فلسفه خمس
یک شنبه 2 آذر 1393 11:31 PM
خمس، نوعى تعدیل ثروت است كه انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى كه دارد و اعتمادى كه به او مىشود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن كاسته و بیست درصد از سودى كه مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالمترین، متّقىترین و بىهوسترین افراد مىپردازد تا او همچون وكیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مىبیند، هزینه كند.
فلسفه خمس
گرچه اسلام درآمدهایى را كه از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتكار، كمفروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مىآید، به شدّت حرام كرده و حكومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، امّا با این حال به دلایل تفاوتهاى حكیمانهاى كه خداوند میان انسانها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتكار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند كه از طریق مشروع نیز كسب كردهاند، و برخى افراد با درآمد كم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.
تمام نظامهاى بشرى براى كمدرآمدها به فكر چاره بودهاند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، كینه و حسادتِ كمدرآمدها نسبت به پردرآمدها شعلهور مىشود و شعلهاش ممكن است همه چیز را بسوزاند.
اسلام نیز كه مكتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشكل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده كه یكى از آنها، مسئله خمس است.
رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است كه حضرت على علیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى كه در مسجد از مردم تقاضاى كمك مىكرد و كسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا كرد و اشاره نكرد كه صبر كند و بعد از نماز به او كمك كند بلكه در حال ركوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیّكم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّكاة و هم راكعون» (سوره مائده، آیه 55)
خمس، نوعى تعدیل ثروت است كه انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى كه دارد و اعتمادى كه به او مىشود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن كاسته و بیست درصد از سودى كه مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالمترین، متّقىترین و بىهوسترین افراد مىپردازد تا او همچون وكیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مىبیند، هزینه كند.
این تعدیل ثروت از طریق خمس و زكات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، كفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرضالحسنه، قرار داده است.
تعدیل ثروت در بعضى از مكاتب اقتصادى همچون كمونیسم، از طریق نفى مالكیّت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مىگیرد كه در این نوع تعدیل هیچگونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.
آرى، از امتیازات اسلام آن است كه اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته است، همانگونه كه سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است. نماز جمعه با این كه یك عمل عبادى است، یك مانور سیاسى هم هست. اسلام حتّى در جهاد، به مسائل عاطفى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى نیز توجّه دقیق دارد.
این على بنابیطالب علیه السلام است كه در بحبوحه جنگ به خورشید نگاه مىكند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود! و فرزندش امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب مىخواند، بلكه به مستحبات نماز نیز از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و ... توجّه كامل دارد. و باز مىبینیم همین علىّ بنابیطالب علیهما السلام در وسط جنگ، وقتى یارانش آب را در ظرفى تَركدار براى او مىآورند، مىفرمایند: آشامیدن آب از ظرف تركدار مكروه است. (چه بسا ذرّات آلودهاى كه لابهلاى آن ترك باشد و آب را غیربهداشتى كند).
باز مىبینیم در وسط جنگ بعضى از حضرتش مىپرسند: نظر شما درباره فلانى و فلانى چیست؟ حضرت مىبیند پاسخ این سئوال سبب فتنه و تفرقه مىشود، سؤالكننده را توبیخ مىكند و اجازه نمىدهد امّتى كه به وحدت كلمه نیاز دارند دستخوش تفرقه شوند، و باز مىبینیم به هنگام جنگ، شخصى از على علیه السلام معناى توحید را مىپرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت مىشوند، حضرت مىفرمایند: جنگ ما براى توحید است و سپس توحید را براى او معنا مىكند.
به رزمندگان دستور مىدهد آب آشامیدنى دشمن را مسموم نكنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازى نكنید، به زنان و كودكان و سالمندان كارى نداشته باشید. در كجاى دنیا سراغ دارید كه جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینگونه با مسائل اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى، بهداشتى و عاطفى آمیخته باشد.
در نظام اسلامى رابطه میان مردم و رهبر الهى رابطه صلوات و درود است. به مردم فرمان مىدهد كه به پیامبرشان درود فرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» (سوره احزاب، آیه 56)
و به پیامبر نیز دستور مىدهد به پرداختكنندگان زكات صلوات و درود فرستد: «خُذ من اموالهم صدقة و صَلّ علیهم» (سوره توبه، آیه 103)
در اسلام، روزهایى عید نامیده شده است كه ضمن شادى و تبریك، رسیدگى به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانى در عید قربان و سیر كردن شكم گرسنگان در عید فطر از طریق زكات فطرة مورد توجّه است.
جامعیّت اسلام تا آنجاست كه حتّى خوردن و آشامیدن، هدفمند طرّاحى شده است.
در كنار جمله «كلوا» كه فرمانِ خوردن است، یكجا مىفرماید: «كلوا ... و لاتسرفوا» (سوره اعراف، آیه 31) در خوردن زیادهروى نكنید.
یكجا مىفرماید: «كلوا ... و اشكروا» (سوره بقره، آیه 172) به خاطر خوردن از خداوند تشكّر كنید.
یكجا مىفرماید: «كلوا ... و اعملوا صالحاً» (سوره مؤمنون، آیه 51) با قدرتى كه از غذاخوردن بدست مىآورید كار نیك انجام دهید.
یكجا مىگوید: «كلوا .... و لاتطغوا فیه» (سوره طه، آیه 81) از قدرتى كه به وسیله غذا بدست آوردهاید طغیان نكنید.
یكجا مىفرماید: «كلوا ... و آتوا حقّه» (سوره انعام، آیه 141) بخورید و حقّ آن را اداء كنید.
و یكجا مىفرماید: «فكلوا ... اطعموا» ( سوره حج، آیه 28) بخورید و به دیگران نیز اطعام كنید.
حتّى آنجا كه به زنبور عسل الهام مىكند شیره گل را بمك، دستور مىدهد كه عسل بساز، بنابراین اسلام، دین خوردن و خوابیدن نیست، بلكه خوردن و خوراندن و كار نیك انجام دادن و طغیان و زیادهروى نكردن است، و اینها همه با هم در نظر گرفته شده است. به راستی در كدام مكتب به این جامعیّت توجّه شده است؟
به هر حال دنیا مالیات مىگیرد و اسلام نیز خمس و زكات مىگیرد، اما حساب مالیاتهاى اسلامى از حساب انواع مالیاتهایى كه در دنیا گرفته مىشود و قوانین آن بافته و ساخته فكر بشرى است، جداست و در قوانین اسلامى به تمام ابعاد توجّه شده است.