پاسخ به:حدیث شماره 27: «اجتناب از غفلت و سرگرم شدن به دنيا»
جمعه 30 آبان 1393 3:55 PM
قسمت دوم سخنان استاد قرائتی در مورد غفلت:
حالا عوامل غفلت چیست؟ چطور میشود انسان غافل میشود.
1- تکاثر: چرا یک میلیارد، دو میلیون شد؟ دلار چند است؟ سکه چند است؟ دائم دنبال این است که من بیشتر دارم یا او بیشتر دارد. گاهی روی عدد سرشماری میکردند. گاهی او میگفت: «ما بهتریم» و گاهی او میگفت: «ما بهتریم». درگیر شدند و گفتند: آقا درگیر نشوید بشماریم، اینکه دعوا ندارد. (مثل اینكه دو نفر جر و بحث میكردند كه: «دندههای زن کمتر از مرد است» یکی میگفت: نه! یکی میگفت: بله! گفتند: «این كه دعوا ندارد، عمهات را بخوابان دندهاش را بشمار. ») فامیل «الف» و فامیل «ب» را شمردند. فامیل «ب» باخت. وقتی باخت حاشا کرد و گفت زنهای حامله را باید دو تا حساب کنیم. باز سرشماری کردند و باز هم فامیل «ب» باخت. گفتند: مردههای ما بیش تراند. برویم قبرستان قبر پدرانمان را هم بشماریم. رفتند قبرستان مرده شماری كردند.
آیه نازل شد كه به قدری شما سرگرم و غافل هستید که رفتید به مرده شماری افتادید؟ آدم اگر غافل نباشد ته سیگار جمع میکند؟ کبریت جمع میکند؟ آدم اگر غافل نباشد دلش را به این چیزها خوش میکند؟ یک عده افرادی دنبال جمع یک چیزهایی هستند و به یک چیزهایی مینازند که واقعاً آدم نمیفهمد.
2- اولاد و اموال: قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»(منافقون/9) روی بچهها و مال عد های غافل هستند.
3- تجارت: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»(نور/37). داد و ستد افراد را غافل میکند. اگر بازاریهای ما غافل نباشد تا میگویند: «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» باید بازار تعطیل شود. چون قرآن درباره «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ» میگوید: یک مشت آدم هست که تجارت اینها را از نماز باز نمیدارد. یعنی تا میگویند: «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» بازار تعطیل میشود. الان در خیابانها وقتی صدای اذان پخش میشود چند تا بازاری دکانش را میبندد؟ میگوید: وقت کاسبی است. بازاری که مغازهاش را موقع اذان تعطیل نمیکند، غافل است.
4- آرزو: «یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ»(حجر/3) غافل است و در عالم خیال است. ما لیسانسمان را میگیریم، بعد با فلان مورد ازدواج میکنیم، بعد هم چه میشود و چه میشود و. . در یک عالم خیالی است. روایات زیادی داریم کسانی آرزوهای طول و درازی دارند، غافل هستند و خیلی هم خطرناک است.
5- لهو الحدیث: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ»(لقمان/6) یکی از عوامل غفلت «لَهْوَ الْحَدیثِ» است یعنی یک حرفهایی که آدم را رشد نمیدهد. فیلم هم میتواند آدم را رشد بدهد. حالا اینجا حاشیه بزنم. شما دانشجوی صدا و سیما هستید. شما میتوانید وسیله رشد باشید. یکی از عواملی که مردم را از غفلت بیرون میآورد میتواند دانشگاه صدا و سیما باشد. صدا و سیما هم میتواند مردم را خراب کند و هم میتواند مردم را از خواب بیدار کند. شما دانشجویان صدا و سیما، هم میتوانید عامل غفلت باشید و هم میتوانید عامل ذکر و رشد باشید.
امیرالمؤمنین میفرماید: «إِنَّ الدُّنْیَا خَدَّاعَةٌ صَرَّاعَةٌ مَكَّارَةٌ غَرَّارَةٌ سَحَّارَةٌ»(أمالی طوسی، ص652) دنیا عجب شناسنامهای دارد. دنیا خدعه میکند و تو را به زمین میزند. تو دنیا را آباد نمیکنی. «صَرَّاعَةٌ» کلاه سرت میگذارد «مَكَّارَةٌ» تو را فریب میدهد «غَرَّارَةٌ» تو را به غرور وا میدارد. «سَحَّارَةٌ» تو را سحر و جادو میکند و وسیله غفلت است. قرآن نسبت به دنیا میگوید: «زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا»(طه/131) یعنی دنیا غنچه است. چرا قرآن به دنیا میگوید: «غنچه»؟ میخواهد بگوید این غنچه تا آخر برای هیچ کس باز نمیشود.
شاه رفت كه همه بگویند: «جاوید شاه» دید همه گفتند: «مرگ بر شاه» اصلا آب خوش از گلوی انسان پایین نمیرود تا میگویی خوب شب خراب شد.
یکی از عوامل غفلت «تسوین» به معنای تأخیر در اعمال است. (حالا باشد برای بعد) باخود میگوییم نماز بخوانم، در ذهنمان میاید كه «حالا اول وقت است و تا غروب وقت داریم. » آقا کمکی به جبهه کنیم « ببینیم که اگر کسی نرفت ما میرویم و كمك میكنیم» آقا به عیادت برویم «باشد برای بعد، دیر نمیشود» در هنگام انجام کار خیر، شیطان میاید و میگوید: «باشد برای بعد» و لذا وقتی آیه نازل شد: «ای گنه کارها! شما توبه کنید، من شما را میبخشم» شیطان یارانش را جمع کرد و گفت: «یک آیه نازل شد که تمام زحمتهای ما را هدر میدهد. ما عمری زحمت میکشیم که مردم را گنه كار کنیم، خدا آیه نازل كرده که اگر بیایید و صادقانه توبه کنید، من شما را میبخشم. » یکی از بچه شیطانها گفت: «غصه نخور! هر وقت انسان خواست توبه کند، میگوییم حالا زود است. » جوانی است، بگذار صفا کنیم پیر كه شدیم مسجد میرویم و. . . یعنی شیطان نمیگذارد که او تصمیم بگیرد.
- مفاسد غفلت:
آدم غافل جوانی خود را از دست میدهد و سنگدل میشود، اعمال خوبی دارد ولی به خاطر غافل شدنش اعمال خویش هدر میدهد. روی غفلت یک خورده باید حساسیت نشان بدهیم. چون باید ببینیم از چه باید غافل شویم و از چه چیزی نباید غافل شویم.
موارد غفلت:
1- غفلت از دشمن: در هیچ لحظهای نباید از دشمن غافل شد. حتی در قرآن داریم که در جنگ وقتی نماز میخوانید، اسلحه روی دستانتان باشد و نماز بخوانید. حتی آیهای در قرآن داریم که میفرماید همه با هم در وقت جنگ سر نماز نروید. در خط اول جبهه چهار نفر نماز بخوانند و چهار نفر نزدیك مرز باشند. مرزبانی یک عبادت است. حدیث داریم اگر کسی شب تا صبح لب مرز نخوابد و نگهبانی كند، به اندازه تمام افرادی که این طرف مرز هستند خدا به او اجر میدهد. که یک شب تا صبح پست داده است.
2- غفلت از عمر: جوانی ما کجا رفت؟ آیا پیش از این نمیتوانیم بالا بیاییم؟ شما عزیزانی که دانشجو یا محصل هستید بیش از این که هستید نمیتوانید باشید؟ اگر به من بگویید: «با چه سرعتی میدوی؟ » میگویم: «دو کیلومتر در ساعت» اما اگر یک گرگ دنبالم کند با سرعت30 کیلومتر در ساعت میدوم. یعنی پیداست 28 کیلومتر دیگر توان دویدن در من وجود دارد و من از این توان خودم غافل هستم.
3- غفلت از ناله مردم: آدم باید در بین مردم باشد و ببیند مردم چه میگویند. امیرالمؤمنین میگوید: «وَ لَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِیرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَیْكَ»(نهجالبلاغه، نامه 53) نکند نامه را دستت نرسانند؟ هر کس اگر نامهای دارد، آن را به خود من برساند. لا اقل خلاصهاش را به من بگوید که بدانم ناله مردم و حرف مردم چیست.
4- غفلت از آخرت: «نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ»(ص/26) از روز قیامت غافل است. قرآن میفرماید: آقایی که احتکار و کم فروشی میکنی «أَلا یَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظیمٍ»(مطففین/4) نمیدانی روز قیامت خدا گریبان تو را خواهد گرفت؟
یک روز پیامبر اسلام(ص) یک درهم داد به سلمان و یک درهم داد به ابوذر داد و گفت: بروید خرج کنید و بیایید. (البته این احادیث برای نمایش خوب است. چون از من پرسیدند: «آیا اسلام برای نمایش چیزی دارد؟ » من گفتم كه 15 حدیث پیدا كردم كه این داستان یکی از این حدیثها هست) رفتند و خرج کردند و فردا آمدند. دیدند پیامبر اجاق درست میکند. یک پایه نیم متری از یك سمت و پایه نیم متری دیگری از سمت دیگر قرار داد و یک تخته سنگ روی آن گذاشت. آتش روشن كرد و این تخته سنگ را خوب داغ کرد. مردم نگاه میكردند تا ببینند پیامبر چه میکند. بعد به سلمان گفت: روی این سنگ بایست و بگو كه چه با آن پول چه کردی. سلمان بدون کفش روی تخته سنگ رفت و گفت كه با پولش چه کرده است. خلاصه پایش سوخت و پایین آمد. ابوذر رفت و جواب داد و پایین آمد و پای او هم سوخت. حالا این نمایش را پیامبر برای چه اجرا کرد؟ پیامبر با این نمایش و با این فیلم چه چیزی میخواست بگوید؟
(می گویند یک کسی رفته بود عراق برگشت. گفتند: تو در عراق بودی عربی یاد گرفتی؟ گفت: بله! گفتند: خوب عراقیها به گاو چه میگویند؟ گفت: میگویند: «بقر» گفتند: به گوساله چه میگویند؟ گفت: به گوساله چیزی نمیگویند. صبر میکنند بزرگ که شد میگویند: «بقر»)
پیامبر بعد از نمایش گفت: ای سلمان وای ابوذر! همینطور که جواب یک درهم، روی سنگ داغ مشکل بود، روز قیامت باید همینطور روی زمین داغ قیامت جواب درآمد هایتان را بدهید. یعنی برای غفلت زدایی پیامبر دست به اجاق سازی و ایجاد یک نمایش كرد.
در سوریه و مکه حاجیها به هم میرسیدند و میگفتند: شما چه وقت آمدید؟ با کدام کاروان آمدید؟ در بهشت هم به هم میرسند و میگویند: شما با کدام کاروان آمدید؟ چطور شد شما اهل بهشت شدید؟ یکی از آیهها این است كه قرآن میفرماید: «قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فی أَهْلِنا مُشْفِقینَ»(طور/26). علت اینکه ما بهشتی شدیم این است که ما نسبت به بچه هایمان غافل نبودیم. حالا بگذار بچهها هر وقت خواستند، میآیند. یا اینكه بگذار تا هر وقت خواستند در کوچه بازی کنند. گاهی وقتها برای اینکه خودش بخوابد، به بچهاش میگوید: «به کوچه برو» یعنی خواب خودش به بچهاش ترجیح دارد.
غفلتهای استثنایی هم داریم. ماه رجب یک امتیازی است. ماه شعبان یک امتیازی است. ماه رمضان یک امتیازی است. جوانی یک امتیازی است. آدم از فرصتهای استثنایی غافل میشود.
مثلا شب 21 ماه رمضان است و این آقا در خیابان فوتبال بازی میکند.
غفلت از هدف هم خیلی مهم است. آقا یک زنجیر 40 سانتی دست گرفته و دائم میچرخاند. امام میفرماید: «یَا غَفْلَتِی عَمَّا یُرَادُ بِی»(صحیفه سجادیه، دعاى 53) پناه به خدا میبرم از اینکه هدف را گم کنم.
و اما دنیا دنیای غفلت است. کشورها چقدر روی ورزش سرمایه گذاری میکنند؟ البته حالا ما هم برای اینکه از قافله عقب نمانیم. المپیک و بازیهای آسیایی و نمیدانم چه داریم. این کارها را میکنیم برای اینکه از قافله عقب نمانیم و در این زمینهها عزت خودمان را از دست ندهیم. بعضی وقتها هم بچههای ما میروند و شیرین کاری میکنند که برای جمهوری اسلامی عزت است. آنچه برای جمهوری اسلامی عزت است و آنچه برای تفریح است، بجاست. اما آن اندازه که این آقازاده آنقدر سرگرم بازی شود که آخر سال 16 تا تجدیدی آورد، غفلت این است.
همه دنیا جوان هایش مینشینند تا ببینند مثلاً توپ بلژیک کجا میرود. اما نمیفهمند كه جوانی خودشان کجا میرود. اگر خسته شدید بلند شوید و بازی کنید اما بازی که به شمار انرژی بدهد. یعنی بیایید و یک کار مفید انجام بدهید.
قرآن قصههای زیادی دارد. ما خیال نکنیم كه قصههای قرآن مال 2-3 هزار سال پیش است. در قرآن داریم كه یوسفی بود. (همه شما یوسف هستید) او را بردند و به چاه انداختند. برای جوبسازی و توجیه كارشان پیراهن یوسف را با خون آغشته کردند تا بگویند گرگ پار هاش کرده است. وقتی خواستند یوسف را ببرند، گفتند: «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»(یوسف/12). ما یوسف را حفظ میکنیم «وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ»(یوسف/11) ما خیرخواه او هستیم. اما همینها که خیرخواه و محافظ بودند یوسف را بردند و. . .
وقتی قرآن میگوید «یوسفی بود» یعنی تو جوان یوسف هستی. «یوسف را بردند» یعنی تو را میبرند. به اسم بازی یوسف را بردند، یعنی تو را هم با توجیه و جوسازی میبرند. اصلاً قصه یوسف مال من است. اگر این طور نباشد که قرآن یک کتاب قدیمی میشود. اگر قرآن را با زندگیت تطبیق نکنی، یک کتاب برای چند هزار سال پیش میشود و هیچ نقشی برای ما ندارد.
این که امام میگوید قرآن کتاب تربیتی است یعنی هر چه خواندی با خودت مطابقت بده.
هدف ما چیست؟ جایگاه ورزش چقدر است؟ جایگاه فیزیک چقدر است؟ جایگاه نقاشی چقدر است؟ برای هر چیزی یک حسابی باز کنیم.
بطور خلاصه بحث ما این بود که انسان گاهی یادش میرود که کجای کار است. این همه کتابهای مفید وجود دارد و او به کتابهای غیر مفید سرگرم است. این همه دانشمند اطراف او هستند و او با آدمهای بیسواد رفیق است. این همه کارهای مفید میتواند انجام بدهد، نمیدانم بر میدارند با نخ قرقره یک شکل هندسی درست میکنند و. . . چه چیزی گیرت آمد؟ شما این زحمتی که کشیدی اگر روی یک بلوز میکشیدی برای یک برهنه یک بلوزی بافته بودی. اگر روی قالی روزی یک ساعت دو ساعت کار میکردی، آخر سال 30-40 هزار تومان در آمد داشتی. گاهی وقتها کار هایمان کاذب است. ببینید دنیا بازار است و ما مجبوریم جوانی خود را در این بازار بفروشم لااقل مفت نفروشیم. امیرالمؤمنین(ع) میگوید: قیمت شما بهشت است، ارزان خودتان را نفروشید.
زمان شاه در اتوبوس نشسته بودم. یک کسی میخواست مرا مسخره کند. گفت: آقای راننده! گفت: بله! گفت: جناب شیخ تشریف دارند. موسیقی را برای آقا روشن کنید و میخواست با این کار مرا ناراحت کند. من فکر کردم الان باید چه کرد؟ همینطور که فکر میکردم به من گفت: آقای شیخ! گفتم: بله! گفت: از موسیقی خوشحالی؟ گفتم: من یک چیز دیگر به شما بگویم. من کار به حلال و حرامی آن ندارم. من میگویم این که میخواند کیست؟ (در زمان شاه معمولاً رقاصهها میخواندند) گفتم: من خودم دانشمند نیستم. اما در راه دانشمند شدن هستم. شاگرد دانشمندان هستم. آیا ارزش دارد که من مغزم را در اختیار این رقاصه بگذارم یا نه؟ شما اگر یک نوار 100 تومانی بخری، حاضری رویش صدای گربه ضبط کنی؟ نوار مغز من چه گناهی كرده كه این چیزها رویش ضبط شود. من نمیخواهم مغزم را در اختیار رقاصه بگذارم. گیرم موسیقی حلال باشد. من حیف هستم.
قرآن به غافلین میگوید: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»(اعراف/179) بعد در ادامه میگوید: «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(اعراف/179) آنجایی هم که غفلت خوب است، تغافل است. گاهی وقتها پدر باید وقتی عیبی در بچهاش میبیند، بروی خودش نیاورد. چون حدیث داریم معلم خوب و مدیر خوب کسی است که گاهی هم وقتی عیب طرف را فهمید، بروی او نیاورد. یعنی بنا را بگذارد روی نشیدن. در مسائل تربیتی و مدیریتی گاهی تغافل خوب است.
گفتیم اگر کسی نمازهایش را اول وقت بخواند دیگر جزء غافلین نیست و دیگر اینکه وقت خواب 10 تا آیه بخوانید كه اگر كسی قبل از خواب ده آیه قرآن بخواند دیگر جزء غافلین نیست و آنچه كه بر سر ما میاید و آنچه را كه از دست میدهیم، بر اثر غفلت است.
خدایا! ما را از اینکه از دشمن خود غافل شویم، از اینكه از جوانیمان غافل شویم، از امکاناتی که موجود است غافل شویم، خدایا ما را از غافلین قرار نده.