پاسخ به:مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان
شنبه 1 آذر 1393 11:43 AM
اتفاق و وحدت از مقدماتي است كه ريشه و اساس انسجام و پويايي يك جامعه و نظام را تشكيل داده و رمز ماندگاري آن ميباشد . از آنجا كه يكي از آرمانهاي مهم اسلام، وحدت و انسجام بين مسلمين است و اين امر امروز بين مسلمانان جهان از مهمترين ضرورتها براي حضور و ايستادگي در رويارويي تمدّنها به حساب ميآيد از طرف ديگر تفرقه و اختلاف هويّت جامعة اسلامي را تهديد ميكند و بر اساس فرمودة امير المؤمنين علي(ع) در گذشته و آيندة جهان، هيچ ملتي با تفرقه و اختلاف به سعادت و رفاه نرسيده و نخواهد رسيد . لذا براي مواجهه با زورگويان و غاصبان و مبارزه با سياستهاي استبدادي و استعماري و رسيدن به زندگي خوب و موفق و پيشرفت مادي و معنوي و رفع همة نيازها ، اتحاد ضروري است طبق فرمايش امير المؤمنين(ع) اتحاد و وحدت يك امر فطري و طبيعي است و انسان با روحية نوع دوستي پديد آمده است . بنابر اين آنچه كه بايد ريشه يابي شود «تفرقه و اختلاف» است، زيرا كه اتحاد ريشه در فطرت انسان دارد.
الف - علل اختلاف و تفرقه در اجتماع
تاريخ اسلام پر است از جنگهاي طايفه اي و فرقه اي، چه خونهاي پاكي كه در اين راه به زمين ريخته نشد؟ چه نيروهاي تأثير گذار و عظيمي كه در اين راه به هدر نرفت وچه شكست و نكبتي كه از اين راه عائد اسلام و مسلمين نگرديد؟ بنا بر اين اگر اين همه نيروهاي جوامع اسلامي در طول تاريخ در باطلاق حزب بازيها و دسته بنديهاي سياسي، جغرافيايي، مذهبي و فرقه اي به هدر نمي رفت و صرف پيشرفت فرهنگي، اقتصادي، جغرافيايي و انساني ميشد، هم اكنون دنيا چهرة ديگري داشت و زندگاني مسلمانها به گونة ديگري رقم ميخورد و مردم با داشتن وحدت كلمه به اوج قدرت و عظمت دست مييافتند و قلّه هاي رفيع علم ، ترقي و تكامل را ميپيمودند. و اين همه ذلت و زبوني دامنگير مسلمين نميشد. پس فرقه گرايي افراطي و حزب بازيهاي هوس آلود به طور قطع يكي از عوامل بنيادي و ريشه اي عقب ماندگي فرهنگي و اجتماعي مسلمين به شمار ميرود .از آنجا كه در زندگي اجتماعي انسانها گاه در شرائط و موقعيّتهايي اصطكاك منافع به وجود ميآيد كه پيدايش اهداف و منافع جديد و حركت هر گروه ، فرقه، دسته و حزب به دنبال يكي از آن اهداف، اختلافات، نزاعها و كشمكشها را به دنبال خواهد داشت، به وجود آمدن اختلاف و تفرقه در ميان افراد جامعه و چه بسا ايجاد احزاب و دسته بنديهاي گوناگون سر انجام باعث ضعف، انحطاط و به قهقرا گرائيدن آن جامعه مي گردد.
تفرقه و اختلاف كه بعضاً ناشي از نوع تفكر گروهها، فرقه ها و احزاب ميباشد، ممكن است در جنبه هاي سياسي، اعتقادي، مذهبي و يا مسائلي از اين قبيل ظهور و بروز كند . اما آنچه سزاوار و شايسته است مورد بحث و بررسي قرار گيرد اينست كه چه علل و عوامل ريشه اي و بنيادي باعث ايجاد و عموماً سبب پيدايش تفكرات گوناگون و متضاد مي گردد . به جاست كه علل و عوامل تفرقه را در كلام و سخنان گهر بار شخصيّت دوم جهان اسلام حضرت علي(ع) كه مورد قبول عامة مسلمين است جستجو ومورد ارزيابي قرار دهيم .
1 - خود محوري و پيروي از هوا و هوس
حضرت در خطبة 113 نهج البلاغه ميفرمايند: «وانّما انتم اخوان علي دين الله مافرّق بينكم الا خبث السرائر، و سوء الضمائر فلا توازرون و لاتناصحون، و لا تباذلون و لاتوادّون» همانا شما برادران ديني يكديگريد، چيزي جز درون پليد و نيّت زشت شمارا از هم جدا نساخته است نه يكديگر را ياري مي دهيد و نه خير خواه يكديگريد و نه چيزي به يكديگر مي بخشيد و نه با يكديگر دوستي مي كنيد .
بايد ديد و بررسي كرد كه ناپاكيهاي دروني ، عقده ها و كينه ها كه ريشه اي اختلافات و تفرقه هستند از كجا نشأت مي گيرند ؟ از ديدگاه ايشان مبدأ عقده ها، كينه ها و ناپاكيهاي دروني، هوسراني ها و سود جوييهاي فردي است و لذا در خطبة 50 ميفرمايند: «انما بدء وقوع الفتن اهواءٌ تتّبع» همانا مبدأ وقوع فتنه ها هوسهايي است كه مورد اطاعت و پيروي قرار مي گيرند. و در سخني ديگر ميفرمايند: «الهواء أُسّ المحن» هوس، اساس و ريشة همة محنتها و رنجهاست .در اين فقره از خطبة نهج البلاغه(انّما بدءُ وقوعِ الفِتن اهواءٌ تُتبع، و احكام تبتدع، يخالف فيها كتاب الله، و يتولّي عليها رجالٌ رجالاً علي غير دين الله... به سه عامل اساسي از عوامل اختلاف و تفرقه اشاره شده است .
1/1 – پيروي از هوا و هوس
1/2 – بر خلاف دستور خدا حكم صادر كردن
1/3 – حاكميّت افراد ناشايسته
همواره آغاز پيدايش فتنه ها و اختلافات، پيروي از هوسهاي آلوده و احكام و قوانين اختراعي است ، احكامي كه با كتاب خدا مخالفت دارد ، و جمعي بر خلاف آيين حق حكومت مي كنند و به حمايت از آن قوانين مجعول بر مي خيزند .
2 - وسوسه و اغواء شيطان
امير المؤمنين(ع) در خطبة 192 نهج البلاغه از اغواء شيطان به عنوان يكي ديگر از عوامل بروز اختلاف و تفرقه ياد نموده ميفرمايند: شيطان بزرگترين مانع براي دينداري و زيانبارترين و آتش افروز ترين فرد براي دنياي شماست. در خطبة 121 آمده است: «انّ الشيطان سنّي لكم طرقه و يريد ان يحلّ دينكم عقدةً عقدةً و يعطيكم بالجماعة الفرقة، و بالفرقة الفتنة. فاصدفوا عن نزغاته و نفثاته» همانا شيطان راه خودرا بر شما هموار ميكند و ميخواهد با گسستن گره هاي همبستگي و ايجاد اختلاف در صف متحد شما؛ در دين شما تفرقه ايجاد نمايد و در نتيجة تفرقه ، فتنه، آشوب و فساد در جامعه پديد آورد بنابراين ضروري است كه شما با وسوسه ها و افسونهاي او پيكار و مبارزه كنيد . خداوند در قرآن عنوان شيطان را هم درمورد انسانهايي كه در صدد اغواء و به دام انداختن همنوعان خويشند، به كار مي برد و هم در مورد موجوداتي غيبي كه در دل آدمي سكني گزيده و وسوسه ميكنند .
به هر حال امروز شياطين اطراف ما كه در صدد ايجاد تفرقه ميان جوامع اسلامي است از طريق خود محوريها و هواپرستيها، جاه طلبي و فرقه گرايي، تحريك به ايجاد تفرقه و شكاف در ميان جوامع اسلامي مي كنند. برماست كه با تدبير عقل و درايت، شياطين اطراف خودرا شناخته و با اتكاء به كلام وحي كه ميفرمايد: «انّ كيد الشيطان كان ضعيفاً با دسیسه هاي آنها به مبارزه برخيزيم .
3 - ناداني و جهل متقابل
يكي از عوامل اصلي تفرقه بين مسلمانان و مرض مزمن و عامل عمدة بسياري از بدبختيها، ناداني و جهل آنان نسبت به هم و نسبت به اسلام راستين، جهل به اشتراكات، جهل به تاريخ اسلام و مذاهب و جهل به عقائد و احكام مذاهب اسلامي است .امام علي(ع) در خطبة اول نهج البلاغه، جهل و ناداني وگمراهي را يكي از عوامل تفرقه و تشتت مردم و داشتن فرقه و مذاهب گوناگون ميشمارند كه بعثت نبي مكرّم اسلام(ص) و رهبري و رسالت آن بزرگوار ، بارفع اين موانع مهم، توحيد و يگانگي، وحدت و الفت را براي آنها به ارمغان آورد «واهل الارض يومئذ ملل متفرّقة و اهواء منتشرة و طرائق متشتتة، بين مشبه لله بخلقه، او ملحد في اسمه، او مشير الي غيره، فهداهم به من الضلالة و انقذهم بمكانه من الجهالة ...
4 - جدا كردن دين از سياست يا سكولاريزم
در لحظات آخر عمر بابركت پيامبر اكرم(ص) و بعد از رحلت آن بزرگوار با جدايي انداختن بين قرآن و عترت طاهره، انحراف و انحطاط بين مسلمين آغاز شد . بر مبنا و اساس اين انحراف و انحطاط است كه استاد مطهّري(ره)، معتقدند كه بزرگترين ضربه وقتي به پيكر اسلام وارد شد كه سياست از ديانت جداگشته و منفك شد ايشان همچنين معتقدند كه نسبت سياست و ديانت بايكديگر نسبت (روح و بدن) و (مغز و پوسته) است.
آري جدايي دين از سياست يكي از مهمترين انحرافات عقيدتي، سياسي و از علل عمدة تفرقه، اختلاف و پراكندگي مسلمين است. پيدايش چنين ترز تفكر راه را براي حاكميّت زور، سلطه، استبداد و استعمارهموار نموده و سبب ايجاد تفرقه و اختلافات سياسي و به وجود آمدن فرقه هاي ديني و مذهبي و به طور كل تجزيه و پراكندگي مسلمين گرديد .
5 - دورشدن از اسلام ناب و قرآن
دوري و فاصله گرفتن از حقيقت اسلام و داخل كردن خرافات و بدعتها در باورهاي مردم مسلمان، عدم توجه به بعضي از اصول دين و چسبيدن به بعضي از فروعات، يكي ديگر از عوامل اختلاف و تفرقه است اين دوري از اسلام ناب و قرآن مشكل عمدة مسلمين است اگر مسلمين به اوامر و نواهي خدا عمل ميكردند و فرمان«واعتصموا بحبل الله جميعاً و لاتفرّقوا» را با جان و دل پذيرا ميگشتند، و زندگي فردي و اجتماعي خود را بر آن تطابق ميدادند، همة مشكلات سياسي، اجتماعي، اقتصادي ، فرهنگي و ديگر مشكلاتشان رفع ميشد و هيچ قدرتي نمي توانست با آنها مقابله كند و بين آنها تشتّت و پراكندگي ايجاد نمايد.
اولين كسي كه در دوران معاصر بادرك شرائط و اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهان اسلام، نداي وحدت سرداد و داعي اين اصل بزرگ اسلامي و قرآني بود، مرحوم سيّد جمال الدين افغاني است كه با مقايسة گذشته و حال مسلمين از نظر عقيده و عمل ميگويد: «مسلمانان در صدر اسلام به واسطة اعتقاد به اسلام اصيل كه احكام آن دقيق و اصولش نيرومند و قواعدش محكم و دستوراتش همة امور زندگي فردي و اجتماعي را شامل بود، با هم وحدت كلام داشتند و بلاد اسلامي و مسلمين در راه نيرومندي و عظمت گام مي نهادند، اما با راه يافتن خلل در اركان هستي امت اسلامي و نزول آن از مقام شامخش و كنار گذاردن قواعد پابرجاي آن ، بدعتهاي ناروا ميان آنان به وجود آمد ...
ايشان راه حل مشكلات و نابسامانيهاي جوامع اسلامي را در وحدت اسلامي ، بازگشت به قرآن و اصلاح تفكر ديني و پيراستن خرافه ها از عقايد و باورهاي مسلمانان مي دانست بعد از ايشان عدّة از انديشمندان از مروّجان افكار و انديشه هاي وحدت گرايانة او بودند از جمله در عصر حاضر حضرت امام خميني(ره) يكي از مهمترين و موفّقترين مناديان وحدت و اتحاد بود . آن بزرگوار در اين رابطه ميفرمايد: «اينجانب باتمام توان ، در حصول وحدت همة اقشار ملّت مسلمان كوشش كرده و ميكنم و از خداوند متعال در اين امر بسيار مهم كه هستي ملّت بدان پيوسته است استمداد مي نمايم» بدون شك ايشان در راستاي انديشه و تفكر وحدت ملي و انسجام اسلامي در بخشي از جهان اسلام، به خصوص وحدت اسلامي و ملي پيروان مذاهب مختلف در ايران، نقش مهمي ايفا كرده و موفّق بودند.