پاسخ به:نوحه و متن روضه شب نهم محرم، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
پنج شنبه 8 آبان 1393 6:09 PM
ام البنین به اهل مدینه گفت :به من ام البنین نگویید این مال وقتی است چهار پسر داشتم .
همه رفتند، ابا الفضل سر پایین، آقا سینه ام تنگ شده ،آقا فرمود: عبا س با هم می رویم میدان ،رفتند، قرار گذاشتند هر کدام به آب رسید، علا مت بدهد، عبا س رسید یه نگاه کرد، آب رو آب ریخت ،مشک رو پر کرد، فریاد زد انا بن علی المرتضی، امام حسین متو جه شد، صدا زد انا بن محمد مصطفی، دست راست عبا س را بریدن ،به دست چپ داد مشک را، فریاد زد انا بن علی المرتضی، حسین گفت انا بن فاطمه الزهرا، هر چه امام صدا زد، صدای عبا س نیامد، دو دستش را قطع کردند، مشک به دندان اومد ،گفت: می گن یل عرب تویی، گفت: نا نجیب وقتی اومدی دست ندارم، گفت اگه تو نداری من دارم، به فرق عبا س زد
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش