0

لشگر ملائکه

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

لشگر ملائکه
دوشنبه 19 آبان 1393  4:10 AM

لشگر ملائکه
متوکل خلیفه مستبد عباسی برای تهدید حضرت هادی (علیه‏السلام) او را به حضور خویش فرا خوانده و دستور داد که هر یک از سپاهیانش خورجین اسب خود را از خاک قرمز پر کند و در محل معینی روی هم بریزند. 
سپاهیان که بیش از نود هزار نفر بودند فرمان را اجرا کرده و به سبب انباشته شدن خاک‏ها روی هم، کوه بزرگی ایجاد شد. آنگاه سربازان متوکل در بهترین حالت آرایش نظامی، در حالیکه غرق در لباس جنگی و اسلحه بودند قرار گرفتند و چون متوکل، حضرت هادی (علیه‏السلام) را با خود بر بالای آن تپه برد در برابر او به صورت با شکوهی رژه رفتند. هدف او این بود که ترسی شدید در دل آن حضرت افکند و خیال شورش و خروج بر خلیفه را از سر امام (علیه‏السلام) خارج سازد. 
امام هادی (علیه‏السلام) با کمال آرامش فرمود: «آیا تو نیز می‏خواهی لشگر ما را مشاهده نمایی؟» متوکل با تمسخر گفت: «آری.» ناگاه امام (علیه‏السلام) دعایی خواند و در یک لحظه خلیفه میان آسمان و زمین را پر از فرشتگان غرق در اسلحه دید. او از مشاهده‏ی هیبت لشگر ملکوتی امام (علیه‏السلام) از ترس بی‏هوش شد و بر زمین افتاد. مدتی بعد که متوکل به هوش آمد حضرت به او فرمود: «ما در امور زودگذر دنیا با شما رقابتی نداریم بلکه ما به امر آخرت پرداخته‏ایم، بنابراین در مورد ما گمان شورش و خروج بر ضد خود نکن.» [1] . 


پی نوشت ها:
[1] کشف الغمه، ج 2، ص 395 - بحارالانوار، ج 50، ص 155. 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها