بدبيني آفت دوست داشتن
پنج شنبه 22 آبان 1393 5:43 PM
آنچه که زندگي انسان را از ساير حيوانات متمايز مي کند و به آن رونق و حرکت و تکامل مي بخشد، روحيه همکاري گروهي است و اين در صورتي امکان پذير است که اعتماد و خوش بيني بر همگان حاکم باشد و افراد به دور از هرگونه سو»ظن و بدگماني باشند ، چراکه سوءظن اساس اعتماد متقابل را درهم مي کوبد ، پيوندهاي تعاون را از ميان برداشته و روحيه اجتماعي بودن را تضعيف مي کند.
در جمعي که ديدگاه هاي منفي و گمانه زني هاي بي دليل در مورد ديگران امري رايج و عادي در اذهان عموم افراد باشد، دوستي و الفت از ميان آنها رخت برمي بندد و حجم غيبت به سبب بدگماني افزايش مي يابد.
در زندگي فردي نيز اگر انسان با افکار منفي يعني احساس ناتواني و خودکم بيني همراه باشد در حقيقت سيستم دفاعي خود را عليه خويش فعال نموده و زمينه ساز شکست دروني خويشتن مي شود ، بعبارت ديگر همه ما اگر بطور مداوم انديشه ها و افکار منفي را در سر بپرورانيم و از کاه، کوهي بسازيم و تمام رفتارهاي ديگران را حمل بر دشمني و تحقير نماييم، به تدريج اين افکار منفي بر ما مسلط مي شود و ناخود آگاه بخش عظيمي از توانايي هاي بالقوه و بالفعل خود را هدر مي دهيم و در نتيجه بي حوصله، افسرده، عصبي و ناتوان مي شويم، همه چيز و همه کس در نگاه ما منفي، غم انگيز و نااميدکننده خواهد بود و از آنچه داريم هيچ لذتي نمي بريم و احساس خوبي هم نداريم.
بنابراين، بدبيني سرچشمه همه ناراحتي هاي روحي و رواني و موجب اضطراب و نگراني است و شخص بدبين، بيشتر از ديگران غمگين، خود خور و ناراحت است و بعلت گمان هاي بدي که درباره اشخاص و پديده ها دارد، بسيار در رنج و عذاب دروني است.
بدبيني بزرگترين مانع همکاري هاي اجتماعي، اتحاد و پيوستگي دل هاست و سبب گوشه گيري، تکروي و خودخواهي انسان ها مي شود.
در نتيجه از همنشيني با دوستان و رفت وآمدهاي مفيد اجتناب مي ورزد و به تنهايي و عزلت بيشتر تمايل دارد و از شادي و نشاط روحي بي بهره است و شايد کار به جايي برسد که از همه کس و همه چيز هراس پيدا مي کند و هر تحرکي را از سوي هر کس به ضرر خود مي بيند و چنين تصور مي کند که همگان کمر به نابودي و حذف او بسته اند.
انسان بدگمان در اثر دوري از معاشرت هاي سودمند و فاصله گرفتن از ديگران، از تکامل و رشد فکري باز مي ماند و هميشه تنهاست و از تنهايي رنج مي برد و از کمترين صفاي روحي برخوردار نيست. آنکه زندگي اش همراه با سوءظن است هميشه در دل به بدگويي و غيبت ديگران مشغول و از اين جهت است که برخي از علماي اخلاق از سوء ظن بعنوان «غيبت قلبي و باطني» نام برده اند.
همچنين در جمعي که ديدگاه هاي منفي و گمانه زني هاي بي دليل در مورد ديگران امري رايج و عادي در اذهان عموم افراد باشد، دوستي و الفت از ميان آنها رخت برمي بندد و حجم غيبت به سبب بدگماني افزايش مي يابد. بدگماني و سوءظن نوعي ستمگري در حق ديگران است و باعث افزايش ترس ميان آحاد جامعه مي شود زيرا مردم پيوسته در هراس مي باشند که مبادا بي دليل در معرض اتهام قرار بگيرند و آبروي شان به مخاطره بيفتد. پس بدبيني بزرگترين مانع همکاري هاي اجتماعي، اتحاد و پيوستگي دل هاست و سبب گوشه گيري، تکروي و خودخواهي انسان ها مي شود وچه بسا افراد ارزنده اي که مي توانستند منشا کارهاي مهم و ارزشمند باشند، اما براثر بدگماني خود يا بدگماني ديگران نسبت به آنها از پيشرفت و ترقي بازمانده اند.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.