0

مبحث هفتاد و دوم طرح صالحین: امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (علیه السّلام)

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

اصلی‌ترین دلیل قیام امام حسین(ع)/لزوم حمایت همه‌جانبه برای گسترش فرهنگ امر‌به‌معروف
سه شنبه 13 آبان 1393  8:15 PM

حضرت سيدالشهداء عليه‌السّلام در وصيّت خود به محمد بن حنفيه، هدف اصلي قيام و نهضت عاشورا را اصلاح امور امّت كه به فساد مبدّل شده بود و امر به معروف و نهي از منكر اعلام كرد و فرمود:«اِنَّما خَرَجْت لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ في اُمَّةِ جَدّي مُحَمَّد صلّيالله عليه و آله وسلّم اُريدُ اَنْ آمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ...».

از اين عبارات استفاده مي‌شود كه نقش امر به معروف و نهي از منكر در اصلاح امور، نقشي پايه‌اي است و از واجبات مهمّه و بقاء عزّت و اعتبار دين به آن وابسته است و ترك آن موجب فساد امور و زوال اعتبار اسلام است.

امر به معروف و نهي از منكر، از احكام عالي و ترقي بخش اسلام است و به همگان حق ميدهد كه اجراي احكام را از همه و هر كس مطالبه كنند و با معصيت و خلاف شرع مبارزه نمايند.

اين حكم والا و انسان‌ساز اسلام حتي مثل يك فرد عادي را موظف و مأمور ميسازد كه بر اجراي حدود و احكام و حُسن جريان امور نظارت نمايد.

امر به معروف و نهي از منكر، ضامن اجراي قوانين اسلام است و عزّت و آبروي مسلمانان در گرو عمل به اين حكم است و ذلّت و بيچارگي آنها راجع به ترك اين واجب است.

مسلمانان در صدر اسلام، رعايت اين حكم را پشتوانه حفظ حقوق خود و جلوگيري از ظلم و تجاوز ميدانستند و كساني پيدا ميشدند كه بزرگان و زمامداران را با صراحت لهجه، امر به معروف و نهي از منكر مينمودند و از اعمال و رفتارشان انتقاد ميكردند و آنها هم در مقابل عكس‌العمل سوئي نشان نميدادند.

بعد از پيغمبر اكرم صلّيالله عليه و آله اگر چه خلافت از مجراي صحيح و اصيل خود منحرف شد ولي در عمل به ساير احكام اسلام و اجراي حدود، چون به زمان پيغمبر صلّيالله عليه و آله نزديك بودند مراقبت ميكردند و صورت برنامههاي اسلامي محفوظ و امر به معروف و نهي از منكر معمول بود و مسلمان‌ها اين حق و آزادي را براي خود نگاه ميداشتند و بر اجراي احكام نظارت مينمودند و كسي هم به آمرين به معروف و نهي‌كنندگان از منكر اعتراضي نميكرد.

زمان خلافت عثمان كه شكل حكومت از سادگي و بي‌پيرايگي به تدريج خارج شد و نخست معاويه و بعد ساير بني اميه از روش كسريها و قيصرها تقليد نموده و خود و اطرافيان خود را از مردم جدا و بالاتر شمرده و برادري و برابري اسلامي را ضعيف ساختند؛ امر به معروف و نهي از منكر نيز به واسطه عكس‌العمل‌هاي شديدي كه عمّال آنها نشان ميدادند متروك شد.

شايد نخستين كسي كه علناً در برابر امر به معروف و نهي از منكر عكس‌العمل و مقاومت به خرج داد عثمان بود كه تذكّرات و انتقادات صحابه و سائر مسلمانان را نسبت به روش ناصواب حكومتي خود ناشنيده گرفت.

پس از عثمان، اگر چه در مدّت خلافت حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‌السّلام در آن قسمت از كشورهاي اسلامي كه در قلمرو خلافت آن حضرت بود، وضع زمان پيغمبر صلّيالله عليه و آله تجديد شد و مردم آزاد شدند و علي عليه‌السّلام شخصاً امر به معروف و نهي از منكر ميفرمود و در بازارها و مجامع اين وظيفه را انجام ميداد، امّا آن روش حكومت هم ديري نپاييد و هم همان تربيت‌شدگان مكتب بني اميه و حكومت عثمان مانع پيشرفت و تغيير وضع شدند.

بعد از شهادت حضرت علي عليه‌السّلام، مأموران حكومت معاويه از امر به معروف و نهي از منكر به شدّت جلوگيري كردند و كار به جايي رسيد كه احدي را جرأت چون و چرا در كارهاي دستگاه‌هاي حكومتي نبود و اگر كسي حرفي ميزد به سياهچال زندان‌هاي زياد و ديگران ميافتاد.

به نظر ما بزرگترين سدّي را كه بني اميه شكستند و بزرگترين خطري كه آن روز و در هر عصر اجتماعات اسلامي را تهديد مينمايد، آزاد نبودن امر به معروف و نهي از منكر است.

فشار ظلم و زور سر نيزه و شمشير به طوري مردم را در وحشت و بيم انداخت كه بعد از شهادت حضرت امام مجتبي عليه‌السّلام، بزرگان صحابه جرأت آن كه منكري را انكار و بر خلاف سياست بني‌اميه سخن بگويند نداشتند و جامعه مسلمانان در يك سكوت مرگبار و خفقان عجيب فرو رفت.

در چنين محيط پر از ارعاب و در زير سر نيزهها و شمشيرهائي كه خون هزاران بي گناه از آن ميچكيد، معاويه زمينه ولايتعهدي يزيد را فراهم كرد و به سربازان جلاد و دژخيمان آدم كش مأموريت داد هر كس مخالفت كند بي درنگ گردنش را بزنند.

تشريح وضع اسف‌بار و رقّت‌انگيزي كه مسلمانان در اثر ترك امر به معروف و نهي از منكر و همكاري نكردن با امثال ابيذر، مقداد، حجر و عمار به آن مبتلا شدند، به طور وضوح واقعاً دشوار است.

آري وقتي امر به معروف و نهي از منكر ترك شده و جامعه به قدرت‌هاي فردي تسليم گرديد و خود را به آنها فروخت، نتيجه همين ميشود كه در حكومت بني‌اميّه به آن گرفتار شدند؛ رجال و صلحا و طرفداران مصالح عامه كشته يا زنداني ميشوند. اموال بيت‌‌المال صرف عياشي و هرزگي ميگردد، حتي به ناموس افراد تجاوز و احكام و حدود تعطيل و شعائر اسلام را تحقير مينمايند و كنيزكان و زن ها را به كارهاي مختص به مردها ميگمارند و وليد كنيز خودش را با حال جنابت به مسجد ميفرستد تا بر مردها امامت كند و فرماندار كوفه با حال مستي به مسجد ميرود، و زنا و بي عفتي رايج ميشود.

غرض از اين گفتار، شرح مفاسد حكومت بنياميه و انتقاد از آن نيست، بلكه غرض اين است كه بني اميه دانستند كه اگر بخواهند آزادانه به حكومت ظلم خود ادامه دهند و مقاصد پليد خود را اجرا نمايند بايد اين آزادي انتقاد را كه اسلام به جامعه داده بگيرند.

با اين وضعيت اسفناك و مفاسد بي شمار كه بر جامعه اسلامي حكمفرما شده بود، حضرت امام حسين عليه‌السّلام كه ناظر اين اوضاع ناهنجار اجتماعي و سياسي مسلمين بود علاوه بر آن كه مانند يك فرد از مسلمانان تكليف داشت امر به معروف و نهي از منكر نمايد، از نظر مقام و موقعيت و محبوبيت خاصي كه در بين مسلمين داشت، تكليفش سنگينتر بود.

حضرت سيد الشهداء عليه‌السّلام وظيفه داشت و مكلّف بود كه براي نهي از منكر بپا خيزد و عالم اسلام را بيدار كند و با بذل جان خود و يارانش، بزرگترين ضربت كاري را بر پيكر نحس و نجس حكومت بني اميه وارد سازد.

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها