اصلیترین دلیل قیام امام حسین(ع)/لزوم حمایت همهجانبه برای گسترش فرهنگ امربهمعروف
سه شنبه 13 آبان 1393 8:14 PM
امام حسین (ع) ندا در میدهد که دین اسلام و دین جدم به جز با کشتهشدن من برپا نمیماند پس ای شمشیرها مرا دریابید. در حالی که رواج بیش از حد منکرات در عهد خلافت امویان، احیای سنن و ارزشهای جاهلی، مهجور ماندن اسلام و در یک کلام استحاله دین رسولالله (ص) به دست خاندان اموی عامل زمینهساز شکلگیری نهضت عاشورا بود، امام حسین(ع) با هدف وانگیزه اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر و زنده نگهداشتن و پاسداری از سیره رسولالله برای مقابله با ستم و استبداد یزید بپا خاست.
براین اساس ماهیت نهضت عاشورا احیای اسلام و خطمشی امامحسین(ع) برای تحقق دین واصلاح شهادت بود. چرا که خون امام حسین(ع) و یارانش استمرار و تداوم و بقای اسلام را موجشد. آثار انقلاب بزرگ امام حسین(ع) فقط محدود به زمین کربلا و مختص به روز عاشورا نشد بلکه اسوه و الگویی برای تمام حرکتهای حقطلبانه در تمام اعصار و برای تمام نسلها گردید و به عنوان میزان، عذر و بهانه را از همه ساقط نمود. امام حسین(ع) نه فقط قیام کرد بلکه چگونه رفتن و زیستن را نیز آموخت، نهضت مردم انقلابی و مسلمان ایران نیز در شرایطی آغاز شد که زمینههای تزلزل در ساختار نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم گردیده بود.
حرکت سید الشهدا یک اقدام کاملا سیاسی بود که حضرت(ع) شرعا خود را مکلف به آن میدانست. هدف نهایی وفلسفه وجود این قیام، تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود و فهم این فلسفه و درک علل قیام، دور از دسترس و خارج از توان ما نیست. این حرکت، یک اقدام کاملا انتخابی و به تشخیص خود امام(ره) بود و عملا راه برای سازش با دشمن نیز برای او باز بود. سید الشهدا(ع) در هر حال خود را پیروزی میدانست چرا که ملاک پیروزی، انجام تکلیف، مبارزه با ظلم و تلاش برای برپایی حکومت عدل بود.
حسین بن علی (علیه السّلام) به اصل امر به معروف و نهی از منکر تمسک کردند و اثباتنمودند که من به این دلیل قیام کردم تا امر به معروف و نهی از منکر را زنده کنم. او درزمان معاویه علائم و قرائنی نشان میداد که معلوم بود خودش را برای قیام آماده میکند.صحابة پیغمبر را در منی جمع کرد و برای آنها صحبت نمود. آنها را روشن کرد، حقایق رابه آنها گفت و مفاسد اوضاع را برایشان نمایاند. فرمود: شما هستید که چنین وظیفهایدارید.
حسین(علیه السّلام) در اواخر عمر معاویه نامهای به او مینویسد و او را زیر رگبار ملامت خودقرار میدهد و از آن جمله میگوید: «معاویه بن ابی سفیان! به خدا قسم، من از اینکه الآنبا تو نبرد نمیکنم، میترسم در بارگاه الهی مقصر باشم».
میخواهد بگوید خیال نکن حسین امروز ساکت است، درصدد قیام نیست، من بهدنبال یک فرصت مناسب هستم تا قیام من مؤثر باشد و مرا در راه آن هدفی که برایرسیدن به آن کوشش میکنم یک قدم جلو ببرد. اباعبدالله در بین راه و در مواقع متعدد بهاین اصل تمسک میکند و اسمی از اصل دعوت و بیعت نمیبرد.
عجیب این است که در بین راه هرچه قضایای وحشتناکتر و خبرهای مأیوسکنندهتر از کوفه میرسد، خطبهای که حسین میخواند از خطبة قبلی داغتر است. بعد ازرسیدن خبر شهادت مسلم میفرمایند:
«الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه؟ لیرغب المؤمن فیلقاءالله محقاً ؛ آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود؟ آیا نمیبینید قوانین الهی پایمالمیشود؟ آیا نمی بینید این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمیکند و احدی هم بازنمیگردد؟ در چنین شرایطی یک نفر مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگیرد» در چنین شرایطی باید از جان گذشت، یعنی امر به معروف و نهی از منکر،اینقدر ارزش دارد.
در یکی از خطابهها در بین راه (بعد از تشریح اوضاع) می فرمایند: «انی لا اریالموت الا سعادة ولا الحیوة مع الظالمین الا برماً».
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.