قوای ذهنی نه فقط تعطیل نمیشود که دائما به شناسایی امیال منفی و هرس درون مشغول است. کار ذهن در مراحل ابتدایی سلوک، کمک به پیراستن درون است و در مراحل بالاتر که کار سالک از پیرایش درون به آرایش روح میرسد و سالک با افزودن به ذخایر معنوی خود به مراتب فنا نزدیک میشود؛ قوای ذهنی با تفکر و تامل بر آیات افاقی و انفسی ایفای نقش میکنند و در مقامات بالاتر با تامل بر اسماء و صفات حق به عروج روح کمک مینماید. نتیجه اینکه در این مدل آشفتگی ذهنی از ابتدا شکل نمیگیرد و انرژی ذهن از آنجا که بکارگیری میشود؛ و قوه ذهن بیکار نیست، ذهن، پذیرای خطورات و وسوسهها نخواهد بود. علی ( علیه السلام ) فرموده است: طوبی لمن شَغَلَه عیبِهُ عن عیوب الناس؛ خوش به حال کسی که پرداختن به خود، او را از مشغول شدن به دیگران بازداشته است. (1)