پاسخ به:مبحث هفتاد و دوم طرح صالحین: امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (علیه السّلام)
پنج شنبه 15 آبان 1393 8:39 PM
ادامه
شما ازدواج را آسان کن، خلافکاري کم ميشود. يک بيسکوييت به بچه بده. يک نان به بچهات بده بخورد، ديگر بچه خلاف نميکند. ايام فراغتش را با يک چيز حلال پر کن. يک خنده حلال توليد کنيد در اختيار مردم بگذاريد. مردم وقتي ميخواهند بخندند، گرفتار حرام نشوند. يعني هميشه بايد از معروف در منکر را بست. وقتي خدا به آدم و حوا ميخواست بگويد: گندم نخوريد، اول گفت: «وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما» (بقره/35) آدم و حوا هرچه ميخواهيد بخوريد. بعد گفت: «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» وقتي حضرت لوط ميخواست جلوي لواط را بگيرد، گفت: «هؤُلاءِ بَناتي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ» (هود/78) دختر دارم عقد شما ميکنم و به شما ميدهم. ازدواج کنيد بعد گفت: لواط نکنيد. يعني نميشود بگوييم: بچهام ليسانس باشد، آقاي قرائتي دعا کنيد بچهها پاک باشند. خوب دعا نميخواهد. زنش بده! شوهرش بده! هرچه شوهر براي دختر ميآيد، ميگويد: ميخواهد ليسانس بگيرد. بعد ميگويد: ميخواهد فوق ليسانس بگيرد. دختر بزرگ ميشود، پسر بزرگ ميشود، آسيب پذير هستند. بعد مي گويد: دعا کن. ازدواج را آسان کنيد فساد کم ميشود.
امام حسين فرمود: «صاحب الامر بالمعروف يحتاج الى» شرايط کسي که امر به معروف ميکند. اول اين را بگويم. بعضي ميگويند: نميخواهد به ما نصيحت کني. برو خودت را درست کن. من هم بايد خودم را درست کنم و هم بايد تو را درست کنم. يک مثلي الآن يکي از دوستان زد. در کوهنوردي بالاي کوه ميروند. يکي وسط راه ميگويد: دستت را به من بده. ميگويد: برو گمشو. تو خودت هم هنوز به قله نرسيدي. من به قله نرسيدم ولي يک قدم از تو جلوتر هستم. با همين يک قدم ميتوانم تو را کمک کنم. لازم نيست که کسي که امر به معروف ميکني خودش به قله رسيده باشد و هيچ عيبي نداشته باشد. ممکن است من شانزده عيب داشته باشم، حالا مثلاً سيگار را منکر کوچک ميگوييم. سيگاري نيستم. ميگوييم: آقا سيگار نکش! نگو: آقا تو خودت هم عيبي داري. من خودم هم عيب دارم. ولي در اين سيگار من باقي عيبهايم را نميگويم. من در اين امر به معروف از تو جلوتر هستم. بنابراين اين يک مورد است. امر به معروف نشان دهندهي اين است که من دينم را دوست دارم. مردم را دوست دارم. وجدانم بيدار است. خرفت و غافل نشدم.
شرايط امر به معروف، «أن يكون عالما بالحلال و الحرام» (مصباح الشريعه/ص272)
ادامه دارد ....