گوشت شتر قربانی
چهارشنبه 21 آبان 1393 11:25 AM
تجاوز و تعدی به حقوق دیگران را در عرف اصطلاح با ظلم و ستم میخوانند؛ ولی هرگاه این تجاوز به صورت چپاول و تاراج انجام پذیرد فی المثل اموال افراد ضعیف یا جمعیت و یا دولت را آنچنان به یغما ببرند که نه از تاک و نه از تاک نشان اثری باقی بماند، در این صورت اصطلاحا گفته میشود: «مگر گوشت شتر قربانی است.»
باید دید گوشت شتر قربانی چه خواص و مزایایی داشته که به صورت ضرب المثل در آمده است ؟
در باور مسلمانان «عید قربان» یا «عید اضحی» یادگار حضرت ابراهیم خلیل و تصمیم وی در قربانی کردن فرزندش حضرت اسماعیل است که به فرمان الهی گوسفندی را به جای اسماعیل قربانی کرد.
روز عید قربان روز دهم ذیحجهی هر سال هنگام انجام مناسک در «منی» است. در این روز زائران کعبه و هر مسلمان مستطیعی موظف است به فرا خور تمکن و قدرت مالی گاو یا گوسفند و یا اقلا مرغی را قربانی و در راه خدا انفاق کند.
به طوری که از مندرجات کتب تاریخی استنباط گردید شتر قربانی به شکلی که مورد بحث است از زمان سلاطین صفویه در ایران معمول گردید و سیاح ایتالیایی «پیتر ودولاواله» که معاصر «شاه عباس کبیر» بود در این زمینه مینویسد:
«... اکنون به شرح شتر قربانی که در این روزهای اخیر ناظر آن بودم میپردازم. نهم دسامبر امسال مصادف با عید قربان بود که عید پاک مسلمانان است. قربانی بدین ترتیب انجام میشود که سه روز قبل از عید یک شتر ماده را در حالی که به گل بنفشه و گلهای دیگر و حتی سبزی و برگ و شاخههای گل زینت داده بودند در شهر میگردانند و برای او نقاره و طبق و شیپور میزنند و یک نفر ملا یعنی روحانی مسلمانها نیز گاهگاه اشعاری میخواند و سخنان دینی بر زبان جاری میسازد. ... هرجا این شتر میگذرد مردم دور او جمع میشوند و دستهای از پشم او را به عنوان تبریک و تیمن میکنند و حفظ میکنند ... این جریان سه روز به طول میانجامد. سپس در روز عید، صبح خیلی زود یعنی قبل از سر زدن آفتاب بعد از نماز صبحگاهی تمام سران و بزرگان حتی خود شاه هرجا که هست با جمع کثیری از مردم، از هر طبقه و دسته، جمعی سوار و جمعی پیاده در محلی خارج از شهر، مثلا در اصفهان در محلی که اقلا دو میل با دیوار شهر فاصله دارد، با سلام و صلوات و سر و صدا جمع میشوند. ... در آنجا حلقهی بزرگی مرکب از تماشاچیان تشکیل میشود که افراد سرشناس سوار بر اسب در وصف اول آن قرار دارند و به همین ترتیب پیاده و سواره طبقات مختلف در پشت آن قرار گرفتهاند و در این سه روز همه سعی میکنند بهترین لباسهای خود را به تن کنند. ... جماعت بیصبرانه در انتظار باقی میمانند تا اینکه حیوان با همان تشریفات از راه برسد و قبلا نیز حیوان را در طویلترین خیابانهای شهر گردانیدهاند چون در مشرق زمین پنجره رو به خیابان وجود ندارد مردم از بالای درب خانهها و دکانها و دیوار باغها منظرهی گذشتن او را تماشا کردهاند. ... در جلو یک نفر نیزهای را حمل میکند که دارای نوک تیز و درخشانی است و بعدا برای کشتن حیوان مورد استفاده قرار خواهد گرفت. وقتی دستهای به محل مورد نظر میرسد به محوطهای که به همین منظور در وسط جمعیت خالی مانده است هدایت میشود و از محلههای مختلف نیز عدهای با اسب و عدهای پیاده و هه چماق به دست در آنجا حضور دارند که پس از انجام قربانی بلافاصله با قلدری قطعهی بزرگی از لاشه را طبق آداب و رسوم به محلهی خود ببرند. در موقع عبور حیوان از وسط جمعیت مردم بیش از پیش پشم او را میکنند و بعد هر کسی در جایی قرار میگیرد و منتظر عاقبت کار میشود. ... البته من نتوانستم به خوبی این جریان را ببینم ولی قبلا شنیده بودم با عنوانترین فرد حاضر باید حیوان را بکشد و دیدم که «حیدر سلطان» یعنی نگهبان حرمسرای شاه که با لباس فاخر رو به روی اسب تزیین شدهای قرار گرفته بود نیزهای را طوری به دست گرفت که نوک تیزش رو به عقب بوده و به ترتیبی ایستاد که حیوان سمت راست او واقع شد و سپس چنان گلوی حیوان را سوراخ کرد که نیزه تا قلبش فرو رفت. ... بلافاصله حاضرین سیل آسا به سمت لاشه هجوم بردند و هرکس با تبر و ساطور و شمشیر و کارد وهرچه که در دست داشت مشغول بردیدن تکهای از گوشت شد. ... قسمتی از این گوشت را همان روز برای تبرک میخورند و قسمتی دیگر را نمک میزنند و در تمام مدت سال برای دفع بیماری یا شفای مریض از آن استفاده میکنند. سر شتر به خانهی شاه فرستاده شد و تصور میکنم همه ساله به همین ترتیب رفتار میشود...»
از مراسم و تشریفات شتر قربانی به شکل و هیئت مزبور در زمان سلسلههای افشاریه و زندیه اطلاع در دست نیست ولی در زمان سلاطین قاجاریه خالی از رونق نبود. به طوری که دکتر «فووریه» طبیب مخصوص ناصرالدین شاه نوشته است:
«... ناصرالدین شاه قاجار در روز عید قربان امر به کشتن شتری میدهد ولی چون شخصا از مباشرت در نحر شتر اکراه دارد و از این حق شاهانه صرف نظر میکند و آن را به یک نفر شبیه خود که روز عید لباس فاخر در بر میکند و بر اسبی آراسته مینشیند واگذار میکند. این مرد به قدری به شاه شبیه است که تا مدتی مردم او را به جای ناصرالدین شاه میگرفتند.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.