب زمانم
منم زینب گل دامان زهرا
شدم آواره در این دشت و صحرا
منم زینب که گشتم جاودانه
منم زینب که خوردم تازیانه
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش