قرضالحسنه، نمونهاى از انفاق
یک شنبه 2 آذر 1393 11:30 PM
اسلام برای از بین بردن اختلاف طبقاتی غیر عادلانهای که در اثر بیعدالتیهای اجتماعی در میان طبقه غنی و ضعیف پیدا شده، برنامه وسیعی در نظر گرفته است که تحریم رباخواری به طور مطلق، وجوب پرداخت مالیاتهای اسلامی از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق، وقف و قرضالحسنه قسمتی از این برنامه را تشکیل میدهد.
قرضالحسنه، نمونهاى از انفاق
من ذا الّذى یقرض اللّه قرضاً حسناً فیضاعفه له أضعافاً كثیرة ...( بقره/245، ترجمه: " کیست که به خدا قرض الحسنه ای دهد(و از اموالی که خداوند به اوبخشیده انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر کند؟...")
تعبیر كردن از انفاق در راه خدا به قرض، تعبیرى مجازى است و میان قرض اصطلاحى كه انسان چیزى را بدهد تا مثل آن بازگردانده شود و قرض دادن به خداوند از چند جهت تفاوت وجود دارد:
الف - قرض گرفتن انسان نشانهى احتیاج اوست، اما خداوند متعال محتاج نیست.
ب - مالى كه قرض گیرنده تحویل مىگیرد، ملك او حساب نمىشود، اما در قرض دادن به خدا مالى كه ما به او قرض مىدهیم، ملك واقعى اوست.
پس با توجه به تفاوتهاى ذکر شده، سرّ تعبیر به قرض از انفاق آن است كه كار خیر نزد خداوند ضایع نمىشود و همان گونه كه اداى قرض لازم است، خداوند در برابر انفاقها و كارهاى خیر، ثواب و پاداش عنایت مى فرماید. (فخر رازی، تفسیر کبیر، ج6، ص142)
خداوند براى ترغیب مۆمنان به انفاق، تعبیر به قرض دادن مى كند و این معنا همه ى موارد زیر را در بر مىگیرد؛ انفاقات واجب و مستحب مانند زكات و خمس و نفقهى واجب النفقه و صدقه ى مستحب و صله ى رحم و احسان به فقرا و ایتام و سادات و مصارف حج و زیارت و سوگوارى خاندان عصمت و طهارتعلیهم السلام و كمك به اهل علم و نشر كتب علمیّه و سایر مصارف خیریه كه هر یك در حدّ خود، عبادتى بزرگ و داراى ثواب بسیار است. (اطیب البیان، ج2، ص498)
خداوند انفاقى را كه در راه او انجام مىگیرد، قرض به خود قلمداد فرموده كه چند برابر آن باز گردانده خواهد شد و این مردم را نسبت به این كار تشویق مىكند. نكتهى كاربرد استفهام و عدم استعمال امر و فرمان، این است كه مخاطبان، سختى و مشقت امر را احساس نكنند. (قرائتی، محسن، هزار و یک نکته از قرآن)
اسلام برای از بین بردن اختلاف طبقاتی غیر عادلانهای که در اثر بیعدالتیهای اجتماعی در میان طبقه غنی و ضعیف پیدا شده، برنامه وسیعی در نظر گرفته است که تحریم رباخواری به طور مطلق، وجوب پرداخت مالیاتهای اسلامی از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق، وقف و قرضالحسنه قسمتی از این برنامه را تشکیل میدهد و از همه مهم تر زنده کردن روح ایمان و برادری در میان مسلمانان است.
پیامبر عالیقدر اسلام (صلی الله علیه و آله) در مقام مقایسه میان فقر و غنا و اینکه کدام یک برای سعادت انسان بهتر است، می فرماید:
«تهیدستی از ثروت بهتر است، مگر ثروت ثروتمندی که از مال خود، قرض اشخاص پریشان حال و مقروض را ادا کند و آنان را از زیر بار قرض و فشار زندگی نجات دهد و به مسلمانان بیبضاعت و گرفتار کمک کند».( بحارالانوار، ج72، ص56)
قرض الحسنه از عالی ترین برنامه های زندگی ساز مکتب اسلام است که قرآن در یک استعاره بسیار زیبا وام نیکویی را (که بدون منت و در نهایت اخلاص) به خویشاوندان، همسایگان، آشنایان و سایر بندگان خدا می پردازیم، پرداخت به خداوند وانمود می کند. شاید در بین عبادت هایی که برای تقرب انسان به خدا، تدوین شده، هیچ عبادتی به اندازه ی قرض الحسنه تقرب آفرین نباشد.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: هر که قرض بدهد، تا زمانی که قرض گیرنده قدرت بر اداء آن داشته باشد مال او در زکوة است، و خود او با ملائکه درنماز است، تا آن را بگیرد».(بحارالانوار، ج 103، ص 139، ح 4)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام مروی است که: «هر مۆمنی که به هر مۆمنی قرض بدهد از برای خدا، در هر آنی ثواب صدقه را دارد تا مال به او برسد.(من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 58، ح 1699)
و سرّ آن این است که در هر آنی می تواند آن را مطالبه کند و چون مطالبه نمی کند ثواب صدقه را دارد.
همچنین ایشان مى فرمایند: بر بالاى درهاى بهشت نوشته اند: صدقه ده برابر و قرض الحسنه هیجده برابر پاداش دارد.
بسـیار بودن درهاى بـهشت از آن روست كه هر گروهى از درى وارد شوند كه شایسته جایگاه آنان است.(بحارالانوار، ج 8، ص 181)
در آیه شریفه وَ مَا أَنفَقْتُم مِن شَىْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (سبا 39)
چند نكته قابل توجه در زمینه تشویق به انفاق است؛
الف. از هر چه بدهید قبول است؛ مِن شَىْءٍ.
ب. هر مقدار بدهید قبول است؛ مَا أَنفَقْتُم.
ج. خداوند جبران مىكند؛ فَهُوَ یُخْلِفُهُ.
د. به بهترین وجه جبران مىكند؛ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرّاً وَ عَلَانِیَهً .... (بقره 274)
اینكه قرآن چرا براى انفاق دو حالت آشكار و پنهان را بیان كرده است، مىتوان موارد زیر را احتمال داد؛
1ـ انفاقهاى واجب به طور آشكار و در ظاهر داده شود تا انسان متهم نشود كه از دادن آن خوددارى مىورزد و انفاقهاى مستحب به طور پنهانى و در نهان داده مىشود تا افراد متهم به ریا نشوند.
2ـ انفاق به مستمندان اگر موجب هتك حرمت آنان گردد، باید پنهانى داده شود، ولى اگر هتك حرمتى در كار نیست و یا موجب تشویق دیگران جهت انفاق شود، باید در آشكار انجام گیرد.
3ـ هیچ فرقى میان شب و روز و پنهان و آشكار نیست، بلكه قرآن با بیان این حالات مىخواهد بگوید كه در هیچ حالى مستمندان را از یاد نبرید و به هر كیفیتى شده آنان را از انفاق خود بهرهمند سازید.