پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
پنج شنبه 8 آبان 1393 6:12 PM
ساقی تشنه لبان رو سوی دریا کرد ساغر وصل ز معشوق تمنّا کرد
کفی از آب آورد به نزدیک لبان عکس شش ماهه در آن آب تماشا می کرد
آب را ریخت روی آب و نخورد آب ولی شرمگین پیش لبش آب روان را می کرد
با دو بازوی قلم گشته اش از تیغ جفا لوح ایثار و وفا و شرف امضا می کرد
فاطمه اشک فشان بود در آن وادی غم چون که جان دادن عباس تماشا می کرد
چون بیفتاد ز تن دست جدا از بدنش
یاد بازوی ورم کرده زهرا می کرد
لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین بود فرمود، عباسم را بگویید بیاید کنار بستر من ، آمد محضر بابا ،
زانوی ادب به زمین زد ، عرضه داشت : بابا امری داری ؟
فرمود: عباسم دستت را بده بابا ، حسین دستت را بده بابا ، دست حسین را در دست عباس گذاشت ، فرمود : عباس جان از حسین دست برنداری بابا ، کربلا پیش می آید ، عاشورا پیش می آید ، تشنگی پیش می آید ، می روی کنار فرات ،آب می آوری ، لبهایت خشکیده است ، مبادا آب بیاشامی 1، لذا روز عاشورا وقتی کنار شریعه فرات رسید مقداری آب به کف دست گرفت تا بیاشامد :
فَذَکَرَ عطش الحسین و اَهلِ بیتِه ِ ،فَرَمَی الماء، یاد لبهای تشنه برادر و اهل حرم افتاد آب راروی آب ریخت .
1. «وَلَدی اِذا کانَ یَومَ عاشورا ، وَدَخَلتَ المَشرَعََةَ ، ایّاکَ اَن تَشرِبَ الماءَ وَ اَخوکَ الحسینِّ عَ طشانٌ » معالی السطین ، ج1 ، ص 454، راهنمای تبلیغ ، شماره 6 ، ص 159 .
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش