پاسخ به:مقاله طنز
شنبه 23 اسفند 1393 9:56 AM
رضا ساکی در ستایش طنز اجتماعی نوشت :
طنزهای وایبری و کوتاه و فکاهی مثل فشفشه جشن تولد هستند. زود میسوزند و تمام میشوند. نورشان اول زیاد است و زیبا هستند اما خیلی زود کمنور میشوند. زیاد هم اگر از آنها روشن کنید دود خانه را پر میکند و باعث سرفه مهمانان میشود.
ستونهای طنز روزانه مثل کیک جشن تولد هستند. کیک را میبرند و جلوی شما میگذارند. شما آرامآرام کیک را میخورید و لذت میبرید. اما همان یک برش احتمالا کافی است. بیشترش دل را میزند. پس کیک تولد مثلا اگر مخلوطی از میوه و شکلات باشد بهتر است.
طنزهای بلندتر و داستانی اما هدیههای جشن تولد هستند. زمان بیشتری با ما میمانند و ما برخی از آنها را تا آخر عمر نگهداری میکنیم. طنز اجتماعی همین هدیه تولد است. طنز سیاسی آن کیک است و طنزهای توتموتابوشکن فشفشهاند.
این روزها طنز اغلب سیاسی است و اغلب فردی. یعنی اغلب با فرد کار داریم تا با نحله فکریاش. طنز اجتماعی اما کمرنگ است. در تاریخ طنز ایران همیشه همین طور بوده است که بعد از آزادیهای نسبی، طنزنویس به جای نوشتن درباره زندگی درباره سیاست نوشته است و سیاستمدارها. این روزها طنز اجتماعی و از زاویه جامعه به سیاست و فرهنگ و هنر نگریستن کمتر در روزنامهها و سایتها و وبلاگها و شبکههای اجتماعی دیده میشود. یک زمان گمان میکردم دلیل سیاستزدگی طنز امروز شاید این باشد که طنزنویس طنزنویس طبقه متوسط است اما آیا طبقه متوسط خودش این قدر سیاستزده است؟
طنز اجتماعی که این روزها گاهی تعبیر به طنز زنوشوهری میشود بخش اعظم تاریخ طنز ماست. یعنی میچربد به همه سیاسینویسیها. عمده طنز برزگان همین طنز با موضوعهای اجتماعی است. این روزها اگر کسی درباره مادرشوهر و عروس طنز بنویسد اُمل و بیکلاس است در حالی که مشکلات عروس و مادرشوهر از جمله مشکلات زندگی آدمهاست که همیشه با آن به نوعی درگیر هستند و دوست دارند دربارهاش بخوانند. طنز اجتماعی همیشه طرفدار دارد. همینحالا تلویزیون خودمان کمدی رمانتیک «خانه سبز» برای چندمین بار از تلویزیون پخش می شود و جزو برنامههای پرمخاطب است.
یکی از مهمترین دلایل کمرنگ شدن طنز اجتماعی را باید در میزان مطالعه طنزنویسان و نحوه ورود آنها به روزنامهها جستوجو کرد. طنزاجتماعی را یک روزنامهنگار میتواند بنویسد. اصلا طنزنویس به گمان من روزنامهنگاری است شوخطبع که اخبار و حوادث و وقایع پیرامون خود را به طنز و شوخی بیان میکند تا یا از درد آنها کم کند و یا بر درد آنها بیفزاید. از درد کاستن و بر درد افزودن دو کارکرد مهمی است که یک روزنامهنگار طنزنویس میتواند خلق کند. این روزها اگر کمتر بر درد میافزاییم و یا از درد میکاهیم شاید به این دلیل است که سراغ موضوعهایی نمیرویم که درد مردم هستند. یک نمونه خوب از طنز اجتماعی و از زوایه جامعه بر سیاست نگریستن، داستان «کسبوکار عروسکها» است در آخرین اثر هوشنگ مرادیکرمانی یعنی «ته خیار».
پینوشت:
همین حالا در این فضای سیاستزده داخلی. یکی از شبکههای معلومالحال ماهوارهای، یک بخش استندآپ کمدی را به برنامههایش اضافه کرده است که درباره موضوعهایی مثل ازدواج و فرق دختر پسرهای دهه شصتی و دهه هفتادی و دهه هشتادی حرف میزند. این برنامه متاسفانه پرمخاطب هم هست. روابط میان دخترها و پسرها و مقایسه نسلها همیشه پرطرفدار است.
روزنامه آرمان
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه