پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی یعقوبی فرزند شهید زینالعابدین یعقوبی [۱] در سال ۱۳۴۴ شمسی در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را تا دیپلم در این شهر ادامه داد و در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل شد؛ امّا بعد از مدتی از دانشگاه اخراج و عزلتنشینی را برگزید. شرایط سخت سالهای پایانی جنگ و گرفتاریهای زائد الوصف نیروهای متدیّن محل و شهادت تنی چند از برادران طلبه بسیجی، زمان مناسبی را برای برگزاری جلسات آموزش قرآن و اخلاق برای این مدعی دروغین فراهم آورد. هر چند به دلیل اعتراض بعضی از والدین و مخالفت روحانی مسجد، بساط این جلسات برچیده شد؛ اما جلسات او به طور خصوصی و در منزل بعضی از اعضای جلسه ادامه یافت. حاصل این جلسات و سخنرانیها بهصورت جزوههایی با عنوان «نظام عالم»، «نظام بشر»، «به سوی ظهور»، «بهشت ظهور» و نیز کتابی با نام «چهل شب با کاروان حسینی» منتشر شد. وی با تکیه بر پندارها (به قول خود دیدهها) عوامل ترور پدرش را پیشگویی کرده و به خاطر کذب بودن گفتههایش به مدت سه ماه و اندی در حبس بود و پس از اظهار ندامت، آزاد شد.
یعقوبی چنانکه خود نیز میگوید، فاقد هر گونه تخصص لازم برای استنباط از متون دینی میباشد: «اصلاً سواد حوزوی ندارم. کسی دو دقیقه با من صحبت کند متوجه میشود، در همان دو سه دقیقه اول و چه بسا با همان کلمات اول متوجه میشود که بنده اصلاً سواد حوزوی ندارم».[۲] این در حالی است که استنباط از آموزههای دینی و سخن گفتن در هر حوزهای از معارف دین نیازمند تخصص و مهارتهای لازم است. در قرآن کریم آنگاه که يوسف (علیه السلام) به عزیز مصر میگوید: «اجعلنی علی خزائن الأرض [یوسف/ ۵۵] مرا بر خزائن این سرزمین بگمار» از تخصص و آگاهی خویش سخن گفته و میگوید: «إنی حفیظ علیم [یوسف/ ۵۵] همانا من نگاهبانی (امین) و (کاردانی) آگاه به این کار هستم».
پیامبر اکرم نیز خرابی حاصل از انجام دادن کار بدون تخصص و آگاهی را بیشتر از اصلاح آن میداند و میفرماید: «مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُ [۳] هر کس بدون علم و تخصص، کاری انجام دهد، بیش از آنکه آباد کند، خراب میکند». از امام صادق (ع) نیز در این زمینه روایتی اینگونه نقل شده است: «از نظر من، فرق نمیکند که کار را به خائن واگذار کنم، یا به انسانی فاقد مهارت».[۴] از اینرو برداشت کسی که تخصص لازم را ندارد (به ویژه در حوزه مباحث دینی که اصطلاحاً با عنوان علوم حوزوی از آنها یاد میشود.[۵]) برای خود فرد و دیگران حجیت نداشته و در پیشگاه خداوند مورد عتاب و عقاب واقع میشود.[۶]
منابع:
[۱]. وی در سال ۱۳۶۱ وقتی که عوامل گروهک منافقین به بانک صادرات حمله کرده و با مردم درگیر شدند، توسط آنها به شهادت رسید.
[۲]. بنده را میبینید که بعضی وقتها کلمات را اشتباه میگویم، از همین جا نتیجه بگیرید که بنده امّی هستم. میبینید علوم تفسیری بلَد نیستم، میبینید علوم حدیثی بلَد نیستم، میبینید صرف و نحو را درست و حسابی بلَد نیستم، از اینجا نتیجه بگیرید که بنده به محبّت الهی پشیزی از این سوادهای امروزی را ندارم. از این سوادهایی که معمولاً ساخته این و آن است، اینها را خود آقایان در خلال این سالها ساختهاند... أصلاً سواد حوزوی ندارم... (چهل شب با کاروان حسینی، ص ۲۱۲).
[۳]. اصول کافی، ج ۱، ص ۵۵، ح ۳
[۴]. «ما ابالی الی مَنِ ائْتَمَنْتُ خائناً اَوْ مُضَیعاً». الحیاة، محمد رضا، محمد و علی حکیمی، مترجم: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ ش، ج ۵، ص ۵۴۰
[۵]. علوم حوزوی عبارتند از: علم صرف، علم نحو، علم معانیبیان، علم منطق، علم اصول، علم رجال، علم درایة الحدیث، علم قرائت، علم تفسیر و بعضی علوم دیگر.
[۶]. نقل از کتاب بیراهه، نوشته سعید صدری، ص ۱۰-۹.