آفات عزاداری چیست؟
دوشنبه 12 آبان 1393 10:26 PM
حجتالاسلاموالمسلمین اکبر دهقان، از نویسندگان موفق حوزوی و مولف بیش از 35 اثر است. کتاب «هزار و یک نکته از قرآن کریم» به قلم وی، حائز رتبه برتر حوزوی شد. با توجه به اینکه این کتاب هماکنون به جلد سوم رسیده، مولف توانسته است 3 هزار نکته از قرآن کریم را جمعآوری و تدوین کند. این استاد حوزوی همچنین تدریس دروس «روشهای دستهبندی آیات قرآن» و «روشهای نکتهیابی از قرآن» را در کارنامه درخشان خود دارد.
ـ در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که موضوع تعظیم شعائر را نشانه تقوای قلب دانسته است، (حج/32). علاوه بر این، یاد بزرگان و مجاهدان راه خدا، مورد توجه قرار گرفته است (مریم/41) و (آلعمران/146)؛ و از کسانی که بهناحق کشته شدند، یاد شده که به خاطر ایمان به خدا به شهادت رسیدند (تکویر/8-9) و (بروج 4-8).
موضوع عزاداری برای امام حسین (ع) نیز دارای این جهات مختلف است. هم تعظیم شعائر است، هم یادی از مجاهدان است و هم روشن میشود که به جهت ایمان به خدا، آن حضرت تسلیم دشمنان اسلام نشد. دست آخر اینکه عزاداری برای امام حسین (ع) مزد رسالت است (قُل لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی. شوری/23).
در مورد نذری دادن برای امام حسین (ع) نیز حدیثی در بحارالانوار (44/ 287) مبنی بر تأیید این عمل وجود دارد؛ قال علی (ع): «انّالله اختارنا واختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون أموالهم و أنفسهم فینا اولئک منّا و الینا.» (همانا خداوند ما را برگزید و گروهی را برای ما برگزید تا یاریمان کنند و به سبب شادی ما شاد باشند و به خاطر حزن ما اندوهگین باشند و اموال و جانهایشان را در راه ما بذل کنند. آنان از ما و بهسوی ما هستند).
ـ در پاسخ به این سوال، به 20 آفت عمده میتوان اشاره کرد:
1 ـ احتمال وجود ریا و تظاهر
2 ـ مزاحمت برای مردم و سد معبر
3 ـ مزاحمت از طریق صدای بلندگو
4 ـ اسراف کردن در میهمانیها
5 ـ چشموهمچشمیها
6 ـ رعایت نکردن محرم و نامحرم
7 ـ مستحبات به واجبات ضرر نزند؛ قال علی (ع): «لا قربه بالنّوافل اذا أضرّت بالفرائض»
8 ـ قربانی کردن احشام در مسیر تردد مردم
9 ـ ایجاد مزاحمت برای مردم با اقامه عزا در ساعات پایانی شب
10 ـ گرفتن پول با رودربایستی برای خرج در هیئت
11 ـ خرج دادن برای هیئت بدون پرداخت خمس و زکات
12 ـ جدا شدن عزاداریها از روحانیون
13 ـ تعصبات محلی قومی قبیلهای
14 ـ طولانی شدن برنامهها و خسته کردن مردم
15 ـ تبعیض در پذیرایی از عزاداران
16 ـ برخورد نامناسب با کودکان
17 ـ عدم رعایت اعتدال در نذر کردن برای هیئتها و حسینیهها
در مداحی و مرثیهسرایی نیز نکاتی باید مورد توجه قرار بگیرد، از جمله اینکه:
18 ـ نباید حرفی زد که بوی غلو بدهد و نباید حرفی زد که مقام و منزلت امام معصوم پایین بیاید.
19 ـ در اوقات نماز، باید عزاداری تعطیل شود.
20 ـ کلماتی را نباید گفت که دشمنان سوءاستفاده کنند، مانند «هیئت دیوانگان حسینی»، بلکه بهجای آن باید گفت: «هیئت عاشقان حسینی».
همچنین روضههای بسیار جانسوز را نباید خواند، مگر در ایام تاسوعا و عاشورا که مردم حق آن را ادا کنند و با اشک ریختن، احترام آن را حفظ کنند.
* عزاداری برای امام حسین (ع) تا چه حد مجاز است؟
ـ در حدی که شعور بر شور غالب باشد و موجب انحراف نشود. کارهایی مانند قمه زدن، آهن و زنجیر به خود بستن و سینهخیز رفتن روی زمین، راه رفتن زیر علم و آهن سرد و سنگین که گاهی عوارض جسمی دارد و اینگونه کارها هیچ دلیل عقلی و شرعی ندارد؛ اما سینهزنی و زنجیرزنی که سنگین و وزین انجام میشود، درست است و به فرموده امام امت، عزاداری باید به شیوه سنتی انجام شود.
ـ بدیهی است که جایز نیست، مانند نوحه: «زینب مضطرم مهربان خواهرم، الوداع! الوداع!»، چرا که قیام امام حسین (ع) برای حفظ عزت بود: «هیهات منّا الذّلّه».
ـ انسان دارای دو بعد عقلانی و عاطفی است. صِرف بحث عالمانه و معرفتی، باعث تحول روحی نمیشود، اما این عزاداریها و سیاهپوشیها موجب ریختن اشک میشود و یک نوع تحوّل درونی حاصل میشود که به برکت این اشک بر امام حسین (ع)، افراد زیادی موفق به توبه و تهذیب نفس میشوند.
ـ ذکر این ثوابها مانند تأثیر نماز در نهی از فحشاء و منکر است که مقتضی است نه علت تامّه؛ مانند اینکه میگوییم آتش، علت سوزاندن است، درصورتیکه مانعی نباشد. یا میگوییم آب علت خاموش کردن آتش است، هر آب و هر آتشی این تأثیر و تأثّر را ندارد، هر آبی نمیتواند هر آتشی را خاموش کند!
ـ به خاطر ویژگیهای مختلفی که در حادثه عاشورا اتفاق افتاده است، از جمله محاصره شدن این افراد، بسته شدن آب بر آنان، غارت شدن اموالشان، به اسارت رفتن زنان و کودکان و شهادت فرزند 6 ماهه تا پیرترین افراد با لب تشنه. در واقع، قیام امام حسین (ع) بینظیر است.
ـ رنگ سیاه از جهات مختلف آثاری دارد که هر گروهی به منظوری از آن بهره میبرد:
1 ـ استتار و پوشش برای پنهان شدن؛
2 ـ رنگ هیبت و تشخص (از این جهت لباس رسمی شخصیتها نوعاً سیاه یا سورمهای سیر است).
3 ـ رنگ حزنآور و دلتنگی، و مناسب مجالس ماتم و عزاست.
کسی که در ماتم عزیزی لباس سیاه میپوشد و در و دیوار را سپاهپوش میکند، میخواهد به عزیز از دست داده بگوید: تو مایهروشنی چشم من بودی و با رفتن تو، زمین و زمان سیاه شد. حضرت فاطمه (س) نیز در فراق پدر فرمود: «یا ابتاه ...اسودّ نهارها» (ای پدر ...روز دنیا تاریک شد) بحارالانوار 43/ 176.
امام باقر (ع) نیز فرموده است: «لمّا قتل الحسین بن علی لبس نساء بنی هاشم السواد» (زنان بنیهاشم در سوگ اباعبدالله، جامه سیاه بر تن کردند) وسایل الشیعه 3/ 238.