پاسخ به:حدیث شماره 15: «صله رحم»
یک شنبه 18 آبان 1393 8:30 PM
یه داستانی از فیلم شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ( شایدم دیده باشید ) این بود که یه مردی با خانمش سوار ماشین بودن و بر اثر تصادف از جاده منحرف شدن. خانمش خیلی زخمی شده بود و آقا هم نمی تونست از ماشین بیاد بیرون و هرچی هم داد و بیداد می کرد کسی صداشو نمیشنید. به هرکدوم از بچه هاشونم زنگ می زدن جوابشونو نمی دادن تا اینکه خانمه فوت کرد. آقاهه از اون روز با همه عالم و آدم چپ افتاد به هیچ کسی مَحَل نمیگذاشت. جواب هیچ کسو نمیداد، به هیچ کسی کمک نمی کرد حتی به بچه های خودش که شدیداً بهش احتیاج داشتن حالا هرکدوم به یه نحوی. اون همه رو تو مرگ خانمش مقصر می دونست. تا اینکه یه شب یه خوابی دید. خواب دید خانمش اونو برد یه جایی تا یه کسایی رو نشونش بده. چند نفر دور یه میز نشسته بودن و روی میز پُر بود از انواع غذاها و نوشیدنی ها و میوه های تازه و خوشمزه، دست های اون آدما همشون با سمت جلو دراز بود. باوجود اون همه غذا و میوه و نوشیدنی اونا همیشه گرسنه بودن. هرچی میخواست از چیزای روی میز بخورن نمی تونستن. چون دستهاشون به دهنشون نمی رسید. خانمش از اون ها رد شد و یه دسته دیگه رو نشون داد کاملاً شبیه دسته اول ولی همیشه سیر و البته خوشحال. آقاهه پرسید جریان این دو دسته چیه. خانمش گفت خوب نگاه کن. این دسته از آدما با همون دست هاشون که به سمت جلو دراز بود غذا و میوه و نوشیدنی رو تو دهان بغل دستیشون میزاشتن اینجوری همشون می خوردن و سیر می شدن. آقاهه گفت خُب چرا دسته اول به فکرشون نرسیده این کارو بکنن. خانمش گفت دسته اول کسایی بودن که تو دنیا فقط به خودشون فکر می کردن و به هیچ کس کمک نمی کردن مثل تو برای همینم الآن هم نمی تونن به کسی کمک کنن. ولی دسته دوم کسایی بودن که تو دنیا به دیگران هم کمک می کردن.
ببخشید یه کم طولانی شد. ولی این درست نیست که آدم فقط به فکر خودش باشه و از حال و احوال همسایه و اقوامش بیخبر بمونه. صله رحم هم فقط به این معنی نیست که بری خونه کس و برگردی. اینه که اگه میتونه و نیازمنده بهش کمک کنی بی منت. وگرنه کسایی که کنتور آب و برق و گازو می بینن هربه یه مدتی تو همه خونه ها میرن. صله رحم هم فقط برای اقوام نیست برای همسایه ها و دوستان و آشنایان هم هست.