پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
پنج شنبه 8 آبان 1393 6:16 PM
کلید قفل مشکل هاست عباس به مردی شهرة دنیاست عباس
مروّت ریزه خور خوان لطفش فتوّت صورت و معناست عباس
حسین بن علی را عبد صالح ولی بر ماسوی مولاست عباس
به دشت کربلا آرامش دل برای زینب کبراست عباس
بود بدر منیر هاشمیّون که زیباتر ز هر زیباست عباس
برای حفظ آیین محمد شکوه روز عاشورا ست عباس
به میدان شجاعت اشجع الناس که غیرت قطره و دریاست عباس
گذشت از آب و کسب آبرو کرد اگر چه ساقی و سقاست عباس
اگر دستش جدا شد غم ندارد که دست آویز ما فرداست عباس
بزن بر دامنش دست توسل
که در جود و سخا آقاست عباس
همین که صدای العطش بچه ها را شنید ، آمد نزد امام حسین اجازة میدان گرفت ، مشک را به دست گرفته ، آمد کنار شریعه فرات ، عباس تشنه است مشتی از آب برداشت تا به لبهای عطشان برساند اما :«فَذََکَرَ عَطَشَ الحُسَین وَ اَهلِ بَیتِهِ » به یاد لبهای تشنه برادر افتاد ، آب را روی آب ریخت ، مشک را پر از آب کرد ، از شریعه بیرون آمد ، به سمت نخلستان ، دشمنان دستهای نازنینش را قطع کردند ، مشک آب را سوراخ کردند ، تیر به چشمش زدند ، (عاشقان اباالفضل ، انشاءالله کنار حرمش )یک وقت یک عمود آهن هم بر فرق عباس زدند . لذا صدا زد : یا اَخا اَدرک اَخا ،
پدرت از نجف آمد تو هم از خیمه بیا قدمی رنجه نما پای بنه بر سر من
مشک پاره بده زینب که مدینه ببری تا شود با خبر از خجلت من مادر من
هوسم بود که آید به سرم ام بنین مادرت فاطمه آمد عوض مادر من
هر کجا پای گذاری به زمین می بینی قسمتی از بدن و از سر و از پیکر من
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش