0

مبحث هفتاد و سوم طرح صالحین: حضرت زینب (س)؛ شخصیّت و نقش ایشان در نهضت حسینی

 
ria1365
ria1365
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 7868

پاسخ به:مبحث هفتاد و سوم طرح صالحین: حضرت زینب (س)؛ شخصیّت و نقش ایشان در نهضت حسینی
جمعه 23 آبان 1393  11:54 AM

نقل قول moradi92

 

16. موضع همسر حضرت زینب (س) در قبال قیام امام حسین (ع) چه بود؟

 


اولا کمی درباره همسر حضرت زینب سلام الله مختصری را بدانیم بهتر است:

همسر زینب کبرى (س)، جناب عبد اللّه بن جعفر (پسر جعفر طیّار) است. وى، نخستین نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ایّامى که پدرش «جعفر بن ابى طالب» به حبشه هجرت کرده بود، در آن کشور به دنیا آمد. مادرش «اسماء بنت عمیس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طیّار در جنگ موته، به همسرى*****، سپس على بن ابى طالب (ع) در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنایت خاصّ پیامبر اکرم (ص) بود، به ویژه که پدرش سردار شهید جبهه اسلام به شمار مى‏آمد. همچنین مورد علاقه امیر المؤمنین (ع) بود و ارادتى شایان به امام حسن و امام حسین «ع» داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود.

از توضیحات فوق روشن می­شود که جناب عبد اللّه بن جعفر، پسرعموی حضرت زینب (س) است و امیرالمؤمنین (ع) با موافقت این ازدواج، به این سفارش رسول خدا (ص) عمل نمود که روزی آن حضرت نگاه مبارکش به فرزندان علی و جعفر (ع) افتاد و فرمود: «دختران ما از آنِ پسران ما هستند و پسران ما به دختران ما اختصاص دارند».

نقل شده که حضرت زینب (س) در هنگام ازدواج با عبدالله یازده ساله بوده است و فرزندان آن حضرت، چهار پسر و یک دختر بوده اند به نام های: علی و عون الأکبر و محمد و عباس و ام کلثوم. از بین این فرزندان، عون و محمد در کربلا حضور داشته و در رکاب حضرت سید الشهدا (ع) به شهادت رسیدند.

و در جواب سوال دوست عزیز اقای مرادی بر اساس منابع  معرفی شده :

وقتی خبر سفر سید الشهدا به اهالی  مدینه رسید شخصیتهای زیادی با نوشتن نامه حتی دیدتر با ان حضرت مانند برادرش محمد حنفیه خاستار انشدند که از این سفر امتناع ورزند ولی امام در جواب انها  این سقر خود را مبارزه با ظالم و دفاع از اسلام جد بزرگوارشان اعلام فرمودند

نامه عبدالله بن جعفر به پسر عموی خویش سیدالشهدا علیه السلام

**«به نام خداوند بخشنده مهربان، به حسین بن على(علیه السلام) از عبدالله بن جعفر، امّا بعد! تو را به خدا سوگند مى دهم از مکّه خارج مشو! من بیم آن را دارم که در آن صورت، تو و خاندانت کشته شوید و در نتیجه نور زمین خاموش شود، چرا که تو روح هدایت و امیر مؤمنانى. در رفتن به سمت عراق شتاب مفرما! من از یزید و همه بنى امیّه، براى جان و مال و فرزندان و خاندانت امان مى گیرم. والسلام».**

سخن اخر :

امام(علیه السلام) هدفى را دنبال مى کرد که فراتر از فکر و درک آنها بود. در خوشبینانه ترین فرض، آنها مى خواستند امام(علیه السلام)  سالملم بماند و امام(علیه السلام) مى خواست دین و آیین جدّش پیامبر(صلى الله علیه وآله) سالم بماند، چیزى که با حکومت بنى امیّه ـ تفاله هاى عصر جاهلیّت و بت پرستى ـ ممکن نبود.

 

     Android iOS , Windowsphone , Symbian , JavaMobile Review ,Learning

تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 nargesza shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها